فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

...


کنار تو تنهاتر شده ام
از تو تا اوج تو ، زندگی من گسترده است.
از من تا من ، تو گسترده ای..
با تو برخوردم ، به راز پرستش پیوستم..
از تو به راه افتادم ، به جلوه ی رنج رسیدم..
و با این همه ای شفاف!
و با این همه ای شگرف!
مرا راهی از تو به در نیست..
زمین باران را صدا می زند ،
من تو را...

«سهراب سپهری»



در تاریکی لحظه ها گاهی یک روزنه کافیست تا  فردا سراسر نور شود  .


گاهی نیز  باید قلب خود را به وسعت آسمان گشود تا هوای تازه نوازشگر روح خسته گردد. گاهی باید ندید، نشنید،  گذشت  و به خدا سپرد ...


پ ن : انتخاب شعر سهراب برای این پست فقط به این دلیل بود که زیبا بود ...

نظرات 23 + ارسال نظر
پرنیان دل آرام یکشنبه 21 آبان 1391 ساعت 16:39

سسسسسسسسسسسهلام و تخدیم با عشخ


بیش از این نمی‌توانم
در بیشه‌های گیسوانت پیش‌روی کنم
که از سال‌ها پیش
در روزنامه‌ها اعلام کرده‌اند که من مفقودالاثر هستم ...
کلام را دیگر نرسد که تو را بگوید ...
کلمات چون اسب چوبین شده‌اند
شب و روز در پی تو می‌پویند
و به تو نمی‌رسند ...
مشکل من با نقد این است
که هرگاه شعری به رنگ سیاه نوشتم
گفتند که آن را از چشمانت رونویسی کرده‌ام ...
اگر مردی می‌شناسی
که بیش از من، تو را دوست می‌دارد
او را به من نشان بده
تا به او تبریک بگویم ...
و پس از آن، او را بکشم ...

نزار قبانی


و اینکه عشق همیشه و همیشه هست باید یاد بگیریم نفس هامون رو جانانه تر بکشیم

چقدرررررر قشنگ بود .


نشنیده بودمش تا حالا . چقدر بازی قشنگی بود با کلمات و احساس

...
آره والا ! حتی اگه یه دست نامرئی گلومون رو محکم گرفته که نفس حبس بشه در سینه ...


مرسی پرنیان جونم

[ بدون نام ] یکشنبه 21 آبان 1391 ساعت 16:46


چون جویبار آیینه ی روان باشیم
به درخت درخت را پاسخ دهیم
دو کران خود را هر لحظه بیافرینیم
هر لحظه رها سازیم.

سلام پرنیان جان

خوب گفتی گاهی فقط باید قلب رو گشود ..
ولی تنگ است این سینه .. تنگ است

مثل من باش ... همیشه به دنبال بهانه های ساده ی خوشبختی

حتی یک گلدان کوچک ، حتی یک پرنده بر روی شاخه ی درخت بید حیاط خانه ی ما، حتی لبخند شیرین یک کودک ، حتی ..................

اسمتون رو فراموش کردید ضمنا" !

fcdx یکشنبه 21 آبان 1391 ساعت 20:39 http://www.fcdx.ely.ir

5623065154گاهی شانس فقط یک بار به آدم رو میاره پس باید قدرش رو دونست بهترین فرصت زندگی شما برای ثروتمند شدن مجموعه ای بی نظیر برای اولین بار در ایران برای کسانی که می خواهند بهتر زندگی کنند و از کمترین وقت و هزینه بیشترین سود را ببرند.برای آگاهی از جزییات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
http://www.fcdx.ely.ir

م مریم یکشنبه 21 آبان 1391 ساعت 22:45

گاهی فقط بایدلبخندبزنی وردشی انگارنفهمیدی پسته منویاده این جمله انداخت بعضی وقتانفهم بودن خیلی حال میده ا البته بلانسبت توخانمیه گلموهمه ی دوستان ولی به یه بارامتحانش می ارزه من که زیادامتحانش کردم ونتیجه اش عالی بوده مث دیوونگی توی شهری که همه عاقل ان ااا ببخشیدسلامممممممممم همیشه شادوبرقرارباشید

سلام
گذشتن با نفهم بودن یا ادای نفهم ها رو درآوردن خیلی فرق می کنه.
گذشتن نیاز به یک روح بزرگ داره . حتی در کلمه هم نباید این دو را یکی کرد.

هدی یکشنبه 21 آبان 1391 ساعت 22:50 http://aftabgardantarin.blogsky.com

من چه در وهم وجودم ، چه عدم ، دل تنگ ام
از عدم تا به وجود آمده ام ، دل تنگ ام

روح از افلاک و تن از خاک ، در این ساغر پاک
از درآمیختن شادی و غم دل تنگ ام...

خوشه ای از ملکوت تو مرا دور انداخت
من هنوز از سفر باغ اِرم دل تنگ ام

ای نبخشوده گناه پدرم ، آدم ، را!
به گناهان نبخشوده قسم ، دل تنگ ام

باز با خوف و رجا سوی تو می آیم من
دو قدم دلهره دارم ، دو قدم دل تنگ ام...

نشد از یاد برم خاطره ی دوری را
باز هم گرچه رسیدیم به هم دل تنگ ام

سلام
فلسفه ی زندگی بر پایه رنجه زیرا که فلسفه ی زندگی بر پایه ی فراقه و فراق یعنی رنج.

مدتهاست که کلمه ی «انسان» ، کلمه ی «رنج» را برای من تداعی می کنه.

پس برای شادی های گاه گاه باید هورا کشید ...
باید شادی های گاه گاه را ساخت . باید ... و این هنر بزرگه یک انسانه.

مونا یکشنبه 21 آبان 1391 ساعت 23:19

ببخشیداصلاقصدتوهین نداشتم ولی این جمله یادم افتادشایدمن هنوزبه این مرحله نرسیدم که درک درستی ازگذشتن داشته باشم

کامنت قبلی را به اسم مریم نوشته بودی ؟

می دونم قصد توهین نداشتی . منظورت رو خوب گرفتم

ولی وقتی گذشتی به خودت هیچ وقت نگو : خودم را زدم به نفهمی
با صدای بلند به خودت بگو : گذشتم ! بدون هیچ احساس غرور . برای بزرگ شدن نیاز به گذشتن بدون غرور هست .

مونا دوشنبه 22 آبان 1391 ساعت 01:16

اره حواسم نبود اسممو اشتباه نوشتم تا اومدم درستش کنم ارسال شد بازببخشیداصلاقصدم توهین نبود نمیدونم میگم شایدمن درک درستی ازگذشتن ندارم یانتونستم خوب بیانش کنم همه که مث شماباسفادنیستن

خلیل دوشنبه 22 آبان 1391 ساعت 06:57 http://tarikhroze.blogsky.com

سلام،


البته گاهی! که مهرت به خشم نیاید.

و گرنه آنهایی که همیشه این گونه اند شعارشان این است:

خوشا بحال آن که کره خر آمد و الاغ رفت.

سلام

یعنی خوش به حال اونائی که هیچوقت هیچی را نفهمیدند. پس اصلا برای چی اومدند؟!

فرینوش دوشنبه 22 آبان 1391 ساعت 10:03

.
.
.

فردا

سراسر نور می شود

وقتی

خورشید

از میان پلک های تو

سربلند می کنند

...

سلام خاله جان!

کلمات سهراب، همیشه زیبا هستند ... ممنون

:)

همیشه .... فردا روز دیگریست !


سلام فرینوش جان

و عشق صدای فاصله هاست ...

نوشته های پراکنده دوشنبه 22 آبان 1391 ساعت 10:14 http://thunderb.blogfa.com/

شما همیشه مطالبتون زیباس

سلام
حال شما؟
خوبید؟
آپ کردم سر بزنین خوشحال میشم
روزتون خوش

سلام

ممنونم . می یام حتما" .

سلام.با حلزون !! به روزم امشب!
دعوتید به یه فنجون قهوه...

سلام
ممنونم که اطلاع دادید.

میله بدون پرچم دوشنبه 22 آبان 1391 ساعت 18:56

سلام

انتخاب بدون منظور و به خاطر زیبایی رو میگم
....
این شعر نزار قبانی هم زیبا بود
....
آن شکستن بیست استخوان به صورت همزمان ...

سلام
ممنون برای تائید انتخاب

شعر نزار قبانی هم لطف دوستان عزیز بود.

در مورد سوم هم ایضا"

H.k دوشنبه 22 آبان 1391 ساعت 19:16 http://bescot.blogsky.com

سلام... انتخاب خوبی بود.

سلام

ممنون

رها دوشنبه 22 آبان 1391 ساعت 20:10

سلام پرنیان جان روزگارت پر از شادی و عشق ....

سلام رها عزیزم

مرسی . دلم برات تنگ شده

فرید دوشنبه 22 آبان 1391 ساعت 20:15 http://FSEMSARHA.BLOGFA.COM

درود بر شما
گاهی خیلی از آغازها، از اعماق پایان ها نشان دارد...
گاهی برای دل بستن، لبخندی کافی ست...
گاهی برای گوش شنوا، ندایی و برای چشم بینا، پرتویی...
کافی ست...
گاهی برای ماندن، نگاه مضطر و برای برخاستن، تکیه کم توان دستی....
کافی ست...
گاهی برای زندگی، زنده بودنی، کافی ست...
*****
انتخاب تان در عین زیبایی به اندازه ای که هر چیزی می توانست... مربوط بود...
حق یارتان

سلام

خیلی ممنونم . همیشه کامنتهایتان زیبا و خواندنیست .

هرکجا هستید روزگارتان سرشار از بهترین ها

قندک سه‌شنبه 23 آبان 1391 ساعت 09:40 http://ghandakmirza.blogfa.com

سلام و درود بسی فراوان حضور پرنیان بانوی عزیز و مهربان..
می خواهیم گاهی نبینیم و نشنویم اما مگر میگذارند؟ امکان ندارد. بزور هم که شده هم شنوا و بینایت می کنند! دقیقه ای راحتت نمی گذارند.

سلام
بله . حق با شماست . گاهی دیگه صبوری هم کار ساز نیست .

باران سه‌شنبه 23 آبان 1391 ساعت 14:18

زمین باران را صدا می زند ،
من تو را...
.
.

داستانها دارد
این من بی تو ..

:)

بگو به باران
ببارد امشب
بشوید از رخ
غبار این کوچه باغ ها را

فرزان سه‌شنبه 23 آبان 1391 ساعت 15:25 http://bimarz000.blogfa.com/

موافقم باهات پرنیان جان
اما چه شعر زیبایی بود از سهراب که انگار تا بحال ندیدمش
درود..

سلام فرزان عزیز
امیدوارم دیگه سرت خلوت شده باشه

ممنونم ازت

نوشته های پراکنده پنج‌شنبه 25 آبان 1391 ساعت 19:29 http://thunderb.blogfa.com/

سلام
خوبی؟
خوشی؟
رسیدن پنجشنبه عزیز مبارک باشه
ببخشید کمی دیر شد
بهم سر بزن آپم
شاد و سلامت باشی

سلام
ممنونم
آخر هفته بر تو هم مبارک . امیدوارم تعطیلات آرام و خوبی داشته باشی.

حتما می یام .

روی ماه خداوند را ببوس پنج‌شنبه 25 آبان 1391 ساعت 20:44 http://saraab2012.blogfa.com/

سلام
با افتخار دعوتید به صرف چای یخ!

سلام
اوه ! آیس تی

ممنونم . خدمت می رسم

آفتاب پنج‌شنبه 25 آبان 1391 ساعت 21:22 http://aftab54.blogfa.com

سلام پرنیان عزیزم ..

حرمت قلب انسانها وسیعتر از زمان و زمین است و نوشته های دلنشین تو قلبهای زخم خورده رو درمان می کند.

روزت مبارک صاحب قلم .

سلام آفتاب جون

عزیزم ...

من کحا صاحب قلمم؟؟؟ خجالت می کشم !

آفتاب شنبه 27 آبان 1391 ساعت 01:21 http://aftab54.blogfa.com/

هستی عزیزم .. خودت هم خوب می دونی .. فقط می خوای منو دق بدی از بس که گفتم ب ن و ی س ........


البته به بعضی های دیگه هم گفتم ولی به روی مبارکشون نمی یارن ..

آخرش من این شکلی می شم

مرسی لیلا جون .

بعضی ها ، خوب بعله

این شکلی شو ----->

مهرباران شنبه 27 آبان 1391 ساعت 16:42

سلام..
حق با آفتاب است همیشه

سلام
بله البته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد