بزرگ بود
و از اهالی
امروز بود
و با تمام افق های باز نسبت داشت
و
لحن آب و زمین را چه خوب می
فهمید
صداش
به شکل حزن
پریشان واقعیت بود
و پلک هاش
مسیر نبض
عناصر را
به ما نشان داد
و دست هاش
هوای صاف
سخاوت را ورق زد
و مهربانی را
به
سمت ما کوچاند داد
دیروز پنجاهمین سالگرد پرواز فروغ فرخزاد به سمت ابدیت بود . پنجاه سال از نبودنش می گذرد و آنچنان که می بایست در روح و قلب نسلهای بعد از خود نفوذ کرد. هر بار که می رفتم بر مزارش چهره های مختلف در هر سن و جنسیتی که بود و آنجا حضور داشت مرا به این باور می رساند که آنکه باید جاودانه گردد با تمام تخریب ها در طی سالها و تلاش برای نه تنها بی رنگ کردن بلکه بد رنگ کردن او ، باز هم جاودانه خواهد ماند.
عده ای از ما عادت کرده ایم بنشینیم پای رو پا اندازیم و قضاوت کنیم . فرق نمی کند محقق و پژوهشگر باشیم ، یک آدم اهل مطالعه باشیم ، یک آدم تک و توک کتابخوان باشیم و یا کسی که حتی زحمت باز کردن یک کتاب را به خود ندهد باشیم .
دیگرا ن را از دریچه ی نگاه خود قضاوت می کنیم . زنی بیش از نیم قرن قبل آمد و در یک جامعه ی سنتی یک سری تابوها را شکست . جسارتها کرد ، بی پروا گفت ، نوشت ، سرود و ما با همان دریچه ی کوچک و تنگ دید خود نظر دادیم .
و اما فروغ فرخزاد اسطوره شد . چه بخواهیم چه نخواهیم . چه باورش داشته باشیم چه نداشته باشیم.
روحش شاد .
فردا هم که ولنتاین است و روزی که در جوامع غربی به نام عشق نامگذاری شد . من همیشه گفتم و نوشتم که هر چه در مورد دوست داشتن باشد محدود به جغرافیا و تاریخ نیست . جامع است و جهانی . ایرانی هستم و این روز را پاس می دارم به حرمت عشق ، که زیباترین اتفاق هستی ست . تنها حالیست که مرا به زیستن وامی دارد ، حتی در سخت ترین و طاقت فرسا ترین لحظه های زندگی ! ادمهای زندگی ام که عشق را معنا می کنند مرا مجبور می کنند که بایستم و ادامه بدهم . مرا مجبور می کنند از صمیم دل بخندم و با تمام روحم امیدوار بمانم. روز قشنگیست روزی که ولنتاین نامیده شده است ، زیرا که آدمها به هم می گویند ولنتاین مبارک ، یعنی دوستت دارم، یعنی برایم مهم هستی ، یعنی باش ...
بیائیم به جای قضاوت کردن ، هم را دوست داشته باشیم . وقتی که پای دوست داشتن واقعی بیاید وسط خیلی موضوعات حل می شود. این روزهای سخت ، این روزهای خاکستری که نمی دانم چه اتفاقی در هستی دارد می افتد که همه چیز دارد به سمت تیرگی می رود ، به سمت خشونت و درندگی ، به سمت سیاهی و سردی ، به عشق ها و گذشت ها و دوست داشتن های ماست که رنگهای شاد به خود خواهد گرفت . تک تک ما در این تغییر موثریم . و عشق می شود یک شیمی درمانی موثر برای سرطانی به نام فاصله ها .
پی نوشت : اتفاق خوبی افتاد دیروز . پردیس سینمایی چهار سو به مناسبت پنجاهمین سالگرد رفتن فروغ فرخزاد سه فیلم از او به اکران گذاشت. اتفاق خوبی بود .... ممنون از بانی های این اتفاق خوب