فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

مثل یک صبحانه ی خوب دل چسب و شیرین ...

 

اینجا را  خیلی دوست دارم . انگار اینجا بیشتر خود حقیقی ام هستم. اینستا گرام زندگی واقعی ماست . عکس ها و مطالب و استوری ها ، همه لحظه های واقعی ما هستند. تلگرام هم پر است از رابطه ها  که گاهی  مستحکم تر از قبل می شود و گاهی هم دریک نقطه پایان می یابد. یک جایی که فکر می کنی هیچ نقطه مشترکی برای ادامه وجود ندارد.  

گاهی یک جراحی ، بیماری  یا یک  شلوغی  و از این جور چیزها باعث می شود دو سه روزی سراغ گوشی ها نرویم . اولش یک حس آرامش در آن است ، کنده  شدن از وابستگی ُ یا بیشتر پرداختن به خود . ولی حقیقتا" بیشتر از دو سه روز کلافگی می آورد. ما به هم وابسته شده ایم . حتی اگر در دنیای مجازی باشد . چند روز دوری دلتنگی می آورد. و باز با شوق فراوان می رویم سراغ گوشی ها .  

در یک جمله خلاصه : ما به هم نیازمندیم برای نفس کشیدن .  

چند سال است که در وبلاگ می نویسم . آدم چند سال قبل نیستم . شاید مهربانتر شده باشم. و البته حساس تر و شاید نسبت به قبل راحت تر دل بکنم از کسانی که باعث رنجشم بشوند. قبل تر ها ُ سعی میکردم هر جوری هست یک رابطه را حفظ کنم، ‌سریع می بخشیدم ، کوتاه می آمدم ، پا روی احساساتم می گذاشتم و ادامه می دادم . اما الان فقط برای رابطه ای  از خودم می گذرم و می بخشم و فراموش میکنم که ارزشش را داشته باشد. و آن ارزش را آن شخص مشخص می کند. صداقتش، رفاقتش،صمیمیت اش و بزرگ منشی اش.  بیشتر درک می کنم که آدمها را با ابعاد مختلفشان بپذیرم . همه خوب مطلق نیستیم و همه بد مطلق هم نیستیم. مجموعه ای از سیاه و سفیدها هستیم. اما اینکه چقدر گذشت کنیم برای ماندن یک رابطه ، آن اصالت وجودی یک شخص است که تعیین می کند. من هم بارها احمقانه دیگری را رنجانده ام ... شاید! ولی اگر  آن درونمایه را داشته  که ارزش ادامه دادن را داشته باشم حتما آن دیگری خواهد ماند و ادامه خواهد داد.    

به طرز وحشتناکی فهمیده ام ، آدمها خیلی عجیب از زندگی ما می روند ، یا از دل ما .  و  فهمیدم باید همیشه منتظر غیر منتظره ها باشم. دیگر ثباتی مثل قبل وجود ندارد.  رابطه ها مثل قدیم نیست.  هر لحظه ممکن است غافلگیر شویم ... خوب یا بد. و  بیشتر درک می کنم که گاهی اوقات بهترین عامل نگهدارنده ی یک رابطه حفظ فاصله است . مگر اینکه عشق در میان باشد و عاشقی که فاصله خرابش می کند، خرابش نمی  کند ، معشوق را ویران می کند.  

 

زنده و پایدار باشید خواننده های خوب من .   

 

پی نوشت : برای انتخاب عکس گشتم و گشتم در کامپیوترم و این را دیدم . انتخابش کردم . یکی از صبحانه هایم در یکی از سفرهایم است .  یک دوستی خوب درست مثل یک صبحانه خوب بعد از یک خواب پر از آرامش است. یک  جورایی عجیب به دل می نشیند .  و آدمی را سرشار از انرژی می کند برای ساعتهای زیادی از روز.

و پی نوشت دوم : دوستانی که نمی توانند نظر بنویسند فکر می کنم اگر براوزر خود را تغییر دهند قادر خواهند بود به نوشتن نظرات.

نظرات 29 + ارسال نظر
باران دوشنبه 12 تیر 1396 ساعت 11:28

سلاملیکم!
اولن که بپکین اینقدر صبحانه ...!
و بعدش اینکه به شما حسودی میکنیم که هنوز اینجایین و مینویسین و این خیلی خوب ..خیلی
و واقعیت داره که ما همیشه به هم نیازمندیم .. انسان هست و ارتباط .. همون مستی و راستی شاید
در نهایت زنده باشین و پایدار دوست خوب و همیشه ی ما ..



عه ...

اگه بپکم پس چه جوری زنده و پایدار باشم ؟!

حسود

مجید جمعه 16 تیر 1396 ساعت 00:43

سلام پرنیان جان
منم مثل شما دقیقا به همون نتیجه رسیدم راجع به آدما
شایدم از قبل و همیشه اینجوری بوده ولی ما تازه به
درک هستی آلوده زمین رسیدیم
فداتون

سلام
متاسفانه ...

و ممنونم

لیلا شنبه 17 تیر 1396 ساعت 08:47

دوستی مثل گل است
باید ان را بو کرد
باید آنرا فهمید
باید ان را پایید
دوستی مثل بهار
میرود کوی به کوی
دوستی مثل نسیم
میرود شهر به شهر
دوستی عین غم است
در نگاه مهتاب
یا که یک نغمه ی شاد
از پرستو در باد
دوستی حادثه نیست
دوستی جاذبه نیست
دوستی واژه ی این دکلمه نیست
دوستی دست شماست
دوستی برق دو چشمان شماست
دوستی خنده ی پنهان شماست
دوستی حس غریبی است که یک پرنده مهاجر دارد
دوســـــتی مهر شماست
که مــــرا شاعر کـــــرد
دوستم باش و بدان
که دوســــــت میـــدارمتان
شعر از "میلاد اصغر زاده"

باران سه‌شنبه 20 تیر 1396 ساعت 21:49

و ..
تولدتون مبارک
پرنیان همیشه ی باغ دوستی و مهربانی..

ممنونم قربان .

احسان حصاری مقدم چهارشنبه 21 تیر 1396 ساعت 00:15 http://بجنوردان

سلام خانم پرنیان،
امیدوارم خوب و سلامت باشین.
سپاس صمیمانه ی من رو پذیرا باشین.

سلام
ممنونم از محبت شما.

لیلا چهارشنبه 21 تیر 1396 ساعت 13:52

سلام عرض ادب
زادروز میلادتون مبارک
این شاخه گل از طرف من ...تقدیم وجود نازنینتون باشد
پاینده باشید و برقرار

❀__❀❀_____❀
____________ ❀❀_❀__❀_____❀
___________ ❀❀❀_____❀❀___❀❀❀❀❀
__________ ❀❀❀❀______❀❀_❀____❀❀
_________ ❀❀❀❀_______❀❀______❀_❀
_________ ❀❀❀❀_______❀❀______❀_❀
_________ ❀❀❀❀_______❀_______❀
_________ ❀❀❀❀❀_____❀_______❀
__________ ❀❀❀❀❀____❀______❀
___________ ❀❀❀❀❀❀❀______❀
__❀❀❀_________ ❀❀❀❀❀_❀
❀❀❀❀❀❀❀________❀❀_____
_❀❀❀❀❀❀❀_______❀_____
__❀❀❀❀❀❀_______❀❀_____
___❀❀_____❀_____❀_____
____❀______❀____❀_____❀_❀❀
_______❀❀❀❀_❀__❀❀_❀_❀❀❀❀❀
_____❀❀❀❀❀❀_❀_❀❀__❀❀❀❀❀❀❀
____❀❀❀❀❀❀❀__❀❀______❀❀❀❀❀
____❀❀❀❀❀_____❀_________❀❀❀
____❀❀_________❀__________❀
_____❀_________❀_____
_______________❀_____
____________❀_❀_____
_____________❀❀_❀_____
______________❀❀_____
______________❀____

هر روزتان تولدی دوباره
دلتان دریایی و وجودتان سرشار از عشق

پرنیان دل آرام جمعه 23 تیر 1396 ساعت 21:51

سلام

اومدم هم اینجا رو بخونم
هم یادم بیفته چه روزهایی رو زندگی کردیم و گاهی گذروندیم و گاهی موندیم تو همون روزها و نهایتا اون روزها از ما عبور کردن و ما رو بزرگ کردن

بزرگی به همیشه مهربون بودن با آدمها نیست
گاهی می تونه با مهربون تر بودن با خودت باشه

به اینکه یه جایی باید قبول کنی خاطرت رو ناراحت نگه نداری چون دنیا و آدمهاش می گذرن و هیچ چیز پایدار نیست
چز
مهری که تو دلت می مونه و حتی با گذشت سالها هم از یاد نمی ره
فقط اگر حس کنی که واقعی بوده

سلام


من فکر میکنم که بتونیم رد بشیم از همه چیز هم بزرگ شدیم ، هم بزرگتر می شیم و هم با خودمون مهربونتر. چه از خوبی ها و چه از بدی ها. دیدن خوبی ها از اطرافیان دلیل بر خوب مطلق و خوب همیشگی اونها نیست. بعضی ها ممکنه در یک مقطع زمانی خاص مهربون باشن با ما. بعضی ها ممکنه به خاطر منافع شخصی مهربون باشند. بعضی ها هم گاهی دلشون می خواد موقتا" مهربون باشند. این دلیل بر ماندگاری نیست. پس بهتره عبور کنیم از اون محبت ها با حس قدرشناسی البته .
و مهم تر عبور از تلخی هاست. تلخی هایی که آدمها با رفتار و حرفهاشون ما رو آزار می دن. باید به خودمون صادقانه بگیم : مهم نیست ...

شادی جمعه 30 تیر 1396 ساعت 12:04

سلام

سلام دوست عزیزم

پویا سه‌شنبه 3 مرداد 1396 ساعت 09:10

باز چه خوب که نوشتید
نوشتن شما مصادف شد با آمدن من به ایران

بعد از سالی باز که از امریکا بازگشتم به ایرانم حسن تقاطعی شد با دیدن نوشته های پُر از بی ریایی و یک رنگی شما دوست عزیز
بسیار شادم میشم از دست نوشته هاتون

خیلی خیلی مایل هستم همه دوستانی که در اینجا مطلبی می نویسند و به نوعی مثل من از دل نوشته های شما لذت می برند رو ببینم و با هم گپ و نشستی پُر از صمیمیت داشته باشم

شنیدم که وبلاگ نویسان هر از چند گاهی، دیداری تازه می کنند برای تنفس در هوای دوستی...

اگر همچین اتفاقی و ملاقاتی حادث شد، منت پذیر میشم من رو هم خبر دار کنید

از طریق ایمیل یا تلفن شخصی من در ایران:

Pouya.Enigma@Gmail.com

+989161117397

سلام
رسیدن به خیر . انشاالله که اقامت خوشی در ایران داشته باشید. متاسفانه خیلی فرصت نمی کنم که با ای میل برای دوستان وبلاگی پیام بدم و این از کم سعادتی بنده هست . خوشحال شدم بعد از مدتها دوباره پیام شما را دیدم یادم هست اولین ارتباط ما تصویری بود از آثار مانده از جنگ و شهدا و ....

پویا چهارشنبه 4 مرداد 1396 ساعت 10:49

سپاسگزارم از مهربانی شما دوستِ وبلاگیِ من

فعالیت ها و مأموریت من در سازمان ملل در این فصل با شروع مرخصی من به اتمام رسید و امیدوارم تا زمانی که در ایران هستم باز هم از نوشته های شما ببینم و لذت ببرم و سعادت دیدار همه دوستان نصیب من بشه

ارادت

ممنونم .
بزرگوارید .

علی یکشنبه 8 مرداد 1396 ساعت 18:54

سلام
مثل همیشه با احساس نوشتید. بله دوستی هم دوستی های قدیم
قبل تر ها همه چیز سرجایش بود و عطر و بوی عشق را در سادگی آدمها میشد دید. بر عکس امروزه با این همه ترقی و تجملات همه خوب میدانیم که جای چیزی خالیست و گمان میکنم آن عشق باشد. عشق که بیاید با خود ثبات و آرامش و زیبایی می آورد و صدها خوبی...
پایدار باشید دوست با ارزش و گرامی

سلام
ممنونم

مجید سه‌شنبه 21 شهریور 1396 ساعت 15:26

سلام خانم پرنیان
میدونید آدم تو اینترنت جاهایه زیادی میگرده ومیگذره ولی بعضی جاها یه چیزایی هست برمیداره مثلا باغ بی برگی اخوان ثالث یا دکلمه ای از فروغ و یه جایی هست مثل اینجا که آدم نمی گذره و موندگار میشه میدونید موندگار....
شما هم که لطف میکنید زود زود مطلب میگذارید!!!!!
با آرزوی سلامتی وروزهای زیبای پاییزی برای شما

سلام
بر دوست با معرفت . من نوشتن را دوست دارم . اما متاسفانه محیط وبلاگ دیگه از رونق افتاده و حس می کنم نوشته هام دیگه خواننده ای ندارن و انگار که با خودم حرف می زنم. همیشه دوست دارم تبادل نظر باشه ولی اینجا دیگه مثل قبل نیست به نظرم .
همیشه هم از ارتباط با دوستان وبلاگی ام احساس خوبی دارم . اصولا" افراد وبلاگ خوان افراد عمیقی هستند و اهل مطالعه و برای من افتخاره که مکالمه داشته باشم با این دوستان .
باز هم ممنونم از شما که اینقدر محبت دارید.

افروز پنج‌شنبه 20 مهر 1396 ساعت 16:10

درودها بانو
خواننده وبلاگ شما هستم فکر کنم حدودا چهار سالی یا بیشتر حتی
قلمت سبز
زندگیت پر طراوت
نگاهت بی غم
دلت خوش
:-*

سلام
ممنونم

ایرج میرزا پنج‌شنبه 11 آبان 1396 ساعت 17:37

سلام صبحوووونه

سلاااااام
ماهی اقیانوس های آبی

رامین شنبه 16 دی 1396 ساعت 18:44 http://smile.persianblog.ir

بشرطیکه لقمه​های صبحونه رو از دست اونی عاشقت کرده بخوری...

این هم یک رمانتیک جذاب و قشنگه

شادی سه‌شنبه 10 بهمن 1396 ساعت 09:43

سلام بانو منتظر متن های قشنگتون هستیم

سلام دوست عزیزم
می بخشی که اینجا کم می یام . ولی به یادتون هستم

فرید دوشنبه 7 اسفند 1396 ساعت 20:48

سلام و درود جاری تر از سلام نمی شناسم... برای هر آغازی بهانه خوبی است. مثل همیشه از خواندن تان احساسی واقعی از خواستن و اراده دریافت می کنم.
قلم تان مستدام

سلام
ممنونم . امیدوارم شما و خانواده محترم خوب باشید. محبت کردید.

h@m!d سه‌شنبه 22 اسفند 1396 ساعت 00:35

سلام
دو سالی میشه وب نویسی رو ول کردم.. هیچ وبی هم سر نزدم.. دلم برای وب نویسی تنگ شده بود.. اولین وبلاگیو که بعد از دو سال چک کردم وب شما بود که برام همیشه اموزنده و پر از حس خوب بود و هست.. ..خیلی بعید میدونم منو یادتون باشه..
کامنت گذاشتم عرض ادب و احترام کنم بهتون.. امیدوارم باغتون و خودتون همیشه مانا باشین

سلام
اتفاقا" کاملا" یادمه . پیامهاتون این جا محفوظه . ضمن این که نمی شه دوستان وفادار را فر اموش کرد. حداقل من نمی تونم
ممنونم که سر زدین . سال خیلی خوبی براتون آرزو می کنم .

فریناز پنج‌شنبه 16 فروردین 1397 ساعت 12:33 http://arameshepenhan.blogsky.com/

پرنیان عزیز سلام
سال نو مبارک باشه

شما هم که چندین و چند ماهه دیگه ما رو مهمون متنای قشنگتون نکردین...

دلمون براتون تنگ شده
بیاین پس

سلام فریناز عزیز
مرسی برای پیام خوبت . نمی دونم چرا وبلاگ اینقدر دور شده .
امیدوارم دوباره رونق سابق رو پیدا کنه .
هر جا هستی خوب باشی .

شادی شنبه 18 فروردین 1397 ساعت 11:03

سلام سال نو مبارک

سلااااام
سال نو خیلی خیلی مبارک

فریناز یکشنبه 8 اردیبهشت 1398 ساعت 13:13 http://arameshepenhan.blogsky.com/

سلام بر پرنیان عزیز
سال نوی 98 هم مبارکتون باشه
هنوز دستی بر قلم نبردین و اینجا رو مزین به افکار زیباتون ننمودین؟

از وقتی گوشی ها زیادی هوشمند شدن و اینستاگرام و تلگرام و امسال اینها اومدن، وبلاگ مظلومترین واقع شد به نظرم....
اما برای من هنوز هم هیچ کدوم از این ها جای وبلاگ رو نمی گیرن

دلم براتون برای قلمتون و برای پست های محشر و اشعاری که انتخاب می کردین براشون خیلی خیلی تنگ شده
بیاین و بنویسین دوباره
لطفا

سلام فریناز جان
سال 98 با تاخیر مبارک برات بهترین اتفاقات را در سال پیش رو آرزو می کنم
مرسی که هنوز به یادم هستی
برای من هم وبلاگ یه جایگاه دیگه ای داره . برام جالب بود که با توجه به سکوت طولانی اینجا هنوز هم دوستانی هستند که یاد کنند.

شادی یکشنبه 12 خرداد 1398 ساعت 13:36

سلام پرنیان جان
هرزگاهی اینجا سرکی می کشم اما هنوز خبری از نوشته های زیبایتان نیست

اومدم

مونا یکشنبه 3 شهریور 1398 ساعت 16:08

سلام پرنیان عزیزم ،نمیدونم کی به اینجا سرمیزنین ولی خوشحالم از پیدا کردنتون بعد از نمیدونم چند وقت وبلاگ نخوندن ،قبل یه معذرت خاهی بخاطر متنی که شایط طومار شه چندین سال پیش بواسطه دوستی با وبلاگ آشنا شدم و گشتن وخوندن وبلاگ برام جالب بود ویادم میاد چقدر خام بودم توی درک بعضی مطالبی که میخوندم شما ام برام همیشه یه حد وسطی بودین که متوجه میشدمو ونمیشدم ولی یه حسی که اسشمو نمیدونم الان بذارم حس مثبتی که بهم اینجا میداد وادمی که پشت این نوشته هاست برام جوری دل انگیز بود وهست که دقیقا به همین دقیقه وساعت امروز من شمارو ندیده انگارمیشناسم وهنوز اون حس خوب رو دارم هنوز شیرینی کامنت گذاشتن براتون توی ذهنمه وجواب شمارو ،یادم نمیره عکسی که یکبار گذاشتین از خودتون وسریعم برداشتین نمیدونم یادتون میاد یا نه و من با خودم فکر کردم وای که چقدر من خامی دارم در درک شاید این متن هایی که میخوندم وچه تصوراتی که داشتم
الان که یادم میاد واقعا زمان ،زندگی،روزمرگی،اتفاقات وووووو مهم ترینش ادم های توی مسیر زندگیت چقدرررر میتونن مسیر زندگیو دیدیت به زندگی رو چقدر عوض کنن ،پرنیان عزیزم هنوز هم میدونم در مقابل پختگی ودرک شما از خیلی چیزها هنوز تجربه ودرکم در اون حد نیست ولی اینو میدونم که پرنیان عزیزی در ذهن من وقلب من وجود داره که بازم میگم به همین وقت وساعت لمس میکنم اون حس خوبی که دارم و اینکه یادم نرفته دوست داشتم این کامنتو حتما براتون بنویسم وحسمو وبهتو ن بگم برام یه حس خوبین که در ذهنم هست وفراموش نشدنی و یه تقلب کوچلوام بکنم دوست عزیزی که به اسم افتاب در ذهنم مونده که خیلی دوست دارم ازشون خبردار شم ای کاش که باشن وبخونن این کامنتو ،چون من ایمیل قبلی مو فراموش کردم و دسترسی بهش ندارم وفقط ایدی مونا رو که کامنت میذاشتم در ذهنمه ،بازم معذرت بخاطر طوماری شدن

ممنونم عزیز دلم

شادی سه‌شنبه 26 شهریور 1398 ساعت 15:08

سلام
و من هنوز به این وبلاگ سر می زنم و اما خبر جدیدی نیست

فراموشش کرده بودم

پویا یکشنبه 15 دی 1398 ساعت 09:42 http://+41767150051

درود بر شما

خیلی وقت هست که نیستید...

روزی نیست که صفحه شما رو Refresh نکنم که شاید مطلبی نو بگذارید...

من همچنان امید دارم که مطلبی نو بگذارید...

دوست‌دار مطالب شما: پویا

حیف که کوچ کردیم به اینستاگرام .

ایرج میرزا شنبه 31 خرداد 1399 ساعت 11:35

سه هفته دیگه تولدته . یادت نره هااا

اخی ...

ایرج میرزا جمعه 20 تیر 1399 ساعت 20:31

تولدت مبارک

ممنون

مجید چهارشنبه 28 آبان 1399 ساعت 02:08

سلام پرنیان جان ...بعد مدتها اومدم اینجا...انگار آدم یه چیزی جا گذاشته...هنوز طعم روزایی که اینجا رونق داشت خوب یادمه...شاید دانش آموزان من ندونن که یه دبیر ریاضی خشن و تورک ،تو خلوتش به اینچنین جایی که شبیه کوچه خوشبخت بود می آمد...دلم واستون تنگ شده بود اومدم اینجا...خیلی خیلی فداتون و تو این روزای سخت و کورنایی مراقب خودتون باشید.

ممنونم
روحم شاد شد

ایرج میرزا دوشنبه 21 تیر 1400 ساعت 16:35

بازم تولدت مبارک
صد سال زنده و سرحال باشیو منم هرسال بیام کامنت بزارم برات الهی

خیلی ممنونم . تو بیا کامنت بذار تا صد سا دیگه . اما لزومی نداره من باشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد