فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

دلم خوش است به رهایی گیسوان بید در دستان وحشی باد ...


دست هایم خالیست 
و درونم سرشار... 

پرم از آرزوهای پوشالی 

و دلم خوش است به خواب شیرین شب بو 
و رهایی گیسوان بید در دستان وحشی باد... 

و چه زیباست، 
پشت پا زدن به آن هایی که تو را رنجاندند! 

و چه خوب است، 
گاه گاهی دروغ بگویی به دلت 
و نگذاری که بداند، 
بی نهایت تنهاست ......


این شعر بالا رو از بین صدها کامنت در فتح باغ درآوردم.  هر از گاهی یکی از کامنتها را پست می کنم اینجا. پیشنهاد هم بدین برای انتخاب یک کامنت پذیرفته می شه.  می دونم که بعضی از دوستان در اینجا  خواننده ی کامنت های بقیه ی دوستان هم هستند. 



چند روزی هست سه تا بچه گربه که تازه به دنیا اومدن باعث می شن من صبح ها دیرم بشه و بمونم توی ترافیک وحشتناک بزرگراه صدر ، حالا اگه شانس بیارم و یک جرثقیلی ، قطعه ی بتنی هزار تنی ، ابزار و اجل معلقی از اون بالا بر سرم نازل نشه. ساختمان بغلی خونه ی من یک ساختمان ویلائیه که من از یکی از پنحره ها به پشت بامش کاملا اشراف دارم. بازی ها و شیطنت های این بچه گربه ها اونقدر تماشائی هست که من سر به هوا رو از کار و زندگی بندازه . دیروز صبح یه لحظه فکر کردم ای کاش یه بچه گربه بودم!


وقتی آدمها آروزهاشون رو گم می کنند این نشانه ی خوبیه یا  برعکس؟ وقتی می گردی دنبال یه آرزو که مدتی خودت رو باهاش سرگرم کنی ، یا یه آرزو که بشه آرمانت ، ولی مدتیه که دیگه  به هیچ نتیجه ای نمی رسی این نشانه ی رسیدن به پوچیه ؟ یا رسیدن به حقیقت زندگی ؟  این که هر روز برای کسانی که دوستشون داریم دعا کنیم و از خدا براشون طلب خیر کنیم فرق می کنه تا اینکه برای خودمون یه چیز بزرگ بخوایم .  

نظرات 36 + ارسال نظر
فریناز پنج‌شنبه 13 مهر 1391 ساعت 19:27 http://delhayebarany.blogsky.com

من از این پوچی محض می ترسم...

فرینـــــــاز جون

چند دقیقه بیشتر نیست این پست رو گذاشتم.

من هم ... اما من همیشه چارچنگولی آویزون دلخوشی ها می شم
....

بهانه های ساده ی خوشبختی ...

site01 پنج‌شنبه 13 مهر 1391 ساعت 19:29 http://www.site01.10r.ir

894603204آیا بالاخره راهی برای کسب درآمد از اینترنت وجود دارد ؟؟؟
یک راه مطمئن و درآمدزا برای کسانیکه مایلند از صفر شروع نموده و از هیچ به همه چیز برسند
درآمد بسیار زیاد , آسان , مطمئن و قانونی برای صاحبان سایتها , وبلاگها و بازاریابها
با هر بازدید و سابقه فعالیتی که دارید به گروه ما بپیوندید
>>> و طعم واقعی پول اینترنتی را حس کنید <<<
آیا تا به حال اندیشیده اید که می توانید در منزل و بدون نیاز به خروج از منزل حتی تا سقف 755 هزار تومان در ماه نیز درآمد داشته باشید؟؟؟
برای کسب اطلاعات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید
http://www.site01.10r.ir

اوه ! یه آرزو ______________________

پرنیان دل آرام پنج‌شنبه 13 مهر 1391 ساعت 22:50 http://www.with-parnian.blogfa.com

سلام

می خوانمتون با شوق

همیشه

و لبریز می شم از حس دوست داشتن


این غزل رو می خوندم - دوسش داشتم - براتون می زارمش

هنوز گر چه صدایت غریب و غمگین است
بلند حرف بزن،گوش شهر سنگین است


بلند حرف بزن ماه بی قرینه،ولی
مراقب سخنت باش،شب خبرچین است


مراقب سخنت باش و کم بگو از عشق
شنیده ام که مجازات عشق سنگین است


اگر به نام تو دستی به آسمان برخاست
گمان مبر که دعا می کنند،نفرین است....


به قدر خوردن یک چای تلخ با من باش
که تلخ با تو عزیزم هنوز شیرین است


مرا به خوب شدن وعده می دهی اما
شنیده ام همه ی وعده ها دروغین است


به حال و روز بد پیش از این چه می نالی؟
چه ماجرا که به تقدیرمان پس از این است...

ناصر حامدی


برای قلب مهربونتون ازتون ممنونم و خدا رو شاکرم که هنوز دوستانی دارم که من و یاد این می اندازند که خدا هوامو داره و برام به واسطه ی دوستام بسته های مهربونی می فرسته



سلام پرنیان جون
شعرتون رو خوندم و به نظرم شعر خیلی قشنگی بود. ممنونم

ودر مورد ادامه باید بگم باز هم ممنونم . من کاری کردم برات؟

یادم نمی یاد !

روی ماه خداوند را ببوس پنج‌شنبه 13 مهر 1391 ساعت 23:01

خدا به موسای نبی فرمود :
با زبانی دعا کن که با ان گناه نکردی تا دعایت مستجاب شود !
موسی عرض کرد چگونه ؟ خداوند فرمود :
به دیگران بگو برایت دعا کنند ، چون تو با زیان آنها گناه نکردی .

پس شما هم فراموشمون نکنین.

مونا پنج‌شنبه 13 مهر 1391 ساعت 23:27

سلام خانمیه گلم این نظردرمورده پستتون نیست چون اصلانخوندمش که بخوام نظربدم راستش چون اینجاروشماروحرفاتونوخیلی دوست دارم این کامنتومیذارم میومدم وب گردی که حالم بهترشه ولی بازکم میوردم هردفعه به روی خودم نیوردم ولی باز باز .....انگاربایدهمونی باشم که قبلا بودم خیلی سعی کردم نشد که نشد به قول شماگذاشتم بگذره ولی نگذشت بده یه سری چیزا خیلی اذیتت کنه وتوبخوای ولی اون انگاری زورش بیشترهمه مث هم نیستن یکی کم میاره یکی ادامه میده یکی ناامیدنمیشه وانقامشوازتلخ امیگیره خلاصه بخوام بگم بلدم کلی حرف خوب امید واسه ادامه سخت نگرفتن وخلاصه کلی چیزای دیگه بگم ولی نمیتونم نمیشه بعضی وقتابهتره فرارکنی ازخودت اززندگی ازخیلی چیزا بماند فقط خواستم بازسلامی بکنم وراستش یه مدت بذارموبرم ازهمه چی حتی این مجازی اباده مسخره ایجاام نشد که نشدواقعاازته دلم میگم هنوزم خیلی خوشحالم واسه پیداکردن این وبلاگ نوشته های فوق العادتون وانژی فوق العاده خوبی که دارینوبه بقیه میدین همیشه خوب باشین وبرقرار وامیدوارم همیشه بنویسین واستون یه عالمه ارزوی خوب خوب میکنم ....

سلام مونا عزیز
نمیدونم چی باید بهت بگم. امیدوارم هر چیزی که داره باعث آزارت می شه هرچه زودتر از بین بره و به جاش شادی و امید تمام لحظه هات رو پر کنه.

غمگین نباش. زندگی این روزها کلا سخت شده. هر کسی به شکلی
توکل کن به خدا همه چیز رو

رها جمعه 14 مهر 1391 ساعت 07:59

سلام عزیزم ....

سلام رها مهربانم

فهیمه جمعه 14 مهر 1391 ساعت 12:45 http://hessnak.blogfa.com

سلام دوست عزیز
وبلاگتو خیلی دوس داشتم ولینکت کردم اگه دوست داشتی سری به من هم بزن
درود

سلام و ممنونم
حتما می یام .

حمید جمعه 14 مهر 1391 ساعت 21:24 http://samandis.blogfa.com

بگذار آنها که تو را رنجاندند در عذاب گناهشان بمانند تا ابد...
ما نمی تونیم جلوی رفتار کسی رو بگیریم پس نباید غمگین بشیم از رفتارشون.
سلام...
چند ماهی هست وبتون نیومدم اما باور کنید یه دفعه دلم تنگ شد برای عارفانه هایتان.

سلام
تا به امروز من هرگز آرزوی عذاب کشیدن هیچ انسانی را نداشته ام .حتی اگر من را رنجانده باشند. هر کسی با باورهای خود دنیا را می بیند و این رنجیدنها فقط به دلیل متفاوت بودن نگاه ها به زندگیست.

آدمها همیشه باید یک جایی به هم حق بدهند. من آرزو می کنم خداوند به من تحمل دیدن نگاه های متفاوت با نگاه خودم را بدهد و قدرت عبور کردن از هر چیزی که باعث رنجشم می شود.

ممنونم که آمدید.

من به هر آرزویی برسم مطمئنم به این آرزو که "روزی کامنت من بشه پست جدید شما" نمی رسم
سلام
خوبی؟

ما آدم ها با همین آرزو ها زنده ایم

شاد باشی

ای وای!
این یه آرزوست ؟ باور نمی کنم .
قول می دم یه روزی اینکار رو بکنم



مرسی . تو خوبی ؟

یعنی اگه آرزو نداشته باشیم می میریم ؟

من رفتم که یه آرزو پیدا کنم

آذرخش شنبه 15 مهر 1391 ساعت 10:54

سلام
حال و احوال؟
اتفاقا چند وقت پیش به یه پوچی خاص رسیده بودم. یه تعداد خیلی زیادی فیلم دستم رسید و تو فکر بودم که بریزم روی دی وی دی یا هارد اکسترنال بخرم... بعد با خودم فکر کردم که حالا اون همه دی وی دی فیلم (حدود 2000تا) و اون همه فیلم روی هاردت داری آخرش چی؟به چه درد می خوره؟کی اهمیت میده؟وقتی مردی باعث دردسر و عذاب دیگرانه. نه به درد کسی می خوره نه استفاده ای ازش میشه کرد. زحمت رفتگر زیاد میشه.... اما با این حال نتونستم ازشون دل بکنم
اینم از پوچی ما
خوش بگذره


سلام
مرسی آذرخش عزیز
من اگه بودم این کار رو می کردم . وااااای ۲۰۰۰ تا فیلم ؟ شوخی میکنی؟

البته من هم اگه فیلمهام رو نگه می داشتم به همین تعداد می رسید.
ولی خوب می بینیم و می دیم دوستان و عزیزان و دیگه به دست فراموشی سپرده می شه معمولا.

بعدش هم مگه قراره خدای نکرده ......؟؟؟

انشاالله یه روزی میذاری واسه ی نوه ها و نتیجه ها و می شینین با هم می بینین و لذت می برین .

باران خان! شنبه 15 مهر 1391 ساعت 14:09

سلاملیکم!
موافقم با انتخاب کامنت برتر!!
و پیشاپیش کسب مقامات اول رو به خودم تبریک میگم!

سلام بر باران خان جان عزیز

اوه اوه!


ولی خوب
مشکل اینجاست که حالا کدومش رو انتخاب کنیم ؟‌!

باران شنبه 15 مهر 1391 ساعت 19:20

واقعن مشکل هست؟!!
واقعن؟!!
.
.

و چشممان همین الان به جمال این عکس زیبا منور گشت البته دور از چشم سلطان بانو!

مثل همیشه زیبا
مثل همیشه صادق
مثل همیشه پرنیانی ..

بله . اینقدر خوبن که انتخاب یکی از بین تمام این خوبها کار سختیه !

چشمهاتون روشن . سلام ما را به سلطان بانو عزیز برسونید

و ممنون

آفتاب یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 00:05 http://aftab54.blogfa.com/

سلام

سلام آفتاب جان عزیز

قندک یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 10:26 http://ghandakmirza.blogfa.com

سلام و درود فراوان بر مهربان بانو.من فکر می کنم که انسان همواره بدنبال بهانه است تا روزش را بخوبی سپری کند.البته روزگار همیشه به دلخواه ما رفتار نمی کند اما بهانه ها همیشه وجوددارند.پس نتیجه می گیریم که بهانه اصولا چیز خوبی است.حتی بچه گربه ها هم می توانند بهانه خوبی برای ما باشند.

سلام بر قندک عزیز و بزرگوار

بله حق باشماست . اگر بهانه ای پیدا نشه دیگه یعنی شروع یک فاجعه .
من حتی گلدون کوچولوی پشت پنجره ی توی خونه ام هم که شروع می کنه به گل دادن (بنفشه آفریقایی) ‌، می شه برام یک بهانه ی قشنگ برای ادامه واینکه شاهد زنده تر شدن و زیبا تر شدنش باشم و احساس می کنم با شکوفا شدنش یه جورایی داره ازم سپاسگزاری میکنه.

قندک یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 10:30

شاید آرزوها هم به نوعی همون بهانه ها باشند. ووقتی گمشون می کنیم نگران می شیم.فکر نمی کنم گم کردنشون اصلا نشونه خوبی باشه

پس می رم که دوباره پیداشون کنم

فرینوش یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 10:34

.
.
.

زندگی با همین دلخوشی ها خوش است!

با دیدن برگ های تازه ی «مینو»
با لمس برگ های مخملی و تازه اش


بهانه های کوچک، اما زیبا!

پوچی وقتی هست که آدم بی بهانه بشه
حتی دیدن مینو و این سه تا گربه هم حالش رو خوب نکنن

هرچند از دیشب که گربه ی بد، کفتر کوچولوی خونه مامان اینا رو گرفت و برد، باز با گربه ها وارد جنگ و روابط خصمانه شدم!

آره . به نظر من هم این خودش یک بهانه ی زیبائیه .
یعنی الان من اوکی ام ؟

ای وااااااای ! گربه ی .... !

قانون بقاست دیگه .

فرینو یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 10:36

.
.
.

راستی!
در مورد عکس هم ...
بـــــــــــــــــاران

!!!

واااااای به حالت باران خان جان !

امشب باید تو کوچه بخوابی


اشکال نداره اگه توی این شرایط قرار گرفتید یه اس ام اس بزنید لطفا من به شما دلگرمی می دم که دل قوی دار سحر نزدیک است !

فرینوش یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 13:36

.
.
.

ممنون از دلگرمی تان برای باران مان!!!



اما در مورد گربه ...
واقعن ...

حیف که شمایید
وگرنه چیزی در خور شان گربه های کبوتر خور می گفتم!
آخه کی دلش میاد کبوتر کوچولوی خاکستری رو بخوره؟
تازه، این در حالتی بود که بابا کلی کباب داده بود به جناب گربه ی بد!
اگر یه نهضت مبارزه با گربه ها به وجود بیاد، به خونخواهی دهها جوجه رنگی و کبوترهاییم که گربه ها خوردن توش عضو می شم!

خواهش می کنم فرینوش جون . خوب باید در نظر بگیریم که هوا سرد شده و یه کم دلگرمی بد نیست!

گربه ی خپل ـ شکمو ـ شکم پرست ـ قدرنشناس - کبوترخوار

خوب شد ؟

نمی تونم تصور کنم این بچه گربه های بامزه یه روزی تبدیل بشن به یک گربه ی شکموی خپل - کبوتر خوار

[ بدون نام ] یکشنبه 16 مهر 1391 ساعت 15:30

زیبا‌‌‌‌‌
زیبا هوای حوصله ابری ست
چشمی از عشق ببخشایم
تا رود آفتاب بشوید با تو دلتنگی مرا
سلام عزیزم ،امیدوارم خوب خوب باشی.تو یکی از اون فرشته هایی که همیشه تو دعاهای من هستی.

زیبا
زیبا هنوز عشق در حول و حوش چشم تو می گردد
از من مگیر چشم
دست مرا بگیر
و کوچه های محبت را با من بگرد!
یادم بده چگونه بخوانم!
تا عشق در تمامی دلها معنی شود!
یادم بده چگونه نگاهت کنم،
که طرّی بالایت در تندباد عشق نلرزد!

سلام اعظم جون

اوه ... مرسی . چقدر شیرینه توی دعاهای یک فرشته بودن

262 دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 11:39 http://www.mandnh.blogfa.com

سلام
خوبی ... ؟

مطلب جدید گذاشتم



پاییز
آمد
حالا باید به فکر زمستون باشیم
که ...

سلام

ممنونم . میخونمتون

262 دوشنبه 17 مهر 1391 ساعت 11:45 http://www.mandnh.blogfa.com

سلام

پرنده وقتی آزاد می خونه برای آزاد بودنش
وقتی هم توی قفس می خونه برای آزاد شدنش

ولی ما انسان ها حتی به آرزو هامون هم برسیم باز طلب آرزوی دیگری می کنیم تا ...

حقیقت زندگی زندگی کردن نه بوچ
آرزو هامون بعضی وقتا بوچ
ولی زندگی
نه این زندگی
بوچ نمی شه
ما بوچش می کنیم

سلام
می دونید اگه یه روزی آرزوهامون تموم بشه یعنی می میریم؟
اما من معتقدم آرزوها باید اونقدر ممکن باشن که دست یافتن بهشون هم محال نباشه.

یه وقتهایی هم باید برای بدست آوردن یک سری چیزها با زندگی جنگید. زندگی می طلبه این جنگیدنها را .

دوست عزیز خیلی وقتها این خود زندگیه که به پوچی می رسه ولی نباید بهش اجازه بدیم.

مونا سه‌شنبه 18 مهر 1391 ساعت 00:52

طبقه سردرده هرشبم که نمیذاره بخوابم اومدم وب گردی وباز بی بهونه میگم سلام پرنیان خانمم

سلام مونا جان
اگه تهران زندگی می کنی باید بگم ممکنه مربوط به آلودگی هوا باشه .
امیدوارم چیز مهمی نباشه .

و امیدوارم به زودی سرحال بشی

مونا سه‌شنبه 18 مهر 1391 ساعت 01:51

وووووووی چه سریع جواب میدین خانمی علم عجب پیشرفت کرده ایشالاکه خوب هستین نه خانمم چرانفرین میکنی منوتهران نه عزیزم من تهران زندگی نمیکنم سردردام بیشتروقتایی که حالم بدجورگرفته اس یا بی خواب بشم بیشترمیشه دیگه پیریو هزارتادرد ولی بهرحال ممنون عزیزم همیشه خوب باشیوبرقرار

دعا می کنم هر چه زودتر به آرامش برسی .
به قول دختر لر : تهران که میگن جای قشنگیه ...
مردمش هم خیلی خوبن

آفتاب سه‌شنبه 18 مهر 1391 ساعت 08:25 http://aftab54.blogfa.com

سلام پرنیان نازنین .

در مورد گم کردن آرزو من هم بارها و بارها متوجه شدم .

یه زمانهایی بود که آرزوهای قشنگی داشتم اما الان فقط و فقط آرزوی آرامش دارم .آرامش برای برای آسیبهایی که می بینیم .

اگه بخوام در مورد آرزو هام بنویسم اینجا حسابی شلوغ می شه.

سلام آفتاب جون

وقتی خستگی ها زیاد می شن آرزوها توشون گم می شن.

انشاالله دوباره پیداشون می کنی .

قندک سه‌شنبه 18 مهر 1391 ساعت 10:41

سلام و درود فراوان بر شما پرنیان بانوی عزیز.صبح عالی متعالی و ایام بکام.
چقدر جالبه این شعر. خدایا رها کن آسمان ها را بیا اینجا برایت حرف ها دارم

سلام بر قندک عزیز
روز شما بخیر

آره والا! بیاد این پائین دقایقی مهمان ما به یک فنجان چای و یک مشت درد دل

پرنیان دل آرام سه‌شنبه 18 مهر 1391 ساعت 12:39

لی لی می گیرم

از روی خستگی هایم بپرم

اما خانه های این بازی

آنقدر بزرگ است

که فقط باید پر داشت!

تا بتوان

از خانه ای به خانه ای پرید..



قاسم بحرانی


سلام

قراره جایزه بدن؟؟؟؟

داخ جوووون من از بچگیام استعداد خاصی در گرفتن جایزه داشته ام

الان چند سالی هست دیگه نگرفتم داشته باشم سرکوب بشم
تلخدا جایزه بدید به من دیده اصن تا جایی که پرنیان خانوم هستن به باران ماران و اینا که نمی رسه واللا اصلا می گن چراغی که به خونه رواست به همسایه حرامه اصلنم چه ربطی داشت؟؟؟؟

چرا که نه؟

من کلا موافقم با جایزه دادن همیشه .
الان باران سرو کله اش پیدا میشه



پرنیان جون تو که همیشه کامنت هات و انتخاب هات عالی اند .

پرنیان دل آرام سه‌شنبه 18 مهر 1391 ساعت 12:40

چرا منو انداخته باشین اون پایین مایینا

من از تنهایی می ترسم از سیاه چال هم همینطور اونجا حس غربت بهم می ده خو

آخی !‌ همین الان الان درسش میکنم .

ولی خوب اینجوری همیشه یه نفر می شه نفر آخر

....

گذاشتمت جزو نفرات اول

خوب شد ؟

ویس سه‌شنبه 18 مهر 1391 ساعت 15:40 http://lahzehayenab.blogsky.com

بهانه های ساده ی خوشبختی ، دلیلی برای ادامه است. یک روزی خواندم که معنای واژه ی افسردگی ، یخ زدگی و انجماد است.دل شما هرگز یخ نمی زند.پس داشتن آرزوها ، همان بهانه ها هستند.
هرگز در زندگی کسی را نفرین نکردم حتی اون کسی را که زندگی ما را ویران کرد .خودت که خوب می دانی.نفرین کردن و بد خواستن برای کسی ، روح را اشفته می کند و بیمار.
همیشه مثل همیشه زلال و شفاف و سالم باشی عزیزم.

سلام
ممنونم . تو هم همینطور

پرنیان دل آرام سه‌شنبه 18 مهر 1391 ساعت 16:01

منو نیدا تنین من این بالا باسم سرتو بگیلی بالا منو ببینی

داسته باسم از اون بالا بالاها همه جا رو خوب ببینم حتی برگای پاییزی زرد و نارنجی فتح باغ و

حتی نسیم خنک اول صبحی که یه حس خوب و خنک و بهت می ده رو

حتی ابرای بارونی هم این بالا قشنگ ترن

دستم به آُسمون خدا نزدیکتر باشه

اینجا این بالا بین دوستت دارم هایی که جا مانده اند یکی را مخصوص تو می فرستم



دستت رو بده به من بیا و از اینجا زندگی و نگاه کن اونقدر همه ی اونایی که یه روزی دلتو شکستن یه روزی دلتنگت کردن کوچیکن که به هیچ کدومشون فکر نمی کنی

اینجا وقتی یه دست حمایتگری پشتت هست این بالا وقتی دستاتو می گیری سمت آبی بی کران خدا و حس می کنی یکی دستاتو گرفته دیگه به هیچی چیز دنیا به غیر از رضایتش فکر نمی کنی

دستاتو می دی به من؟؟؟

نیوفتی !


مراقب باش

وقتی اون بالا باشی دیگه به دل شکستگی فکر نمی کنی . وقتی اون بالا باشی خودت هم بزرگ می شی و می بخشی و «حتی» فراموش می کنی. کافیه دستهای خدا رو توی دستهات به خوبی احساس کنی.

صادق (فرخ) چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 11:10 http://dariyeh.blogsky.com

سلام ... اگه جای شما بودم چند روز مرخصی می گرفتم و به تماشای گربه ها می پرداختم . ارزشش رو داره
ما بسیاری از لحظه های ناب رو در زندگی از دست میدیم .... من اخیرا کشف کردم که باید هر از گاهی و البته با فاصله ی کم ، به دیدار حیوانات رفت . من هر وقت دلم میگیره سعی میکنم به تماشای بزها اقدام کنم .
هر وقت دچار حالات شاعرانه میشم به اسبهایی که در دوردستها می چرند خیره میشم . البته نفرمایید که در تهران موقعیت اش رو نداریم . دارید ... لطفا به جای اینکه آلستار تقلبی از کیش بخرید ، طبیعت اطراف تهران رو سیاحت کنید .
من به حیوان درمانی معتقدم ... امیدوارم این کامنت قدری شما رو بخندونه !

سلام
اولین جمله اتون روکه خوندم زدم زیر خنده .
راستش دو سه روز پیش دیدم مالک ساختمان اومده بود کولرهاش رو برای زمستان سرویس کنه و دیگه بعد از اون از گربه و بچه هاش دیگه خبری نیست!

ما توی خونه یه خرگوش داریم که عضوی از خانواده امون شده . ولی خرگوش یه جوراییه که هم خیلی دوست داشتنیه و بامزه ست و هم هر چی بهش محبت می کنی انگار اصلا حالیش نیست. یادش میره . یه جورایی ایی کیوش (EQ) خیلی پائینه . و من واقعا دلم می خواد به خاطر خودش ببرمش توی یک باغ وحش بذارمش کنار هم جنس های خودش . دلم برای تنهاییش خیلی می سوزه . چون نه اون زبان ما رو می فهمه و نه ما .
عاشق گوجه فرنگیه و من وقتی براش گوجه فرنگی می ذارم از شدت عشق به گوجه فرنگی شروع می کنه به انجام حرکات محیر العقول !

یادتونه آل استارها رو ؟؟!! هنوز دارمشون ! و منتظرم یه مناسبت پیش بیاد بدم به کسانی که نیاز دارن ولی هنوز مناسبت و آدمش روکه آل استار پوش باشه و اصل و بدل هم براش مهم نباشه پیدا نکردم.

چه جالب که امروز صبح با یکی از همکاران همش صحبت اسب بود و اینکه عاشق اسبه و می گفت حتما بعد از بازنشستگی میخره و یه عالمه عکس اسب از توی اینترنت در اورد بهم نشون داد و اینکه اسب چقدر حیوان نجیبی ست ...

[ بدون نام ] چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 16:13

نمیدونم چی بگم نمیدونم از کجا بگم
فقط میگم مرسی
با خوندن وبلاگت جونه دوباره گرفتم پرنیان
یه غصه بزرگ رو قلبم سنگینی میکرد که غیر قابل تحمل شده بود واسم اما الان احساس میکنم سبک تر شدم
با خوندن مطالبت بی اختیار اشک میریختم
دلم از دنیا خیلی پره
شاید باور نکنی همه مطالبتو خوندم الان چند روزه که فقط به عشق وبلاگ تو میام پشت کامپیوتر میشینیم
احساس میکنم میکنم خیلی آروم شدم
من ندیدمت پرنیان ولی احساس میکنم خیلی دوست دارم
چون خیلی از غصه هام با خوندن حرفات پرپر شد
بهترینهارو از خداا واست میخوااااااام

ای وااای ! خدای من ...

چرا اینقدر غمگینید؟

من هم گاهی دلم پر می شه ولی پر رو تر از این حرفهام . همین چند دقیقه پیش یکی از همکارهام بهم گفت خوش به حالت چقدرتو راحت می خندی به چیزهایی که من رو اصلا به خنده نمی ندازه.

من دوست دارم شکستشون بدم ، هر چیزی که بخواد من رو بشکنه. و هر چیز ساده ای می تونه من رو از حال بد به حال خوب برسونه. گاهی اونقدر ساده که باور کردنی نیست.

به هر حال ممنونم و اگر به این احساس می رسید خوب من هم خوشحالم . و از آرزو قشنگتون خیلی خیلی ممنونم .

اسمتون ؟؟

صادق (فرخ) چهارشنبه 19 مهر 1391 ساعت 22:18 http://dariyeh.blogsky.com

سلام ... خرگوش اصلا حیوان مناسبی نیست . خنگ و علافه و فقط به درد نشخوار کردن می خوره .
من گربه رو پیشنهاد می کنم . خودم در سنین مختلف گربه داشتم . فوق العاده اند ... فعلا چند سالیه که موقعیتش رو ندارم و برای همین خیلی دلم تنگه . البته گربه های پرشین مناسب نیستند . همین گربه های معمولی خیلی خوب اند . خیلی راحتتر از سگ هم تربیت میشن . یه وقتایی من گربه ی دوست و فامیل رو تربیت میکردم ... روشهای خاصی رو به تجربه پیدا کردم .
گربه هایی که مربی شون بودم اگه جلوشون 10 کیلو گوشت هم میذاشتی ، به فاصله ی یک متری مینشستند وفقط بهش نگاه میکردند . افسوس که این همه استعداد فعلا به خواب رفته پرنیان عزیز

سلام
آخی گناه دارن که خرگوشا!

من نمی تونم گربه ها رو توی بغلم بگیرم. نمی دونم چرا ولی احساس میکنم گربه حیوان تمیزی نیست زیاد. ولی همینجوری که توی کوچه و خیابان می بینمشون دوستشون دارم مخصوصا بچه گربه ها رو . و عاشق سگم با اون چشمهای پر از احساس مهربانی و قدرشناسیش .

بله شما گربه ها رو خیلی دوست دارین یادمه گاهی وقتها توی نوشته هاتون ازشون یاد میکردین .

شما باید گربه های خونه ی مامان فرینوش رو تربیت می کردین که نیاد بچه کبوترشون رو درسته ببلعه !

میله بدون پرچم پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 00:46

سلام

یعنی این که بعله...بعضی ها کامنتها رو. می خونند

سلام
ممنون برای این توجه !

خلیل پنج‌شنبه 20 مهر 1391 ساعت 11:28 http://tarikhroze.blogsky.com

سلام،

قسمت اول بیادم آورد بچه گربه ای را که همراه مادرش هر روز عصر وارد محل کارم میشد، و بازی هاش حسابی سر گرمم می کرد هر از کار می انداخت!

قسمت دوم هم بستگی به آدم و دیدگاهش دارد. گذر از این مرحله ممکن است به پوچی برسد یا این که به آرزویی جدی تر و واقعی تر که نیازی بیشتر برای تلاش دارد. هر چند که دور دست باشد.

سلام
شما هم سر به هوائین !

باید به یک آرزوی جدی تر برسه . باید.
رسیدن به پوچی رو دوست ندارم ... هیچوقت.

shaqa سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 03:25

Aks alie

مرسی .

shaqayeq شنبه 18 آذر 1391 ساعت 17:33

such a lovely photo.

Thanx a lot Shaqayeq joon

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد