فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

لبخند چشم تو در چشم من خدا را آواز میدهد



... 

من حتی وقتی روحم درد می کند لبخند می زنم . به زندگی می خندم زیرا تا  غافل می شوم اشکم را درآورده است. گاهی حتی به پر روئی خودم هم می خندم !  و به پوست کلفتی خودم لبخند می زنم ...


من دائما به زندگی می خندم و به تمام کسانی که دوستشان دارم لبخند می زنم. به رفتگری که جلو در خانه جارو میکشد و سلام می کند و من می دانم سلامش بی دلیل نیست،  به او هم لبخند می زنم، به خانمی که پشت چراغ قرمز کنارم ایستاده و مثل من منتظر است چراغ سبز شود تا حرکت کند... و به کودک فال فروش لبخند می زنم حتی اگر مجبور باشم به خاطر سماجتش با قاطعیت بگویم بچه جان برو کنار. من به پلیس خسته ی خیابان شریعتی که گره ی کور اتومبیلهای در هم پیچیده ی زیر پل صدر را باز میکند هم لبخند می زنم . زیرا  می دانم که او و آن رفتگر و آن بچه ی فال فروش و آن خانم رهگذر و ........... من، انسانیم و انسان بودن خودش یک دنیا درد دارد.  درد همیشه نیاز به مرحمی دارد . شاید یک لبخند مرحم کوچکی باشد برای درد بزرگی . 

حالا اول تو لبخند می زنی یا من لبخند بزنم ؟



بی ربط نوشت :

یه وقتهائی یه لحظه هائی یه جورائی نمی چسبه به آدم ... به قول صادق هدایت لایتجسبک


نظرات 31 + ارسال نظر
علی یکشنبه 31 اردیبهشت 1391 ساعت 21:23 http://www.khoondaniha.blogsky.com

سلام پرنیان خانوم،
آفرین خوشم اومد به این میگن راز زندگی.واقعا خوش به حال هرکی که(مخصوصاشما) زندگی رو میفهمه و میدونه که چجور باید رفتار کرد.کاش منم جزو این دسته بشم بزودی........

سلام علی آقا
باور کن ... باور کن یه وقتهائی من هم این زندگی رو نمی فهمم!

اما با تمام توان مجبورش می کنم که اون من رو بفهمه !

و ممنون .

پرنیان - دل آرام یکشنبه 31 اردیبهشت 1391 ساعت 22:26 http://www.with-parnian.blogfa.com

با تو از رنج زمان کم می شود

یک تبسم مانع غم می شود

با تو طوفانی ترین ابر خدا

باعث باران نم نم می شود



بخند زیبا شده منحنی لبهات بخند :))


ای جان انعکاس لبخندای مهربونی ای که به روی انسان های دردمند می زنیم می شه لبخند مهربون تر خدای دلای صادق که خیلی وقتها حسش می کنیم

آره ... واقعا. می شه لبخند مهربون تر خدا.

حالا راستش رو بگو منحنی لبهام خوشگل شده ؟

پرنیان - دل آرام یکشنبه 31 اردیبهشت 1391 ساعت 23:02 http://www.with-parnian.blogfa.com

بدجوووووووووووور


شوما بخنط منحتی ش بشه هلال ماه که گوشه ی آسمون به ستاره ها چشمک بزنه اونبخت یکی هباشکی از پنجره ی اتاقش نگاتون کنه تا دیگه هباشکی بدون سلاح سرد به دون دونای آسمون نیگا نتنین

اوه متشکرم

اونوقت باید برم توی آسمون . برای رفتن بال می خوام ........ بال پرواز

من چیکار کنم که بی سلاحم پرنیان جونم؟!

سایه یکشنبه 31 اردیبهشت 1391 ساعت 23:06

وقتی به کسی نگاه می کنی و بعد از ان که نگاهها به هم گره خورد لبخند می زنی یعنی اون لبخند متعلق به خود خودشه ... و لبخند یک هدیه ی ارزان و بی منته ..
سعی می کنم بیشتر لبخند بزنم ...

هیچوقت شده به یه بچه توی یه ماشین رهگذر لبخند بزنی ؟
من همیشه این کار رو می کنم و تا اونجائی که همراهیم باهم خیره خیره بهم نگاه می کنه و یه وقتهائی باخجالت بهم لبخند می زنه .... خیلی شیرینه و تماشائیه قیافه اش.

باران دوشنبه 1 خرداد 1391 ساعت 00:26


.
.

من لبخند میزنم!
گرچه اون آخراش چنتا غلط املایی در حد سونامی کاوازاکی داشتین!!!

سلاملیکم!!!

علیک سلاملیکم

من که هرچی گشتم چیزی پیدا نکردم. گیر دادینا!

اما شما لبخند بزنید

ونوس دوشنبه 1 خرداد 1391 ساعت 10:36 http://www.blogparis-tehran.blogfa.com

سلام دوست عزیزم
تو میگی : گاهی حتی به پر روئی خودم هم می خندم ! و به پوست کلفتی خودم لبخند می زنم ...

من گاهی میرم جلوی آینه به خودم میگم چطوری کروکودیل...

حالا هردو باهم می خندیم
به این زندگی که ارزشی ندارد وهیچ چیز ارزش آن را ندارد
خودمم نفهمیدم چی گفتم

ولی من فهمیدم چی گفتی!

سلام ونوس جان

اونقدر زندگی کوتاهه که هیچ چیزی ارزش غصه خوردن را ندارد . اما یه وقتهائی هم یه چیزائی پیش می یاد که ما رو متعجب می کنه و وسوسه امون می کنه که براش غمگین بشیم.
اما خوشبختانه همه چیز می گذره ...

گاهی باید کورکودیل شد

آرایش جان دوشنبه 1 خرداد 1391 ساعت 12:43 http://abdossamad.blogfa.com

سلام
ابنکه خیلی عالیه انسان به همه اتفاقات و زندگی هماره بخندد.ونگذارد که زندگی او را از پا رد آورد.
هماره شاد و خرم باشید.

سلام

زندگی بخوای نخوای عاقبت یه جورائی می خواد ادمهاش رو از پا در بیاره ولی خوب ....

ممنونم لطف کردید .

قندک دوشنبه 1 خرداد 1391 ساعت 13:45 http://ghandakmirza.blogfa.com

چقدر جالب. انگار خصوصیات خودم را خواندم. دقیقا همینطوری هستم.از آدم های اخمو بشدت بیزارم. از آدمی که جواب سلاممو نده همینطور. و مخلص افرادی مثل شما هستم.خیلی مخلصیم خداگواهه

مشخصه . کاملا از نوشته هاتون متوجه شده بودم.
خیلی لطف دارین . من هم آدمهای شاد و خوش اخلاق رو خیلی دوست دارم.
انشاالله شادی هاتون همیشه از ته دل باشن .

قندک دوشنبه 1 خرداد 1391 ساعت 13:49 http://ghandakmirza.blogfa.com

این تصویر گرچه زیباست لکن کمی بد آموزی دارد. اگر گفتید چرا؟!

نفهمیدم ! هر چی دقت کردم نفهمیدم .
نکنه چون عینکش رو کرده توی دهنش ؟!‌

آخه من هم عادت دارم ... گاهی وقتها ... مخصوصا وقتی دستم خیلی پر باشه از دست سوم یعنی دندانهااستفاده می کنم

آذرخش دوشنبه 1 خرداد 1391 ساعت 13:51 http://azymusic.persianblog.ir/

سلام
خوبی؟
خوشی؟
سلامتی؟
چه حال و احوال؟
آفرین دختر خنده رو. همیشه خنده رو باشی و همیشه ایامت بتجسبک باشه
راستی واسه پنجشمبه هم اجازه بگیرم که نیستم
روزگارت خوش

سلام آذرخش عزیز
ممنونم .


از الان برای پنج شنبه ؟!! اوووووه خیلی مونده بابا . ولی خوب باشه قبوله .
امیدوارم هر جا هستی دلت خوش باشه .

فریناز دوشنبه 1 خرداد 1391 ساعت 16:02 http://delhayebarany.blogsky.com

من لبخند می زنم
و البته چشمخند هم می زنم


سلام بانو جان

اوه چه عالی . من این دومی رو دیگه بلد نیستم .

سلام فریناز جون

ژولیت دوشنبه 1 خرداد 1391 ساعت 20:38 http://true-life.persianblog.ir

آفتاب خانوووم ! دوشنبه 1 خرداد 1391 ساعت 20:42 http://aftab54.blogfa.com/

بنده اصولا با خنده مخالفم !
.
.
.
.
دروغ اردیبهشت 91

.
.
.
اما این شکل را بسیار دوست می دارم از هر نوعش











و

:))

پس بخندددددددد !

اوه ! بعد از باران خان غیرتی چشممان روشن شد به جمال آفتاب خانووووم!


بخندیم تا زندگی فرصتی برای ...................... نداشته باشه .

بخند دیگه !

همین الان

آهان حالا شد

ویس سه‌شنبه 2 خرداد 1391 ساعت 02:11 http://lahzehayenab.blogsky.com

همیشه بخند .چون خنده ات زیباست.



ممنونم .....

میله بدون پرچم سه‌شنبه 2 خرداد 1391 ساعت 15:23



سلام
گفتم قبل از سلام لبخند را بزنم

اون هم چه لبخندی ...

سلام /

فرزان سه‌شنبه 2 خرداد 1391 ساعت 17:02 http://bimarz000.blogfa.com/

میگم بیا دوئل کنیم__
ببینیم کدوممون اول لبخند میزنه...
آماده ای ..!
1 2 3
درود به شما ولبخندت

من برررررررررررررررردم ! هورا


سلام

یعنی کشتمت ؟!

باران پوش چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 08:51

اول شما لبخند بزنید...
لبخندهایمان در راهند...
...
درود بر شما و لبخند همیشه تان...



.
.
.
آقا نرسید ! دیلی داشت

قندک چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 11:48

سلام و درود فراوان بر پرنیان بانوی عزیز.بله دقیقا زدید به هدف. دسته عینک خیلی چیز جالبی برای دهان نیست.این یک وسیله ای است برای پشت گوش انداختن

سلام
بله ... و متاسفانه من این کار رو گاهی می کنم

گنجشکدیلماهی چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 18:15

سلام بر باغبان ِ گل و ریحان، پرنیان
---

آره، حق این بار هم با شماست
گاهی پیش میاد که حال ِ بدی دستشو دراز می کنه
تا به ما دست بده!
فقط کافیه ما بهش دست ندیم!
بعد، اونقدر ضایع می شه که نگو و نپرس
بعد، دمشو می ذاره روی کولش و این جوری میره
بعد، ما هم از این که ضایعش کردیم کلی کیف می کنیم و این جوری می شیم (به ابروها توجه داشته باشید)
بعد، با خودمون فکر می کنیم، می بینیم خوب شد ضایعش کردیما و از شادی سرو ته می شیم
بعد بعد بعد...
---

این "چطوری کوروکندیل جان" مُردمان از خنده
آخی
انقدر به این گنجشکماهی ِ درونم توجه کردم که پاک از کوروکندیل ِ بیرونم غافل شده بودم
(این پوستکلفت تن ِ دوست داشتنی ِ کم اهمیت داده شده ی صبور ِ گرون قیمت)
---
گمان می رود، شاعر ِ عزیز هم پیش از خلق ِ این شعر دستی به سر و روی کروکندیل ِ خود کشیده و بعد قلم به دست شدند:

"زندگی با همه وسعت خویش
محمل ِ ساکت غم خوردن نیست
حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نیست
اضطراب و هوس و دیدن و نادیدن نیست
زندگی خوردن وخوابیدن نیست
زندگی جنبش وجاری شدن است
زندگی کوشش و راهی شدن است
از تماشاگه آغاز حیات
تا به جایی که خدا می داند"
---

و اما از هر چه بگذریم سخن ِ دوست خوشتر است

"من نه آنم که زبونی کشم از چرخ ِ فلک
واژگون سازمش ار غیر ِ مرادم گردم"

گاهی با خودم فکر می کنم و می گم یعنی چه ابزاری در دست داشته این دوست ِ همیشه آشنای صمیمی،
بعد رو به خودم می کنم و می گم:
حتمن یه چیزی رو فراموش کردم
یه چیز ِ به ظاهر کوچک ِ ساده ی فراموش شده...
---

و مستحضر هستید که قبلن بحث کردیم در این باره که، خداوند با چسبندگان است
لحظه ها هم که به ما نچسبند، ما بهشان می چسبیم
این یعنی انتهای پُر رویی
---
نظرتون چیه با هم به هم لبخند تعارف کنیم

پیروز هم نبودید لااقل شاد باشید!

سلام گنجشکماهی عزیز
وای این عملیاتی که گفتین که خیلی خوب نیست که. فکر کن یکی دستش رو بیاره جلو بعد ما دستش رو نگیریم . یا بیاد دست بده ما دستمون رو عقب بکشیم .

اون ابروها دل من رو بیشتر از همه کباب کرد
تازه سر و ته هم بشیــــــــــــــــــــــــــــــــم؟!!
وای !

خوب می دونم که شوخی بود .
----------------------------
این به قول شما کروکندیل بیرون می تونه منظور همون نقابها هم باشه که گاهی ادمها با شرایط خاص خودش بر چهره هاشون می زنند.

شعرتون قشنگ بود . مرسی

بنازم به این قدرت شاعر که توانائی واژگون کردن چرخ فلک رو داشته .
احیانا" کلاسی ؟ آموزشگاهی ؟ چیزی ... ندارن ایشون ؟


خیلی وقتها چیزهای بزرگ در اثر فراموش کردن چیزهای کوچیک بوجود می یان . فراموشمون نشه

اون لحظه هائی که لایتچسبک ست بهتره رها بشن اصلا


نظرم کاملا نظر موافقه که با هم به هم لبخند تعارف کنیم

امیدوارم اگر در آموزشگاه شاعر عزیز سعادت حضور داشتم بتونم در کنار شاد بودن پیروز هم باشم

خدائیش آیکونهای بلاگ اسکای حرف ندارن . مگه نه ؟

و ممنون

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 4 خرداد 1391 ساعت 09:34 http://autism-ac.blogfa.com/

سلام. آرزو دارم که روزی همه ی انسانها مثل شما به زندگی و همه ی همنوعان خود لبخند بزنند و هیچ کینه و کدورتی در دلها نباشد. خدای متعال انسانها را شاد و بی کینه می خواهد نه اخمو و غمگین . سرافراز باشی و عاشق همهی عالم و آدمیان

سلام
ممنونم از لطف شما آقای حسین زاده عزیز . من هم امیدوارم همه ی آدمها بتونند قلبشون رو از تمام کینه ها پاک کنند و یاد بگیرند هیچوقت نسبت به کسی کدورتی را در دلهایشان نگه دارند. یاد بگیرند که ببخشند .

سلام
خوش بحالتون .
شما چقدر قوی هستید .
بهتون حسودیم شد

سلام آقای محمودی عزیز
گاهی وقتها هم پیش می یاد که خیلی قوی نیستم . کینه ندارم ولی به جاش در مواقع ناراحتی به راحتی می شکنم . این دلیل بر زیاد قوی نبودنه. ولی هیچوقت کینه ای از کسی در دلم نگه نمی دارم و بابت این موضوع از خدا خیلی ممنونم که این قدرت رو به من داد.
خیلی ممنونم از محبت شما.

فرخ .. صادق جمعه 5 خرداد 1391 ساعت 01:00 http://dariyeh.blogsky.com

سلام ... این آرامش و خوشبینی شما داره منو دیوونه میکنه!
من عاشق دعوا کردن با مامورها هستم ... وقتی خلاف مقررات بهت گیر میدن ، باید بهشون گیر بدی . تا حالا چند تا شون رو به دادگاه مخصوصی که دارند کشوندم . همون 197 که شکایت میکنند . ... من تقریبا هر روز گیر یکی می افتم که عصا قورت داده و داره زور میگه ... از مدیرکل و مامور بگیر تا کاسب و همسایه !
آدم به اینها لبخند بزنه ؟؟؟ باید تو گوششون بزنه !
کاش باهاتون فامیل بودم تا یکی از اون ژنهایی که دارید بهم میرسید .... شاید بهتر بود که شما ژن من رو به ارث میبردی!!
الله اعلم

سلام
خوش بینی اسمش رو نذارید زیاد . بیشتر گذشتنه .
من مبارزه می کنم با اون بعد سرکشم. دائما می گم اشکال نداره ... این نیز بگذرد.
فکر می کنم با سکوت و آرامش و گذشت خودم و اطرافیانم در آرامش بیشتری خواهند بود. حتی اگر قرار باشه گاهی به خودم خیلی فشار بیاد.

اما با این گشت ارشادی ها هر کاری دلتون خواست بکنید. من کاملا باهاتون موافقم
انگار اصلا با این جوانها و زنها کلا خصومت دارند.

papillon جمعه 5 خرداد 1391 ساعت 03:24

هر چه از دوست رسد نیکوست...

ممنون بابت محبت هایت!

آذرخش شنبه 6 خرداد 1391 ساعت 11:39 http://azymusic.persianblog.ir/

سلام
حال شما؟
خوش میگذره
بازم شرمنده پنجشنبه نتونستم بیام
مهمون شهرتون بودم
یه آهنگ جدید بعد از مدتها آپ کردم
امیدوارم خوشت بیاد

سلام آذرخش عزیز
ممنونم
اوه پس تهران بودی. امیدوارم در این هوای خنک بهاری (البته با در نظر نگرفتن غبار) خوش گذشته باشه. و در کنار عزیزان ساعات خوشی رو گذرونده باشی.

به به آهنگ جدید. دارم می رم بیرون ولی امشب در اولین فرصت می یام گوش می کنم
ممنون که اطلاع دادی.

رها- مشقِ سکوت شنبه 6 خرداد 1391 ساعت 15:27 http://mashghesokoot.blogfa.com/

لبخند زدن کم هزینه ترین و در دسترس ترین و با ارزش ترین هدیه ایه که میتونیم به هرکس هدیه بدیم
لذت بردم از این لبخند روی لبهات

سلام رها جان
ممنونم عزیزم .

آفتاب یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 08:14 http://aftab54.blogfa.com/

سلام علیــــــــــــــــکممم و رحمته الله و برکاته !!

صباح الخیر

سلاااام آفتاب جون
صبح تو هم به خیر

لطف فرمودید خانووووم

قندک یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 09:53

تجدید عرض سلام و ارادت .درود فراوان بر پرنیان بانوی عزیز

سلام عرض شد
محبت فرمودید قربان

[ بدون نام ] یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 09:56

من چقدر از این لفظ لا یتچبک خوشم میاد. نمیدنم علتش را .شاید فارسی عربیه.

من هم

صادق خان هدایته دیگه !

پرنیان دل آرام یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 10:00

مساحت خلوتم را
پر کن!
فـرقی نمی کند
عمودی یا افقی!
همیــن کــه ضلعی
از چهار دیواری ام باشی،
کافی است!

ندا پیرستانی

سلام به روی مهربون خندونی تون

سلام به روی ماه خوشگلت

وای چقدر خوشگل بود شعرت .

حتما در پست بعدی ازش استفاده می کنم چون خیلی دوستش داشتم.

قندک یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 10:00

ایضا از واژه -دماغتون چاقه؟- هم خوشم میاد.انشاالله دماغتون که چاق می باشد؟

دماغمون دیگه احتیاج به یک رژیم لاغری اساسی داره قربان ... از بس که این روزها چاقه !

قندک چهارشنبه 10 خرداد 1391 ساعت 08:48

سلام و درود فراوان برشما. میگم مگر این دماغ را هم می شود عمل کرد؟!

سلام
نه متاسفانه ! ولی شاید با رژیم درمانی بشه درستش کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد