فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

نیمه های زندگی

 


من نیمه ی دوم زندگیم را در شکستن سنگ ها 

نفوذ بر دیوارها ، فرو شکستن درها 

و کنار زدن موانع گذراندم 

که در نیمه اول زندگی ، به دست خود ، میان خویشتن و نور نهاده ام  

اکتاویو پاز


 همین !  ...


بعد نوشت : امروز روز ولنتاین نامیده شده و قائدتا این روز هیچ ربطی به ما ایرانی ها نباید داشته باشه بخصوص که در فرهنگ کهن خود روزی به نام عشق داشته ایم. اما به اعتقاد من هر روزی که روز عشق نامیده بشه اون روز قشنگترین زمانی هست که به هم بگیم به یاد هم هستیم و همدیگه را دوست داریم.  چون با نگفتن هاست که ما حرفهای قشنگ را فراموش میکنیم و عشق ها را از یاد می بریم. مهم نیست مناسبت های ما ، مهم جایگاهیه که در دل همدیگه داریم.  من این روز را به همه ی دوستام تبریک میگم و بهشون میگم ممنونم برای خیلی چیزها ... . اس ام اس های خیلی خیلی قشنگی از دیشب تا الان گرفتم و هر کدومش بدون استثنا لبخندی بر لبهام نشاند و احساس کردم زندگی با عشق بی نهایت زیباست.

روز عشق بر شما مبارک . 


اگر تا به حال برای کسی پیغامی ندادین هنوز دیر نیست ... اسم و ریشه ی این روز مهم نیست . مهم اون کسی هست که الان منتظر شنیدن یک پیغام زیباست از طرف شما. 


نظرات 35 + ارسال نظر
رها یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 19:55

سلام عزیزم ...خیلی جالب ..ما همیشه اول دبوار میسازم بعد میخواهیم برشداریم ...یا خیلی چیزهای دیگه که اگر از اول خوب عمل نمیکردیم ...واقعا قشنگ بود و و واقعیت زندگی ..ممنون ..

سلام رها جون
نمی دونم چی بگم الان! راستش یه واقعیتی رو باید بگم الان چند دقیقه نیست این پست رو گذاشتم . گذاشتم و رفتم یه دوری زدم و فکر کردم و تصمیم گرفتم ... تصمیم گرفتم تا کسی نخونده حذفش کنم. نمی دونم چرا! به هزار و یک دلیل . این روزها سرشار از حرفم. حرفهائی که طبقه طبقه توی دلم تلنبار شده. حرفهائی که هم دوست دارم بنویسم هم وحشت دارم از نوشتنش.
و این زندگی چقدر واقعیت ها داره ... واقعیتهائی که من رو مبهوت خودش می کنه. یه انسان ... یه تن ... یه روح ... یک روان چقدر می تونه هر لحظه هر ساعت هر روز پذیرای این واقعیت ها باشه ؟

...
حالا فهمیدی چقدر سرشارم از حرف ؟

بگذیم ...

و مرسی عزیزم . روی ماهت رو می بوسم از فرسنگها راه زمینی و دریائی و آسمانی

آفتاب یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 19:56 http://aftab54.blogfa.com/

اووووووووووووووووووول !!!!

آفتاب جون دیدی بچه ها که مثلا نمره ی دیکته اشون رو نوزده می شن و غصه می خورن مامانا بهشون می گن : اشکال نداره نوزده هم عین بیسته!
حالا من هم می گم دوم هم مثل مثل مثل اوله

آفتاب یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 19:57 http://aftab54.blogfa.com/

بقیه اش کو؟!

نوشته های پرنیان کووووووووووووووووووو؟

بقیه اش توی اون سه تا نقطه اس آفتاب جونم

آفتاب یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 20:00 http://aftab54.blogfa.com/

یادم نیست

زندگی را زیسته ام

یا در خواب دیده ام ؟!

بسکه تو را مرور می کنم

هر جا که هستی

باش

فاصله یعنی

یک نفر یک جا هست

که دوستش دارم

از تو گذر نمی کنم ...



اینم پی نوشت من بود برای شما و زندگی

خیلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی قشنگ بود

مرور بعضی چیزها زندگی رو به رویا تبدیل می کنه . بعد خودت می مونی زندگی می کنی یا خواب می بینی !
گاهی وقتها هم تمام زندگیت رو که مرور می کنی فکر می کنی تمامش یه خوابه و منتظری یه روزی بالاخره از این خواب طولانی بیدار شی .

دیدی نیازی به ادامه ی مطلب نداشت !

مرسی آفتاب جونم برای دنیا دنیا مهربونیت .

آفتاب یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 20:11 http://aftab54.blogfa.com/


جهان ، آلوده خواب است!

فروبسته است وحشت در به روی هر تپش ،‌هر بانگ

چنان که من به روی خویش

در این خلوت که نقش دلپذیرش نیست

و دیوارش فرو می خواندم در گوش

میان این همه انگار

چه پنهان رنگ ها دارد فریب زیست!

شب از وحشت گرانبار است.

جهان آلوده خواب است و من در وهم خود بیدار

چه دیگر طرح می ریزد فریب زیست

در این خلوت که حیرت نقش دیوار است؟

سهراب سپهری

مرسی آفتاب جونم ... می خونم و لذت می برم از انتخابهای قشنگت.
ممنونم برای این حال خوب ...

علی یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 20:12

سلام و شبتون بخیر


گر بدین سان زیست باید پست

من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوایی نیاویزم،
بر بلند کاج خشک کوچه بن بست.

گر بدین سان زیست باید پاک

من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود، چون کوه،
یادگاری جاودانه، بر تراز بی بقای خاک.


و اما کی میدونه چقدر زندگی میکنه که بخواهد برا نیمه هاش برنامه بچینه.

«چنان زندگی کن که انگار فردا خواهی مرد، و آنگونه بیاموز که انگار تا ابد زنده خواهی ماند»

بدرود

سلام
چه جالب که دوستام توی این لحظه آن لاین هستند!
بعضی ها نمی رسن به نیمه ی دوم زندگی و این گاهی دردناکه. خیلی ها فرصت خراب کردن ها و ساختن ها رو ندارن . مرگ می تونه همه ی برنامه های ما رو به یکباره به هم بریزه.

امروز شنیدم ویدنی هوستون هم رفت. خواننده ی محبوب من بود و یه کم شوک شدم . دیشب یه فیلم دیدم از خسرو شکیبائی و فکر کردم چقدر حیف شد که رفت و چقدر زود رفت. همینه زندگی بعضی از آدمها عین غروب خورشیده رفتنشون ... آرام و غم انگیز.

شعرتون قشنگ بود و من با خوندن این انتخابهای قشنگ و کامنتهای شماها فکر می کنم فتح باغ داره تبدیل می شه به یک گنجینه برای من.

ممنونم ...

آفتاب یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 20:16 http://aftab54.blogfa.com/

اگه ننویسی منم تو کامنت ها فقط سه نقطه می ذارم



. . .




.
.
.



در جواب کامنتها دارم جاری می شم آفتاب جونم ...
من طاقت نگفتن دارم آخه ؟

آفتاب یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 20:29 http://aftab54.blogfa.com/

همه به امیدی میان وبلاگت .. به خاطر نوشته های قشنگت .. خودت می دونی .بنویس مثل همیشه و جاری شو در این باغ قشنگ و پر مهر .. می خونیمت با دل و جون عزیزم .

مرسی آفتاب عزیزم
دو ساعت دارم با خودم کلنجار می رم چیزی ننویسم ...
یه وقتهائی دلت می خواد ننوشته بخونن تو رو .

تو خیلی لطف داری عزیز دلم

باران یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 23:47

.
.

من ...

.
.
.

خداروشکر
من،خوشبختم امروز ..

خدا رو شکر ...

باران یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 23:48

سلاملیکم راستی!
دو روز نبودیما!
دوباره رفتین توو خط و خطوط سانسور و قیچی و ...!
آفتاب بانو بفرماین: مجازاتشون چیه حالاااااا؟!!
..

عکستونم قشنگه!
مثل همیشه..

سلامتون رو هم که می خورین بعد از یک هفته
سانسور ؟ من ؟ کی ؟ کجا ؟ کی گفته؟

..

چشمهاتون قشنگ می بینه

باران دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 10:16

سلاملیکم!
شما خوب بودین
بهتر شدین؟؟؟!!!

علیکم (با غلظت زیادالبته )

به قول یه نفر !

والا اگه شما ما رو شل و پل و کور و کچل نکنین خوبیم به لطف خدا

باران پوش دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 10:36

آجرها را بر هم نهادیم
بی آنکه بدانیم
کدام سوی دیوار ایستاده ایم
(ه. امیری)
.....
بسیار زیبا بود... انتخابتان...
همیشه شاد باشید و سلامت
درود بر شما

خیلی قشنگ بود. دانسته و یا ندانسته برای خودمون قفس می سازیم ... گاهی یک قفس طلائی با تزئینات لوکس و انچنانی و دلمون هم چقدر خوشه از این اسارت و بندگی تا مدتها ..............
و اینا می شن دلخوشی های تو خالی زندگی !


مرسی و متقابلا

پرنیان دل آرام دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 11:12

دلم بهانه که می گیرد ، مهار کردنش آسان نیست . . .


خزان که در نفسی ریزد، بهار کردنش آسان نیست. . .


سلام عزیز مهربونیم

همین ! ...

اینکه میشه خیلی ها

و تازشم این غزل شیرین تخدیمی باشه خدمتتون

میان‌ شعرهایم‌ واژه‌ی‌ خورشید کم‌ دارم‌
و شاید علتش‌ این‌ست: این‌جا، دید کم‌ دارم‌

برایت‌ قصه‌ای‌ می‌گویم‌ از لیلا، ولی‌ افسوس‌
در این‌ جنگل‌ فقط از نسل‌ مجنون‌، بید کم‌ دارم‌

نخی‌ برداشتم‌ تا گردن‌آویزی‌ به‌ هم‌ بافم‌
ولی‌ افسوس‌ خواهم خورد‌ مروارید کم‌ دارم‌

«صراط المستقیم‌» گیسوانت‌ را به‌ من‌ بنما
که‌ من‌ در عشق‌ حتی‌، مرجع‌ تقلید کم‌ دارم‌

مخواه‌ امسال‌ مثل پیشتر ها شادمان‌ باشم‌
که‌ من‌ امسال‌ در تقویم‌ هجری‌، عید کم‌ دارم‌


"علیرضا بدیع"

سلام پرنیان عزیزم
همین- تو یک دنیا واژه ست برای من.
مرسی ...

و این غزل زیبا ...
خیلی دوست داشتم.

ممنونم پرنیان مهربون

میله بدون پرچم دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 15:17

سلام
می گن نیمه دوم نیمه مربیان است همینه دیگه!
همین!

والا من توی اون زمینه تخصصی ندارم خیلی ! اما قطعا شما درست می گید.

آفتاب دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 18:57 http://aftab54.blogfa.com/



...

باران خان مجازات ایشون فقط سه نقطه ست .. بله !

تا وقتی که پست جدید بذارن همـــــــــیـــــــــــــــــنه !

علی سه‌شنبه 25 بهمن 1390 ساعت 06:48

سلام صبح بخیر

تا حالا دیدین باران با آفتاب اینهمه رفاقت کنن؟ دست به یکی کنن؟ ما که ندیدیم... هر وقت یکی بوده؛ اون یکی نبوده. یا اگه هم بوده گذری بوده. یه نمی زده و رفته

اما انگار این باغ همه چیش فرق داره. آفتاب و باران اینجا دست به یکی می کنن. اونم واسه چی؟... اذیت یه باغبون مهربون...خدا ازشون نگذره

بابا جان! خب یه وقتایی هم یکی دلش میخواد سکوت کنه. فقط گوش کنه. اصلا مهمون دعوت میکنه که اونا حرف بزنن. چی میشه مگه؟ تا حالا نشده دوستی رو ببینین که ۳ ساعت پیشش باشین لام تا کام هیچی نگه و احساس کنین باید تا میتونین براش حرف بزنین تا بلکه یه جمله ازش بشنوین؟ تازه؛ باغبون ما که اینجوری نیست. این پستو شما بیشتر حرف بزنین. ثواب داره والا...

مرا اینگونه که هستم بپذیر
بارانی ام شبیه ابرهای اذر ماه
زندانی ام در قفس تنگ ترانه و غزل
شولایی پوشیده ام از احساس بر قامت خویش
دوستانی دارم از تبار آب و ایینه
و این
حکایت شوریدگی من است


بدرود

می بینید تو رو خدا؟!!!

سلام صبح به خیر
باغ ما کلا همه چیش با همه باغها انگار فرق می کنه. همه متحد می شن علیه باغبانش! ابر و باد و مه و خورشید و فلک ....

یه بار اومدیم حرف نزنیم ! نمی ذارن که ...

دوستانی دارم از تبار آب و آیینه و این حکایت شوریدگی من است ....
خیلی زیبا بود . مرسی

و البته قابل توجه آفتاب خانوم و باران خان

علی سه‌شنبه 25 بهمن 1390 ساعت 11:23 http://khoondaniha.blogsky.com/

سلام
به نظر من نیستی از اینجور زندگیا خیلی خیلی خیلی بهتره.
ما زنده ایم که زندگی کنیم نه گذران زندگی و آخرشم افسوس و پشیمانی.

سلام
افسوس و پشیمانی نیست ، گذران زندگی هم نیست!

این متنی را که نوشتم پیشنهاد می کنم یه جائی برای خودتون بنویسید، نگهش دارید ، ده سال بعد مرورش کنید و بهش فکر کنید. مطمئنا نوع نگاهتون بهش عوض خواهد شد .

آفتاب سه‌شنبه 25 بهمن 1390 ساعت 15:34 http://aftab54.blogfa.com/

پاسخ به علی آقای بزرگوار :

این باغبان رو خیلی وقته که ما می شناسیم .. لطیف و پر از ومهر و صفاست !

اما طاقت ننوشتنش رو نداریم به هیچ عنوان !

معمولا ما کسانی رو که خیلی دوست داریم اینجوری مجازات می کنیم ..

باید پرنیان من بنویسه بی برو برگرد !

می بینم که از سه تا نقطه خبری نیست جان جانان

پست بعدی جبران می کنم ... قول پیش آهنگی می دم

می دونی چیه آفتاب جون؟ گاهی وقتها کلمات که فوران کنه ممکنه هر چیزی که در مقابلش باشه ذوب کنه و همینجوری بره جلو ! و من گاهی ترجیح میدم سربه سر این آتش فشان ظاهرا خاموش نذارم

آفتاب سه‌شنبه 25 بهمن 1390 ساعت 17:50 http://aftab54.blogfa.com/

چکار کنم پرنیان جون مجبورم می کنن بنویسم اینجا !
وگرنه من قول داده بودم به خودم که فقط این پست رو سه نقطه بذارم !

در ضمن فوران آتشفشان خوشگل مون رو هم بسیار دوست می داررررررریم .. فقط فوران کن خواهشا

خوب کاری میکنن!

دیگه هم از این قول ها به خودت نده لطفا

باشه آفتاب جونم ... چشم

سعی میکنم یه کارهائی بکنم

آفتاب سه‌شنبه 25 بهمن 1390 ساعت 18:32 http://aftab54.blogfa.com/


در من ابری ست که به خورشید خنده می زند!

من به سوی تو متمایل می شوم!

سکوت کن !

دمی دل بسپار.

دلم دیریست با تو، حرف های ساده می زند

کجای راه جا مانده ای ؟

شب به صبح رسید

تو به مقصد نرسیدی؟؟؟!!!

صدا کن مرا!

صدایم که کنی، در این شب های سرد

گل پونه باز هم جوانه می زند.....


حالا شد ...اینم از طرف من

صدا کن مرا.
صدای تو خوب است .
صدای تو سبزینه ئ آن گیاه عجیبی است .
که در انتهای صمیمیت حزن می روید...

تصور کن آفتابی را که درونش ابری دارد و به خورشید دارد لبخند می زند! واقعا که تصویر زیبائی خواهد بود

مسافر سه‌شنبه 25 بهمن 1390 ساعت 20:50

امروز روزیست که در جایی دیگر دنیا روز عشق نامیده شده است .مهم نیست ریشه اش در کجاست و در چیست . مهم نام زیبای آن است و اینکه در این روز به یاد آوردم شاید عزیزانم با خواندن این ژیغام لبخندی به زندگی هدیه دهند
این روز و تمام روزها بر شما مبارک
قلبتانهمواره از عشق های زیبا لبریز

دوستداران پرنیان عزیز
ولنتاین بر شما مبارک
این متن از پیامک پرنیان عزیز اقتباس گردیده و متعلق به این عزیز مهربان میباشد

در قبال خواندنش یک لبخند به زندگی هدیه کردم . این اس ام اس را برای یک تعداد خاصی از کسانی که دوست داشتم فرستادم البته در حین و بین ارسال خطوط موبایل کلا قطع شد و نمی دانم به دست چه کسانی رسید و یا نرسید! بماند که تایپ فارسی برای من چقدر سخت و در عین حال خنده دار است ولی بعضی از متن ها را دوست دارم فارسی تایپ کنم.
ممنون ...

و البته قابل توجه دوستان .


...
' ' '
("")>
""""""""

Special Coffee for U.
I mixed it with friendship and happiness
but no sugar
Because I know U are already so sweet

Happy Valentine

ویس چهارشنبه 26 بهمن 1390 ساعت 00:42 http://lahzehayenab.blogsky.com

خودمو کشون کشون آوردم اینجا سلام کنم و برم. همیشه ی دوران خوش باشی.

سلام به روی ماهت
تو هم همینطور .

آذرخش چهارشنبه 26 بهمن 1390 ساعت 09:13 http://azymusic.persianblog.ir/

سلام
حال شما؟
خوبید؟
این روز رو بهتون تبریک می گم و امیدوارم همیشه با عشق زندگی کنین
حرفتون در مورد اینکه بهونه ای هست این روز برای ابراز عشق خیلی جالب بود. چون من بخاطر ماهیت ایرانی نبودن این روز زیاد باهاش موافق نیستم.
در ضمن چون "دوست داشتن" حرف بدیه باید بگیم "کلیدت رو برداشتی؟" ( یادتون که هست جریانش چی بود؟؟)
روز و روزگار خوش



سلام
آره یادمه ... یادآوری جالبی بود. ما که دیشب موبایلمون قطع بود بنا به دلایلی که بی ربط به همون کلید که گفتی نیست!
و نتونستیم جواب محبت خیلی از عزیزان رو بدیم.
ضمنا امیدوارم کلیدت رو هیچوقت گم نکنی و همیشه کیف و جیب و دستهات پر از کلیدهای بزرگ و کوچک باشه آذرخش عزیز

کوروش چهارشنبه 26 بهمن 1390 ساعت 09:24 http://www.korosh7042.com/

درود بر بانو فرخ پی و پرنیان خیال
همبشه روزگارت سرشار عشق باد
که شادی و سلامت همراه اوست

سلام کوروش عزیز
خوبید ؟ خیلی وقته خبری ازتون نداشتم. امیدوارم لحظه هاتون سرشار از امید باشه همیشه.
خیلی لطف کردید. ممنونم

یکتا چهارشنبه 26 بهمن 1390 ساعت 09:47

قرن هاست
که سهم " ما " ی بی چاره
فقط یک روز ست !
روز عشق ... !
روزی که
... این روزها ،
کم و یا
تکرار نمی شود !

بیایید هر روز برای " ما " بودن تلاش کنیم !!

" یکتا "

روز عشق و دوستی مبارک



ســـــــــــــــلام بانووو
خوب هستین ؟
دلم ...

" ما بقی رو خصوصی عرض میکنم "


سلام یکتای بی همتای من
من هر روز برات یک جمله ی کوتاه در یک بسته بندی مخصوص می فرستم تحت عنوان «دوستت دارم» .
امیدوارم امواج امانت دار خوبی باشن و در زمانهای لازم این بسته ی کوچولوی من رو به تو برسونند.

از بابت همه چیز یه دنیا تشکر .
تو فرصت جبران نمی دی یکتا جونم ... و من نمی دونم باید چیکار کنم .
آرزوی دیدارت رو داشتم . امیدوارم زندگی فرصت به من بده که بتونم روی ماهت رو ببینم.
هر روزت روز عشق باشه ... هر لحظه ات سرشار از عشق الهی باشه و به تمام آرزوهای قشنگت پشت سر هم برسی.
میبوسمت

ونوس چهارشنبه 26 بهمن 1390 ساعت 10:22 http://www.blogparis-tehran.blogfa.com

سلام خانمی
دوست خوبم برای تو هم مبارک باشه و امیدوارم دل مهربونت سالها بتپه و عشق راهش و به دلت گم نکنه

از خدا پنهون نیست از شما هم چه پنهونه من دیروز اومدم کلی نوشتم ودر آخر با کلمه زیبای
server not found
مواجه شدم و دیگه همین
...

خیلی متن زیبا و عمیقی نوشتی جای فکر کردن داره خیلی زیاد

آرزو
شاید غزل را
میان پارچه مخمل دلم
بر طاقچه فرداها نهاده‌ام
شاید روزی ببینمت
و باز غزلسرای تو شوم
سهم من از تو
تنها یک نگاه
فقط یک لبخند
آن هم ارزانی روزگار
یاد تو مرا بس!

شعر از :خانم الف-شاخ‌شکن

سلام ونوس عزیزم
ممنونم و به همین مناسبت و به مناسبت تمام روزهای خوب زندگی آرزو می کنم زندگیت فارغ از تمام کسالتها و خستگی ها باشه و فرشته ی نگهبانت همیشه مراقب خودت و قلب و روحت باشه.

هر موقع کامنتت رو می نویسی قبل از اینکه دکمه ی ثبت رو بزنی با کلیک راست کپی کن تا توی حافظه ی موقت بمونه و به دلیل اشکال اینترنت از بین نره . متاسفم که کامنت خوبت رو از دست دادم.

برای شعر قشنگت هم ممنونم .

خانم و اقای بی لب چهارشنبه 26 بهمن 1390 ساعت 11:51 http://WWW.MERGAN81@YAHOO.COM

دیروز با خودم نشسته بودم و فکر می کردم که چه اندازه دوستت می دارم و امروز فهمیدم اشتباه می کردم !اخر امروز بیشتر از ان چیزی که فکر می کردم دوستت دارم و فردا را نمی دانم....

زیباترین مکان برای حضور، بودن درافکار کسی است...این که بهانه باشد خوب است مثل روز عشاق اما برای کسی که هنوز کودک درونش را زنده نگه داشته هر روز روز عشق است،عاشق بهانه نمی خواهد....ادم ها اگه میدونستن یک سلام در غیر منتظره ترین دقیقه چه قدر می تونه سرنوشت یک نفر را تغییر بده هیچ گاه از گفتنش دریغ نمی کردند ،اما در عصری که ارتباطات این قدر توسعه پیدا کرده انسان ها به اندازه یک دنیا از هم فاصله دارند
من اینجا در سیاره خودم نشسته بودم که جاذبه محبتت مرا به سوی تو کشاند و از ذوب شدن یخ نگاهم با خورشید نگاهت
به خودم امدم که هنوز محبت هست،عشق هست،انسان هست و زندگی باید کرد

و من مطمئنم فردا را بیشتر از امروز. این خاصیت عشق است ...

سلام خانم و آقای بی لب

چه اسم جالبی! و ممنونم ...

عصر ارتباطات هم گمان نکنم قدرت مقابله با عشق را داشته باشد. یک عاشق برای رسیدن و یا دیدن و یا شنیدن صدای معشوق ممکن است دست به هر جسارتی بزند.

من نه خود می روم ، او مرا می کشد
کاه سرگشته را کهربا می کشد
چون گریبان ز چنگش رها می کنم
دامنم را به قهر از قفا می کشد
دست و پا می زنم می رباید سرم
سر رها می کنم دست و پا می کشد
گفتم این عشق اگر واگذارد مرا
گفت اگر واگذارم وفا می کشد
گفتم این گوش تو خفته زیر زبان
حرف ناگفته را از خفا می کشد
گفت از آن پیش تر این مشام نهان
بوی اندیشه را در هوا می کشد
لذت نان شدن زیر دندان او
گندمم را سوی آسیا می کشد
سایه ی او شدم چون گریزم ازو ؟
در پی اش می روم تا کجا می کشد
هوشنگ ابتهاج

سیاره ی شما گل هم دارد ... مثل شازده کوچولو ؟

علی چهارشنبه 26 بهمن 1390 ساعت 13:37 http://www.khoondaniha.blogsky.com

سلام.
واسه ادامه نوشتتون درباره روز ولنتاین مینویسم که خیلی دوستتون دارم.اینم یه پیام از طرف من به شما.
آرزو دارم همیشه این دوستی ها و عشق و صمیمیت بین همه دوستا و آشنا ها و خانواده پابرجا بمونه.

سلام
خیلی ممنونم برای ابراز صادقانه این احساس . شرمنده ام کردید.
من هم همین آرزو را دارم . امیدوارم همیشه اونقدر قلبتون از محبت سرشار باشه که جائی برای کدورت در اون پیدا نشه .

علی چهارشنبه 26 بهمن 1390 ساعت 17:25 http://www.khoondaniha.blogsky.com

سلام پرنیان خانوم.
احوال شما؟خوب هستین؟
یه وب جدید مخصوص کلاس دانشگاهیمون ساختم که توش انواع مطلب و دانلود هست.بازم به شما زحمت میدم و میخوام که به سر بزنین به کلبه حقیر ما.البته همکلاسیا هم از چند روز دیگه فعالیتشونو میخوان شروع کنن.
منتظر حضور گرم و سبزتونم.خیلی خوشحال میشم
آدرس:http://behdashtemohit90zums.blogsky.com

سلام علی آقا عزیز
حتما می یام و می خونمتون . ممنونم که اطلاع دادین .

آفتاب چهارشنبه 26 بهمن 1390 ساعت 21:53 http://aftab54.blogfa.com/


در و دیوار دنیا رنگی است. رنگ عشق.
خدا جهان را رنگ کرده است. رنگ عشق.
و این رنگ همیشه تازه است و هرگز خشک نخواهد شد.
از هر طرف که بگذری، لباست به گوشه‌ای خواهد گرفت و رنگی خواهی شد.
اما کاش چندان هم محتاط نباشی؛ شاد باش و بی‌پروا بگذر،
که خدا کسی را دوست‌تر دارد که لباسش رنگی‌تر است.



رنگی شدن قدرت می خواهد آفتاب جان. باید قوی بود ... باید شجاعت داشت و کمی هم جسارت .

مرسی آفتاب جون فکر کنم این جمله ها نوشته ی عرفان نظر آهاری باشه. خیلی زیبا بود ممنونم

ونوس پنج‌شنبه 27 بهمن 1390 ساعت 11:04 http://www.blogparis-tehran.blogfa.com

سلام
آره کلا دیگه از این به بعد این کار رو می کنم چون همین الان توی وب آفتاب جون هم این بلا سرم اومد ولی با مزه اینجاست هروقت کپی می کنم مثل بچه آدم سند میشه

خواهش می کنم گلم قابل شما رو نداشت

سلام ونوس عزیزم
آره کلا همینجوریه همیشه . موارد مشابه این مورد هم خیلی پیش می یاد وقتی دچار استثنائات می شیم !

ممنونم

ارکید پنج‌شنبه 27 بهمن 1390 ساعت 11:16 http://ashke-mahi.persianblog.ir

سلام پرنیان عزیز
منم به نوبه خودم این روز رو بهت تبریک میگم
امیدوارم روزهای زندگیت همیشه عاشقانه باشه
این روزها و جشنها بهانه ایه که بتونی احساسات رو بروز بدی
وگرنه هر روز میتونه روز عشق باشه
مهم ابراز احساساته که متاسفانه هنوز تو فرهنگ خیلی از ما ایرانیها جا نیفتاده. بنا به دلایلی
شاد باشی و همیشه عاشق

سلام ارکید جون
آره خوبی این روزها اینه که آدمها یادشون می یاد که چون همدیگر را دوست دارن خوب پس لازمه یه جورائی بگن دیگه. بماند که خیلی ها هم این روزها براشون علی السویه ست . مثل بقیه روزها ... هیچ چیز فرقی نکرده !

تو هم همینطور عزیزم و ممنونم

آذرخش پنج‌شنبه 27 بهمن 1390 ساعت 12:01 http://azymusic.persianblog.ir/

سلام
حال شما؟
پنجشنبه عزیز در چه حاله؟
امیدوارم بهتون خوش بگذره و همیشه کسایی باشن که ازتون در مورد برداشتن دسته کلید سئوال کنن
روزتون خوش

سلام آذرخش عزیز
ممنونم . می تونم بگم یک روز خیلی خوب بود .
در مورد کلید هم .... مرسی

خوش بگذره تعطیلات

الهام تفرشی پنج‌شنبه 27 بهمن 1390 ساعت 20:07 http://elitata86.blogfa.com

سلی ی ی ی ی ی ی ی ی ی


ولنتااااااااااین و سپندارمزگاااااااااااان سه تاییش بر شما مبارک بادا
البته تبریکات ِ ولنتاینی به شیوه ی سنتی خودش خیلی قشنگتره.. همون که بدون اطلاع واسه هم نامه میفرستن و الی آخر ...

شادی رو به هر بهونه به آدما ارزونی کنیم قشنگه .
مرسی

چرا اینجا آیکون ِ بووووووووس نداره ؟!

سلاااااااااااااااام الی جونم
دلم برات . شده بود.
سومیش کدومه اونوقت ؟!
هر جوری که به هم بگیم آی لاو یو قشنگه سنتی باشه کلاسیک باشه مدرن باشه پست مدرن باشه ...............

واقعانا چرا اینجا آیکون بوسه نداره ؟!!!
روی ماهت رو می بوسم از راه نه خیلی دور البته امیدوارم زیر این باران قشنگ خیس نشه . خیس هم که بشه می شه یه بوسه ی بارانی خیلی هم عالیه اتفاقا

باران پنج‌شنبه 27 بهمن 1390 ساعت 23:24

ائتلاف آفتاب و باران!!!!!!!!!!!!!
ایننننننننننننه!

چه می کنند این دوستان آفتابی و بارانی مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد