فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

تا بعد ...

 

 

امروز روی تقویم نوشته شده : روز بزرگداشت حافظ .  مطلب زیر انتخابی از کتاب «از کوچه رندان دکتر زرین کوب در خصوص زندگی و اندیشه ی حافظ می باشد، به مناسبت این روز بزرگ :  

 

« در این کوچه رندان ، که میان مسجد و میخانه راهی است ، که می تواند این حافظ شهر را بازشناسد؟  که می تواند از کوچه بسلامت بگذرد و بی ملامت ؟ از این کوچه مرموز که همه چیز آن با آنچه نزد آدمهای عادی هست تفاوت دارد. آدمهای آن نه به دنیا یا سر فرود می آورند نه به آخرت. نه مال و جاه می جویند نه کام و آساش. نه تسلیم ننگ و نام می شوند نه پایبند دین و دانش . اما راستی این حرفها چیست؟  کدام دوستدار حافط هست که او را چنین بی پرده وصف کند، دور از عنوان هائی که پندار ساده دلان به او می بندند؟ بسیارند کسانی که حافظ برای آنها لسان الغیب است و شاعر آسمانی. اما یک رند هم می تواند همه ی اینها باشد و گه گاه چیزی بالاتر. رند کیست ؟ آنکه به هیچ چیز سر فرود نمی آورد، از هیچ چیز نمی ترسد و زیر این چرخ کبود، ز هر چه رنگ تعلق پذیر آزاد است. نه خود را می بیند و نه به رد و قبول غیر نظر دارد. اندر دو جهان کرا بود زهره ی این ؟ در دنیائی که همه چیز به میزان پول سنجیده میشود، در دنیائی که نام آوران عصر برای صید زر و سیم نه پروای نام دارند نه اندیشه جان، فراغتی و کتابی و گوشه ی چمنی، برای که کفایت می کند؟  برای یک رند. برای یک آزاد اندیش بی خیال که این همه غوغای خود پرستی که در جهان هست برای وی جز یک فریاد پوچ نیست. در دنیائی که زاهد و واعظ شحنه شناس می خواهند حق را به سجودی و نبی را به درودی فریب دهند که می تواند مسجد و صومعه را خراب کند؟ خلق را و قضاوتشان را نادیده گیرد، در کار خدا و خلق از چون و جرا دم زند، به جز یک رند ؟  

درست است که حافظ هنوز این بیرنگی رندانه را همه  جا ندارد، درست است که اون نیز گه گاه یک آدم عادی است، از دیگران تقاض دارد و ملاحظه، آنچه دگران می پسندند می پسندد و آنچه دیگران رد می کنند رد می کند، اما آخر که می تواند دائم در کوچه رندان بنشیند و هرگز با دیگران برخورد نکند؟ هر چه هست حافظ نیز از وحشت و تنهائی این کوچه دلش می گیرد و بیرون می آید به دنیای عادی، دنیای شیخ ابواسحاق ها و حاجی قوام ها ... »

 

 

اونقدر غزلهای حافظ زیبا هستند که انتخاب یکی از بین آنها برای من کار آسانی نیست.  چشمانم را بستم و دیوان رو باز کردم ...  

می فکن بر صف رندان نظری بهتر ازین  

بردر میکده میکن گذری بهتری ازین 

در حق من لبت این لطف که می فرماید  

سخت خوبست ولیکن قدری بهترازین 

آنکه فکرش گره از کار جهان بگشاید  

گو درین کار بفرما نظری بهتر ازین 

ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق  

برو ای خواجه ی عاقل هنری بهتر ازین  

دل بدان رود گرامی چکنم گرندهم  

مادر دهر ندارد پسری بهتر ازین   

من چه گویم که قدح نوش و لب ساقی بوس 

بشنو از من که نگوید دگری بهتر ازین 

کلک حافظ شکرین میوه نباتیست بچین  

که دراین باغ نبینی ثمری بهتر ازین

 

روزگارانی داشته م با حافظ . دقایقی بوده اند  در کنارم طوری احساسش کرده م که باید کسی به این حال برسد تا بداند من چه می گویم ...  

 

چند روزی نیستم .  در هر شرایطی که باشم به یادهمه ی  شما خواهم بود . دوستانم هر کجا که هستند روزهایشان پرتقالی باد ...   

نظرات 35 + ارسال نظر
آذرخش چهارشنبه 20 مهر 1390 ساعت 11:22 http://azymusic.persianblog.ir/

سلام پرنیان عزیز
حال شما؟
خوبید؟
چه مطلب و شعر زیبایی گذاشتین. دستتون درد نکنه
یه مقدمه ای هم شاملو برای کتاب "حافظ شاملو" نوشته، خوندین؟البته ممنوعه و فعلا نسخه های الکترونیکیش هست.
این مدت خوش بگذره
پنجشنبه عزیز هم که از راه میرسه
امیدوارم روزهای خوب و خوشی داشته باشید و بعد از برگشتن از خاطرات خوبتون برای ما بنویسید
روز و روزگار خوش

سلام آذرخش عزیز
ممنونم . خیلی لطف کردی . مقدمه ی شاملو را نخوندم .
ضمنا پنج شنبه عزیز دیگری هم در راهه ! و می بخشی که در تائید کامنتت تاخیری بوجود اومد ... چون نبودم .
امیدوارم خوب و خوش و سلامت باشی .

پرنیان دل آرام چهارشنبه 20 مهر 1390 ساعت 11:50

باز آ و دل تنگ مرا مونس جان باش ...

منم اون روزی که خاله رها کتاب حافظ رو برامون هدیه گذاشت بازش که کردم این غزل حافظ که خیلی هم دوسش دارم برام اومد



سلام عزیز مهربونم

بزارین به خودم بنازم که پرنیان صبح زود این پیامک زیبا رو برام فرستاد:

بنویسید به دیوار سکوت
عشق سرمایه هر انسان است
بنشانید به لب حرف قشنگ
حرف بد وسوسه شیطان است
و بدانید که فردا دیر است
و اگر غصه بیاید امروز
تا همیشه دلتان دلگیر است
پس بسازید رهی را اکنون
تا ابد سوی صداقت برود
و بکارید به هر خانه گلی
که فقط بوی محبت بدهد ...

هرچند بدونم نیستید دلم یه عالم بگیره از همین الانش اما گاهی دور بودنا و تنها بودنا بد نیست البته من طاقت نیارم مدام رو سرتون هوار شم خب دلم تنگ شه تازشم از قدیم گفتن آدم رو از هرچی منعش کنن حریص تر بشه اگر بگید میخواد برید چند روزی نباشید من بیشتر مشتاق شم اذتتون کنم

سلام پرنیان جونم
مرسی برای کامنت پراز لطف و محبتت و برای تماسهات ...
دلم برات یه عالمه تنگ شده بود.

گنجشکماهی چهارشنبه 20 مهر 1390 ساعت 15:46

سلام بر باغبان ِ گل و ریحان، پرنیان

پیش از اینکه این پست رو بذارید این نظر در ذهنم نقش بسته بود.
و فرقی نمی کرد برای چه پستی باشد. چون مربوط به امروز می شود.
اما حالا می بینم که چند ربطی شد !
----------------------------------------------
مدتیه که سینه ی قلمم خس خس می کنه
باید بیشتر ازش مراقب می کردم
تا در روزهایی که باید بنویسم، کمکم کنه و منو تنها نذاره
-------
به هر حال
امروز مدد از قلم ِ حافظ می گیرم
و جای شما رو در کنار ِ تربتش خالی نگه می دارم
به رسم جبران ِ حسن ِ توجهاتتون
--------
قصد ندارم جلو ِ خودم بلند بشم، ولی لااقل اندکی خیالتون راحت باشه، که انسان ِ بدنیتی نیستم و دست دلم آلوده نیست.
به نیتی که نکردین فالتون رو گرفتم و فقط یکبار و این که همسان با حال و وضع است بر عهده ی شما:
---
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد

شعری بخوان که با او رطل گران توان زد

بر آستان جانان گر سر توان نهادن

گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد

قد خمیده ما سهلت نماید اما

بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد

در خانقه نگنجد اسرار عشقبازی

جام می مغانه هم با مغان توان زد

درویش را نباشد برگ سرای سلطان

ماییم و کهنه دلقی کاتش در آن توان زد

اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند

عشق است و داد اول بر نقد جان توان زد

گر دولت وصالت خواهد دری گشودن

سرها بدین تخیل بر آستان توان زد

عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است

چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد

شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست

گر راه زن تو باشی صد کاروان توان زد

حافظ به حق قرآن کز شید و زرق بازآی

باشد که گوی عیشی در این جهان توان زد
---------------------------------------
درود مجدد بر باغبان ِ گل و ریحان
که فتح ِ باغش آستان ِ دوستان ِ جانیست

به امید اینکه پیوندهای نیک هرگز نپکه !

در پناه ِ خدا

سلام گنجشکماهی عزیز
ممنونم برای این حافظی که به یاد من باز کردید . خیلی زیبا بود و لذت بردم .
امیدوارم هیچوقت هیچوقت پیوندهای نیک نپکه (به قول شما)‌

و ممنون برای کامنت خوبتون .

سلام. امسال تابستون به اتفاق خونواده رفته بودم شیراز .خیلی خوش گذشت. جای شما خالی .
با خوندن این پستتون یاد حافظیه افتادم .
در مجموع این مسافرت خیلی بهم خوش گذشت و یکی از شادترین و بیادماندنی ترین ایام زندگی ام بود.
متاسفانه سیاسیون خشک و بی ترمز دهه ۶۰ اجازه ندادن اونطور که باید و شاید حافظ و فردوسی و مفاخر ایران رو بشناسیم . . . . آدم های خشک و غیر قابل انعطاف دهه ۶۰ که خیلی در . . . . بگذریم. دوست ندارم کامنتم سیاسی شه. گفتید چند روزی نیستید.امیدوارم بخاطر اتفاق خوشایندی باشه و در هر صورت بهتون خوش بگذره. یاعلی

سلام
خوشحالم که خوش گذشته . امیدوارم باز هم تکرار بشه .
ممنونم برای دعای خوبتون . برگشتم ... ولی به یاد دوستام بودم .

آفتاب چهارشنبه 20 مهر 1390 ساعت 16:50 http://aftab54.blogfa.com/

ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم

غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم



سلام پرنیان عزیز من ... اگر چه دلمون خیلی برات تنگ میشه اما منتظرت می مونیم .. کمک خواستی دربست حاضرم قررررررررربان !


در ضمن این تصویرت منو یاد پاییز طلایی انداخت

قربونت برم آفتاب عزیزم
دلم برات خیلی تنگ شده بود . خیلی زیادددددد

مهستی چهارشنبه 20 مهر 1390 ساعت 19:42 http://www.mz991.blogsky.com

سلام .
مطلب انتخابی تون عالیبود . ممنونم .

سلام مهستی عزیز
خیلی لطف کردی و ممنونم ازت .

سهبا چهارشنبه 20 مهر 1390 ساعت 23:07 http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام .
واسه پاسخ به این پست قشنگتون یه فال گرفتم عزیز مهربون . خود حافظ جوابگوی شما باشه :
هر آنکه جانب اهل وفا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
که آشنا سخن آشنا نگه دارد
....
غبار راهگذارت کجاست تا حافظ
بیادگار نسیم صبا نگهدارد ...
در پناه حق باشی مهربان .

دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته ات به دودست دعا نگه دارد

چه غزل قشنگی بود ... مرسی سهبا جون
عاشق حافظ و کلام شیرینش هستم . این غزل هم که معرکه بود لطف کردی

ویس چهارشنبه 20 مهر 1390 ساعت 23:33 http://lahzehayenab.blogsky.com

عزیز دلم خوب شد اول اومدم اینجا.می خواستم در باره ی حافظ پست بگذارم که دیدم گذاشتی.امشب در حال و هواییم که این غزلش هی میاد تو سرم:

راهی بزن که آهی با ساز آن توان زد

شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد

بر آستان جانان گر سر توان نهادن

گلبانگ سر بلندی بر آسمان توان زد.

.
.
میام بهت سر می زنم .می بوسمت مواظب خودت باش

اتفاقا؛ دوست عزیز «گنجشکماهی» هم همین غزل رو برام نوشتن و من این رو به فال نیک می گیرم .
و ممنون برای همه ی مهربونی هات .................

مریم پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 00:24 http://www.2377.blogfa.com

چه شعری اومده بیت آخرش هماهنگ با این روزه !
خیلی دلم می خواد برم حافظیه .نشده هنوز !
هر کجا هستی خوش باشی عزیزم.
اون نقاشی پاییزی هم خیییییییییییلی خوشگل بود سیوش کردم !

امیدوارم به زودی زود بتونی بری . حال و هوای قشنگی داره اونجا
ممنونم مریم جون

ز- حسین زاده پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 07:54 http://autism-ac.blogfa.com/

سلام. هرکجا هستی روزگارت خوش و ایام به کام.
... چشم حافظ زیربام قصر آن حوری سرشت
شیوه ی جنات تجری تحت الانهار داشت
....

سلام جناب آقای حسین زاده
ممنونم برای این بیت زیبا و برای دعای قشنگتون .
من هم برای شما لحظات آرام و شیرین آرزو می کنم.

خلیل پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 10:02 http://tarikhigam.blogsky.com

سلام

و بسلامتی و خوشی برگردی.

سلام
خیلی لطف کردین و ممنونم از لطفتون

یکتا پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 13:15

سلام بانووو
امیدوارم هر جا هستین
دلتون
خوش
آروم
سلامت
و سرشار از عشق باشه

مراقب خودتون باشید
منتظر بازگشتتون هستیم

سلام یکتا جونم
ممنونم ازت برای همه ی مهربونی ها و محبتهات و برای اس ام اس های قشنگ و پر از لطفت . میبوسمت

فرزان پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 17:38 http://filmvama.blogfa.com/

درود به شما
این روز رو بهت تبریک میگم

یاد استاد زرین کوب گرامی و روحش شاد.. سفرخوش

ممنونم از لطفت فرزان عزیز

علی پنج‌شنبه 21 مهر 1390 ساعت 18:22

هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

مرسی علی جان ...



فتح باغ این شکلی!!!

دل شیکونکیمون می کنه

آخی .... پرنیان عزیزم همیشه بخند

رها جمعه 22 مهر 1390 ساعت 08:40

سلام عزیزم هرجا هستی خدا بهراهت ..مراقب پرنیان هربان ما باش ..خوش باشی عزیزم ....

سلام رها جونم
دلم تنگ شده بود برای تو و بقیه ... همونطور که بهت گفتم انگار یه قسمتی از زندگیم گم شده بود این روزها .

آفتاب شنبه 23 مهر 1390 ساعت 00:37 http://aftab54.blogfa.com/

من پرتقال نمی خوام

پرنیانم رو می خوام .

سلام آفتاب جونم
دلم برات تنگ شده ... فکر کنم قبلا هم گفتم !
دلم می خواد باز هم بگم .

[ بدون نام ] شنبه 23 مهر 1390 ساعت 00:59

وقتی که تــــــــو نیستی انگار همه نیستن..
نه اینکه نیستن,هستن
ولی...
مثل تـــــــــو نیستن...
واقعا وقتی تو نیستی نت و وبلاگستان هیچ صفایی نداره.
امیدوارم هرجا هستی خوش یاشی و بهت خیلی خیی خوش بگذره.

اسم ؟؟؟؟؟؟
به هر حال مرسی و یک دنیا تشکر .

الهام تفرشی شنبه 23 مهر 1390 ساعت 09:06 http://elitata86.blogfa.com

سلام پرنیانیم ...

روزای ما که پرتقالیه ... ولی آدم نگران میشه که روزای خودت چه شکلیه ..
ایشالا هر جا هستی سلامت باشی ... و
زود ِزود خستگیات در بشه و برگردی ...

سلام الهام جونم
روزهام شده بود مثل یک میوه ی پیوندی که هر قسمتش یه شکل و یه رنگ و یه طعم متفاوت و مختلف داشت ... یه جاهائیش هم گس بود البته !!!

مرسی الهام جون . می بوسمت

پرنیان دل آرام شنبه 23 مهر 1390 ساعت 10:40

خب کجا باشین؟؟؟؟

غصه بخورم اینجا اینقده ساکته

تلخداوندگارتون زوتی برگردین

قربونت برم ... می بوسمت قشنگم .

قندک شنبه 23 مهر 1390 ساعت 12:52 http://ghandakmirza.blogfa.com

باسلام و درود و تشکر فراوان .دست شما و استاد زرین کوب درد نکند.این کارها فقط از افرادی چون حافظ بر می آید و لاغیر. درود به روان پاکشان.
ناگهان پرده بر انداخته ای یعنی چه؟
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه؟
زلف دردست صبا گوش بفرمان رقیب؟!
این چنین با همه در ساخته ای؟ یعنی چه؟

حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار
خانه از غیر نپرداخته‌ای یعنی چه

سلام جناب قندک عزیز
ممنونم برای این ابیات زیبا و محبتتون...

ارکید شنبه 23 مهر 1390 ساعت 15:03

یاد باد آنکه سرکوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
روحش شاد

هر جا هستی خوب و خوش و سلامت باشی پرنیان عزیز

سلام ارکید عزیز
ممنونم از محبتت

نازنین شنبه 23 مهر 1390 ساعت 22:28

دلم تنگ شده برات عزیزم. کی برمی گردی؟!!!
امیدوارم هرجا هستی خوب وشاد باشی و بهت خییییلی خوش بگذره.

سلام نازنین عزیزم
من هم دلم برات تنگ شده بود یه عالمه و به یادت بودم .
مرسی عزیزم

[ بدون نام ] شنبه 23 مهر 1390 ساعت 22:30

دلم تنگ شده برات عزیزم. کی برمی گردی؟!!!
امیدوارم هرجا هستی خوب وشاد باشی و بهت خییییلی خوش بگذره.

فکر کنم نازنین عزیزم باز یادش رفته اسمش رو بنویسه !‌

کوروش یکشنبه 24 مهر 1390 ساعت 09:03 http://www.korosh7042.com

حافظ رندی که عامی و عالم دچار سردرگمی شناخت خود کرده است.
درود بر بانو پرنیان مهر که سالار زن کوچه ی رندان است.
خوشم آمد که تلمیحی داشت این قصار به اینکه حافظ هم انسان بود ، دارای ایامی و احوالی خاص خودش
نه همیشه عارف بوده و نه همیشه ره شباب زده است
حقیر هم بدین مناسبت به اعتراض این غلو گویان معترض شدم
که بگذارید حافظ را ما همان گونه که می پسندیم دوست بداریم

هرکجا که هستی به شادی و کامروایی

سلام کوروش عزیز
شرمنده که این مدت نبودم و نتونستم بیام مطالبتون رو بخونم . امیدوارم به زودی یه کمی سرم خلوت بشه و بیام وب سایت قشنگتون رو باز ببینم .
ممنونم از محبت و لطفتون

ایمان یکشنبه 24 مهر 1390 ساعت 14:15 http://mocha-paris.blogfa.com/

چه حس دلچسبی داشت این پستت...حافظ بازی در پاییز..

...و ممنون از همه محبت هات...[گل]

پیروز باشی

سلام ایمان عزیز
امیدوارم خوب خوب خوب باشی ... تولدت هم یه عالمه مبارک

فرید یکشنبه 24 مهر 1390 ساعت 16:55

سلام
حافظ آن ساعت که این نثر پریشان می نوشت
طائر فکرش بدام اشتیاق افتاده بود
...
امیدوارم اشتیاق تان برساندتان به جایی که باید...

ساقیا جام دمادم ده که در سیر طریق
هر که عاشق وش نیامد در نفاق افتاده بود

سلام فرید عزیز
ممنونم برای این بیت زیبا و برای این دعای قشنگ .

یکتا یکشنبه 24 مهر 1390 ساعت 17:32 http://www.sokote-sangin.blogfa.com

بانوو دلمون تنگ شده براتونااااا
کاش بیایین زودتری بانووو


سلام یکتای مهربونم
مرسی عزیزم ...

باران دوشنبه 25 مهر 1390 ساعت 00:59 http://paieze89.blogfa.com

...


آسمان،آبی شد
آب هم،آبی تر
..
لب این آب روان
دل ما هم،آبی
..

سلام
دعوتید به آغازین لحظات یک همراهی

با افتخار

..[گل]

دلتون همیشه آبی آبی آبی ...
مبارکه .
ما کلا شیرینی خیلی دوست داریما !‌ گفته باشیم

رها دوشنبه 25 مهر 1390 ساعت 07:27

سلام عزیزم دلمان تنگ شدهاااااااااااااااااااااااااااا

سلام رها جونم
مررررررررررررررررررررررررررسی ... یه دنیا .
منم همینطور .

فرینوش دوشنبه 25 مهر 1390 ساعت 09:15 http://www.saraybanoo.blogfa.com

...


آسمان،آبی شد
آب هم،آبی تر
..
لب این آب روان
دل ما هم،آبی
..

سلام پرنیان ِ مهربان!
دعوتی به آغازین لحظات یک همراهی
همراهی بانوی باران و باران ِ بانو
با افتخار

...

مبارکه
آرزوی خوشبختی دارم برای هر دوتون . امیدوارم در کنار هم همیشه همیشه همیشه خوشحال باشید . هر دو تکیه گاه مطمئنی برای هم توی تنهائی ها و غمها و سختی ها و شادی ها باشید . و هرگز نسبت به هم دلسرد نشید . عشقتون جاودانه و سالهای سال پرامید و با افتخار در کنار هم زندگی کنید . الهی آمین

قندک دوشنبه 25 مهر 1390 ساعت 10:37 http://ghandakmirza.blogfa.com

همواره در هرکجا که هستی سلامت و بر قرار باشی عزیز

سلام جناب قندک عزیز
خیلی لطف کردید . یک دنیا تشکر

نازنین دوشنبه 25 مهر 1390 ساعت 22:19

پرنیان جون بعدت خیلی طول کشید. دلم تنگولید بیا دیگه. خسته شدیم از نت بی پرنیان. دوستت دارم وامیدوارم هرجا هستی خوش باشی. می بوسمت.

سلام نازنین عزیزم
من هم دلتنگ شده بودم .... زیاد .

نازنین سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 16:53

هورررررررااااااااااااااااا پرنیان من برگشت. درضمن عزیزم اون بی اسما هر دوش من بودم چه کنم پیریه دیگه. خوشحالم که برگشتی و هستی.

سلام عزیزم
ای بابا ! پس توئی دوست فراموش کار من همیشه !‌
ممنونم ازت . من هم خوشحالم باز هم حرفهای خوب شما رو می خونم .

تنها چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392 ساعت 21:02

بعضــــے وقتــــا سڪـــوتـــــ میڪنــے
چوטּ اینقدر رنجیدے ڪــہ نمــے خواے حرفـے بزنـے . . .
بعضــــے وقتــــا سڪـــوتـــــ میڪنــے
چوטּ واقعاً حرفـے واســہ گفتن ندارے . . .
گاه سڪـــوتـــــ یــہ اعتراضــہ . . .
گــاهــے هم انتظار . . .
اما بیشتر وقتــــا سڪـــوتـــــ واســہ اینــہ ڪہ
هیچ ڪلمــہ اے نمـے تونــہ
""غمـے رو ڪــہ تو وجودت دارے،توصیف ڪنــہ""

و سکوت سرشار از ناگفته هاست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد