فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

خواب ...

 

 

خوابهایم برای تو  

از این پس 

با چشمهای باز می خوابم  

از این جا به بعد  

چشمهایم از غروب نگاه های آشنا می آید 

از این جا به بعد  

که تو چترت را نو می کنی  

من از راههای پر از چتر رفته برمی گردم 

ولی تو آمدنم را خواب نخواهی دید 

از اینجا به هر کجا 

من بدون ساعت راه می روم 

بدون هر روز که صبح را  

از پنجره به عصر می برد 

و پای سکوت ماه  

به خاطره خیره می شود 

از اینجا به بعد  

دنیا زیر قدم هایم تمام می شود 

و تو از دو چشم باز  

که رو به آخر دنیا می خوابد  

رو به چترهای رفته  

تمام خوابهایم را خواهی دید 

هیوا مسیح

 

 

چه رازهائی که در این خوابها نهفته است و چه رازهائی در بی خوابی ها!  رازهای بی خوابی را می دانم، می فهمم .    

چه شبهائی به صبح رسیده اند و آدمها در سکوت و خلوت و تاریکی شبانه با رویاهایشان ، با دلتنگی هایشان و خاطراتشان هر لحظه هزار بار زندگی کرده اند.  لحظاتی که هر کسی خودش قیمت واقعی آن را می داند!   

اما راز خوابها را نمی دانم!  


کمی باربط نوشت: دو روز پیش یک نفر خوابش را برایم تعریف کرد. خواب دیده بود که بر روی تختی دراز کشیده است و به او گفتند همین جا دراز بکش که زمان مرگت فرا رسیده است و تا چند لحظه ی دیگر فرشته ی مرگ بر بالینت حضور خواهد یافت تا تو را راهی دیار باقی کند. می گوید از اضطراب و وحشت تنم می لرزید و نمی دانستم با چه هیبتی روبرو خواهم شد از مرگ نمی ترسیدم از آنی که قرار است مرا با خود ببرد وحشت داشتم! تا اینکه تو آمدی و مرا درآغوش گرفتی و من در خواب از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم چون فرشته ی مرگ من تو بودی در خواب خدا را شکر می کردم. خوابش برایم  عجیب بود!  هم خنده ام گرفته بود از خوابی که دیده بود هم خجالت کشیده بودم. فقط به او گفتم : معذرت می خواهم که در رویایت من «فرشته ی مرگت» بودم!  

نتوانستم اشکهایم را از او پنهان کنم!  نمی دانم ریزش اشکها دلیلش چه بود! یا کدامین دلیل بود!

شاید هم از خستگی روزهای پایان سال بود! شاید!!!

نظرات 23 + ارسال نظر
احسان چهارشنبه 25 اسفند 1389 ساعت 18:43 http://http:www bojnourdan blogfa. com

« خواب؛ رویای فراموشی هاست.
خواب را دریابیم؛ که در آن دولت خاموشی هاست.
من شکوفایی گل های امیدم را در رویاها می بینم،
وبه بیداری ؛ پرپرشدن وریختن ان ها را »
زیاد به دل نگیرید ؛ مهم این است که دوستتان؛ بادیدن شما خوشحال شده است.

واقعا"؟ اما من به دل نگرفتم امیدوارم اون هم به دل نگرفته باشه!
باور می کنید وقتی داشتم این پست را می نوشتم مدام این شعر حمید مصدق توی ذهنم بود؟
ممنونم

آفتاب چهارشنبه 25 اسفند 1389 ساعت 23:48 http://aftab54.blogfa.com/

سلام پرنیان من
دوست شما نتونسته به طور کامل فرشته را تشخیص بده ..
اون اگه خوب دقت می کرد یه فرشته خوب و مهربون به نام پرنیان را کاملا می تونست ببینه !
فرشته ای با دلی به وسعت یه دریا ..به پاکی آب ..
اما من با چشم دلم کاملا می بینمت .

سلام آفتاب جان
خیلی لطف داری عزیزم ... خیلی زیاد و ممنونم ازت

بی یار پنج‌شنبه 26 اسفند 1389 ساعت 01:15

من هنوز خواب می بینم/ که دوره دوره وفاست
که اعتبار عشق به جاست/ دنیا به کام آدماست
من هنوزم خواب میبینم...

پیروز باشی

من شکوفایی گل های امیدم را در رویاها می بینم،

ممنونم

فکری پنج‌شنبه 26 اسفند 1389 ساعت 04:10 http://www.sherenab.net

\r\nاطلاعیه:\r\n\r\nبا سلام و احترام بر خدمت شما زحمتکش عزیز عرصه ی ادبیات. احتراماً به استحضار حضرتعالی می رساند که سایت شعر ناب در راستای رسالت بر حراست از فرهنگ و ادب مقدّسمان، در خدمت شاعران عزیز و دوستان شعر می باشد. لذا از حضرتعالی دعوت به عمل می آید تا فضای معنوی ما را نیز بر وقت گرانبهای خویش سهیم دانسته و نسل نیازمند امروز و فردا را از ادب و کمال جاری از چشمه ی دلتان مستفیض فرمایید. با عرض ارادت : مدیریت شعر ناب\r\n http://www.sherenab.net/index.htmlrnrn

مهرباران پنج‌شنبه 26 اسفند 1389 ساعت 07:38 http://darya73.blogfa.com

کاش در سرزمین خوابها/ فرمانروا/ من بودم....
...
شعر و نوشته ی بسیار زیبایی بود... مثل همیشه... خوش به حال کسی که فرشته مرگش تو هستی...:))
روز و روزگار خوش

واقعااااااااااااا" ! خیلی قشنگ بود
کاش در سرزمین خوابها فرمانروا من بودم.
خیلی ممنونم از لطف حضرتعالی

ایرج میرزا پنج‌شنبه 26 اسفند 1389 ساعت 07:48

یاد شعر ایرج افتادم که رو قبرش نوشته شده . رفتی؟
گاه سر قبرش گریه کردم گاه خنده.
منم مثل ایرج بهت میگم ندیده دوستت دارم
شب رحلت هم از بستر روم تا قصر حورالعین
اگر لعلت دهد کامی به این لبهای خشکینم

صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقیا برخیز
که غوغا می‌کند در سر خیال خواب دوشینم

آصف پنج‌شنبه 26 اسفند 1389 ساعت 09:20 http://sedaye-darya.blogfa.com

و ورق آخر دفترچه زندگی وبلاگیم در سالهایی که گذاشت..!
سلام
با این عنوان..هم بهت پیشاپیش عیدو تبریک میگم و هم منتظر حضور محبت آمیزت هستم..
با امتنان[گل]
(نمیدونم چرا دیگه پیشم نیومدی اما به رسم ادب بازم واسه اخرین اپم دعوتت کردم چون هیچگاه لحظات خوبی که باتو داشتم فراموش نمیکنم..موفق باشی..خداحافظ

ممنونم آصف عزیز
بگذار به حساب فراموشکاری.
حتما می یام .
امیدوارم سال خوبی در پیش رو داشته باشی

باران پنج‌شنبه 26 اسفند 1389 ساعت 12:05

فرشته ی مرگی که گریه میکنه موقع بردن آدم..!!!

نوبره به خدا

خدا شانس بده..

من اصلا نمی دونم چرا فرشته ی مرگش شده بودم!
خدا نکنه فرشته ی مرگ کسی باشم روزی! دوست دارم همیشه نوید زندگی باشم برای همه.

باران پنج‌شنبه 26 اسفند 1389 ساعت 12:07

خوابهایم برای تو

از این پس

با چشمهای باز می خوابم

.
.
.

سلام پرنیان عزیز
خیلی زیبا بود..خیلی..نتونستم جدی ننویسم!!!

راستی اون نقاشی زیبای روی میز کار خودتون هست؟!!

سلام
خوشحالم دوست داشتی باران عزیز .
نقاشی هم کار من نیست قربان.

ویس پنج‌شنبه 26 اسفند 1389 ساعت 13:42 http://lahzehayenab.blogsky.com

گر راهزن تو باشی صد کاروان توان زد//ولی من فکر کنم تو فرشته حیات و زندگی هستی.

راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد ...

مرسی عزیزم

حریر شیشه ای پنج‌شنبه 26 اسفند 1389 ساعت 15:25 http://harirestan.blogfa.com

سلام پرنیان عزیز
شعر قشنگی بود
راستش منم از دست این خوابها و ناخوابی ها خسته شدم
اگر نخوابم که راحت هم خوابم نمی بره افکارم پرواز می کنه و جاهایی می ره که نباید
و وقتی هم خوابم می بره اونم به زور باز تو رویا سر از ناکجا اباد در میارم
پرنیان عزیز منم خسته شدم از همه چی
کاش زودتر بگذره می دونم میگذره اما قیمتش رو نمی دونم...
سال خوبی داشته باشی پر از خاطر های شیرین

سلام حریر جان
درست میشه به زودی انشاءالله.
در مورد بد خوابیدنها این نشان دهنده ی عدم آرامش و عدم تمرکز ماست. یوگا هم بد نیست. من تجربه ی خوبی دارم از یوگا. بد نیست یک امتحانی بکنی.

دانیال پنج‌شنبه 26 اسفند 1389 ساعت 17:03 http://danyal.ir

یک رؤیای غوطه ور در نامعلوم زمان ...
یک انتظار قشنگ ، در امتداد تردید و گمان
خواب جالبی بود ، خیر است ان شاء الله

ممنون. برای من هم عجیب بود یه کم.
انشاءالله خیره.

فرخ پنج‌شنبه 26 اسفند 1389 ساعت 17:51 http://chakhan-2.blogsky.com

سلام من دوست ندارم تعمق کنم و رازهای خوابم را بشناسم . همین قدر که در خواب چشمهایم به روی دنیای وارونه ما بسته میشود برایم کافیست ... خواب را دوست دارم چون نمادی از مرگ و راحتی ابدی است !! خواب را با کابوسهایش حتی دوست دارم .. بیداری شبهای هجر و بیخوابیهای ممتد مرا بسیار فرسوده است .. بی طاقتم پرنیان عزیز!!

سلام فرخ عزیز
اتفاقا من همیشه دوست دارم رازهای رویاهایمان را بدانم. اگر چه با این افکار و ذهن آشفته ی همه ی ما این روزها همیشه خوابهایمان در هم وبرهم و آشفته هستند.
دنیای متافیزیک برایم همیشه جالب است . آنقدر که به مردگانم احساس نزدیکی می کنم گاهی وقتها به زنده ها نمی کنم. گاهی احساس می کنم عجیب از طرف یک نیروی مافوق زمینی حمایت می شوم.
من هم خواب را دوست دارم حتی اگر رویائی نداشته باشد. به قول حمید مصدق : « خواب، رویای فراموشی هاست.
خواب را دریابیم که در آن دولت خاموشی هاست.
من شکوفایی گل های امیدم را در رویاها می بینم،
وبه بیداری ، پرپرشدن وریختن ان ها را ...
آرزوی آرامش برایتان دارم.

تبسم خدا پنج‌شنبه 26 اسفند 1389 ساعت 18:47 http://www.tabasom-e-khoda.blogfa.com

عید یعنی:
پیچش دست نوازشگر یاس
دور اندام سپیدار بلند
کیسه هایی که همه سرشارند
از خرید لبخند!
رقص یک قاصدک از نغمه پر مهر نسیم
پرش از آتش سوزنده ی افکار قدیم
مستی باغچه از رایحه شب بوها
خنده پاک و نجیب گل ها
تپش قلب کبوتر لحظه یافتن خانه نو ...
برق زیبای نگاه من و تو ...
وزش عطر اقاقی با باد ...
گردش شاپرکان آزاد ...
همهمه ...
عشق ...
صفا ...
رنگ و صدا ...
و تماشای خدا ...

(یاسمینا عالم زاده)
-------------------------------------------------------------------------------------------------------

یک سبد پر ز تبسم خدا
شده عیدانه ما
منتظرم پرنیانم
با آرزوی سالی سرشار از آرامش و مهربانی [گل]

سلام عزیزم
ممنونم ازت و من هم برایت یک دنیا آرامش و شادی آرزومندم

محبوبه پنج‌شنبه 26 اسفند 1389 ساعت 23:23 http://mahboubehdel.blogfa.com/

و بر آمد بهاری دیگر
مست و زیبا و فریبا ، چون دوست
سبدی پیدا کن ،
پر کن از سوسن و سنبل که نکوست
همره باد بهاری بفرست :
پیک نوروزی و شادی بر دوست !

با آرزوی سالی سرشار از مهربانی برای شما ... [گل]

خیلی لطف کردی محبوبه عزیز.
من هم برایت سالی سرشار از سلامتی و شادی آرزو می کنم.

باران جمعه 27 اسفند 1389 ساعت 02:28

سلاممممم...

سلامی چو بوی خوش آشنائی

رها جمعه 27 اسفند 1389 ساعت 07:58

سلام عزیزم تمام خواب و بیداری هات شیرین و شاد ..اما چه شیرین وقتی ادم فرشته مرگ را دوست داشته باشه ...:):)

سلام رها جان
ممنونم از مهربانی هایت. خیلی لطف کردی عزیزم

فرید جمعه 27 اسفند 1389 ساعت 13:46

سلام
خیلی وقت ها خواب ها پرواز ذهن ما هستند وقتی کالبد تن آزادی لازم برای خیلی کارها را به جان نمی دهند...
خیلی وقت ها تجسم بک واقعیت ثبت شده در ذهن در گذر زمان و خیلی وقت ها هم تداخل با موجودات خارج از حیطه زمان و مکان دنیایی، که معمولن برحسب خواسته درون یا با شال سبز و چهره روحانی هستند یا کریه المنظر و ترسناک و گاه به شکل یکی از بستگانی که خیلی زیاد دوست داریم ببینیم شان در خواب... بگذریم....
فرشته شدن حتا از نوع عزراییلیش مقام جالبی ست که البته به مراتب از مقام بالقوه انسانی پایین ترست...
به گمانم این دوست شما، زمان زیادی شما را ندیده بوده... اگه اینطور بوده بگید تا بگم..... مدارکش هم موجوده...!

سلام
قربان! یکی از بستگانمه که تقربیا دائما منو داره می بینه!
تحمل شنیدنش رو دارم ! بگید

آفتاب جمعه 27 اسفند 1389 ساعت 16:11 http://aftab54.blogfa.com/

سلامممم عرض کردیم
ببخش منو
دیر برای عرض ادب اومدم
اگه فرصت کردی یه کیلومتر برای پاهام بگیر خیلی لازم دارم !!

سلام آفتاب جان
اینقدر خودت رو خسته نکن. اینور سال تحویل با اونورش فرقی نمی کنه ها!
فکر سلامتیت باش

کوروش جمعه 27 اسفند 1389 ساعت 20:00 http://korosh7042.blogsky.com

درود بر پرنیان عزیز

سال و ماهت به شادی قرین باد



ببخشید دیر خدمت رسیدم
بهره را از متن زیبایت در فرصتی مقتضی

سلام کوروش عزیز
لطف کردید . بسیار سپاسگزارم
روز و شبتان خوش

فرید جمعه 27 اسفند 1389 ساعت 20:25

سلام
اگه اینطورهپس خیلی نگران نباشید
اما یه چیزی راجع به خواب براتون بگم...
آدم ها زمان زیادی از عمرشون رو در خواب هستن و یه جورایی دارن هدر میدن عمرشون رو
اما یه راه هایی وجود داره که خواب آگاهانه باشه
یعنی شما در خواب بتونین به جواب سوال هاتون برسین
خیلی جالبه و به نظرم روزی خیلی نزدیک باید خواب همه مون این طوری باشه
بهش فکر کنین ببینین چی میشه!

سلام
خیلی جالبه . من یه عالمه سوال بی جواب دارم . اینجوری که عالیه.
میشه یواشکی راه هاش رو به من بگین؟

آرایش جان جمعه 27 اسفند 1389 ساعت 20:58 http://abdossamad.blogfa.com

سلام بر دوست عزیز
مولوی می گوید : هرکه او در خوابتر بیدارتر
خوابش از بیداریش باشد بتر
عیدتان مبارک و لحظه هایتان بهاری باد

سلام
مولوی همیشه زیبا می گوید.
ممنونم از شما . عید شما هم مبارک

فرید یکشنبه 29 اسفند 1389 ساعت 18:54

سلام
چون جوابی ندارم ناچارن:

همینش هم عالیه!
لبی به خنده باز کن ببین چگونه از گلی خزان ما بهار می شود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد