فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

من همون جزیره بودم خاکی و صمیمی و گرم ...

 

این که از یک مسافرت اونم به این کوتاهی برگردیم و ببینیم چندین کامنت خصوصی و عمومی و ای میل های محبت آمیز ، تازه بعضی هاشون هم یک آهنگ خوشگل پیوستش شده و یا یک عکس و یا یک کلیپ، واسمون اومده خیلی خوشحال کننده ست!  

 

این بهانه ای بود که تشکر کنم از محبتهای شما.  

 

دوستان سوال کرده بودند کجا بودی؟  و یا به شکل دیگری گفتند: ما که نمی دونیم کجا رفتی اما بهت خوش بگذره!!!  

جای همه شما رو خالی کردم در ماه ترین ایستگاه دنیا... جزیره ی همیشه زیبای کیش و در کنار خلیج همیشه فارس!  اولین بار نبود که به کیش سفر می کردم اما این بار شاید کمی متفاوت بود با دفعات قبل،‌ به خاطر حال وهوای خودم!‌   

 

در واقع یک سمیناری بود که محبت کردند و بنده رو به عنوان «نخودی» به همراه خودشان بردند!  

دسترسی به نت داشتم اما از جائیکه برنامه گروهی بود اختیار زمانم دست خودم نبود. فقط سه چهار ساعتی رو جیم شدم و رفتم کنار ساحل و البته همانطور که سوت می زدم یاد تک تک دوستان کردم.   

انا لله خود را خواندم و بر صندلی هواپیما نشستم ولی اتفاقی خاصی نیوفتاد. در راه برگشت بعد از شنیدن سقوط هواپیمای ایران ایر این بار قاطعانه تر انا لله خواندم اما فقط یک بار از یک مانع پرش جانانه ای کردیم که بسیار مهیج بود و البته ترسناک! 

برای هواپیمائی که سقوط کرد بسیار متاسفم و چونکه تعدادی از همکاران سابق من در ارومیه شاغل بودند جرات نمی کردم لیست مسافران را مرور کنم. اما امروز که شنیدم برادر یکی از همکاران سابقم در هواپیما بوده لیست را نگاه کردم ... متاسفم برای این اتفاق وحشتناک ، اوضاع هواپیماهای ما بسیار اسف بار است. و در واقع سفرهای پروازی داخل کشور این روزها یک ریسک به تمام معناست.   

 

اما در جزیره آرامش بود و زیبائی، آنقدر که مرا وسوسه کرد تا در مورد زندگی در آنجا کمی فکر کنم.  

 

 

کندن گاهی خیلی خوب است! کندن از دلبستگی ها، مسئولیتها  و از خاطرات دور و نزدیک!    اما در نهایت بازگشتن به خود است ... کاش می شد یه جوری از خود فرار کرد! کاش ...  

 

به صد مرگ سخت
به صد مرگ سخت تر

در زندگی لحظاتی هست
که به صد مرگ سخت تر می ارزند

خاطره یی شاید
رویایی
اتفاقی 

 

پ ن : تیتر این پست رو از آهنگ جزیره ی آقای سیاوش قمیشی کش رفتم!‌  

تصاویر هم که معلوم است ... نیاز به توضیح ندارد.

 

نظرات 43 + ارسال نظر
یک زن سه‌شنبه 21 دی 1389 ساعت 18:53

خدا روشکر که بهت خوش گذشته وصحیح وسالم برگشتی. اتفاقا بعد از شنیدن خبر سقوط هواپیما نگرانت بودم. دوستت دارم وخوشحالم که هستی.

مرسی عزیزم

هر کسی بالاخره یه جوری باید بره از این دنیا ... امیدوارم رفتنی کشدار و زجر آور نباشه.

ازت خیلی خیلی ممنونم

دوست قدیمی... سه‌شنبه 21 دی 1389 ساعت 19:41

هیچوقت فرار نکن!

چرا؟
این «خود» یعنی دلتنگی ، یعنی مرور دائم خاطرات تلخ و شیرین ، یعنی غصه خوردن واسه ی آدمها بطور دائم، این «خود» یعنی یه چیز لجباز با «خود»!

کوروش سه‌شنبه 21 دی 1389 ساعت 19:44 http://korosh7042.blogsky.com

سلام بر پرنیان عزیز
رسیدن بخیر مهربان
امیدوارم سفر خوشی را سرکرده و
سبکبال به آشیان بازگشته باشی




سلام کوروش عزیز

خیلی خوب بود و جای همه دوستان بسیار خالی

ممنون

آفتاب سه‌شنبه 21 دی 1389 ساعت 23:41 http://aftab54.blogfa.com

سلام نازنینم

خیلی خوبه که تو این هوای سرد زمستونی به چنین جایی که پر از آرامش و هوای دلپذیری داره رفتی ...

پستت رو خوندم ولی یک نکته برام جای تامل داشت !

میشه انسان از دلبستگی ها و علایق ...خاطرات فرار کنه ؟!
به نظر من دیگه زندگی مفهومی نداره ...

تموم دلخوشی ما انسانها به ارتباط دوستانه با هم است ...

خاطرات بخشی از زندگی ما رو تشکیل میده و این یک
واقعیته ...

چطور می شه فرار کرد !

من نمی تونم بدون اینها زندگی کنم ...واقعا نمی تونم ...
تو هم نمی تونی ...

گذشته انسان چه خوب باشه و چه بد همیشه همراه آدمه ...
پیش رو رو نگاه کنیم ...

آینده رو خوب ببینیم ...

سعی کنیم چیزهایی رو که ناراحتمون میکنه فراموش کنیم
سخته ولی میتونیم ...

میتونیم

سلام آفتاب جان
نه میشه از گذشته ها کند و نه باید این کار رو کرد. گذشته ها و خاطرات هم جزو لاینفک زندگی ما هستند و اتفاقات گذشته تمام تجربیات امروز ما هستند. اما گاهی آنقدر دلتنگ آدمهائی که بودند و الان نیستند می شویم که گاهی دلمان می خواهد ساعاتی باشد که همه چیز را فراموش کنیم تا شاید این روان ما کمی استراحت کند.

فعلا با این اوضاع و احوالی که در جامعه ما در حال اتفاق افتادنه ، اوضاع اق ت ص ا دی و یا مشکلات کاری و نقل و انتقالات و تغییرات اداری نمی شود به آینده امیدوارانه نگاه کرد. همه در یک حالت بلاتکلیفی و نگرانی به سر می برند این روزها.
ولی باز هم شاید بشود یک چشم انداز خوبی را در آینده ی دور گاهی تجسم کرد!

ممنونم ازت آفتاب عزیز.

فرید سه‌شنبه 21 دی 1389 ساعت 23:43

سلام
ان شاالله همیشه به سفر باشید و از خطر بر حذر...
به نظرم فرار از خود.... امکان نداره...
البته میشه از خودهای بی خودی به خود واقعی که محور وجودیه هر کسیه هجرت کرد... اما فرار نه...
من همیشه قرار رو بر فرار ترجیح میدم....
این که دوستان تون به یادتون بودن یعنی اینکه خاطره تون توی دل همه سخت جا کرده و هیچ وقت هم فرار نمی کنه....
شب خوش- یا حق

سلام
این هجرت از خودهای بی خود همان چیزیست که من دائما به دنبالش می گردم.
من برعکس شما رفتن را بر ماندن همیشه ترجیح می دهم . دوست دارم معمولا عبور کنم و از ماندگاری در بیشتر چیزها بیزارم. احساس می کنم ماندن گاهی باعث تخریب و یا درجا زدن می شود.
البته نمیشود عمومیت داد و در مورد همه چیز این طور قضاوت کرد.

و ممنونم از شما و دوستان. شما هم همیشه لطف و محبت داشتید.

دوست قدیمی... سه‌شنبه 21 دی 1389 ساعت 23:45

پس پاشو...

زودی فرار کن!

کجا برم؟ هر جا برم،‌ هستم!!!

فرخ چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 00:30 http://chakhan-2.blogsky.com

رسیدن به خیر مسافرتهای کاری همیشه جالب نیستند .
چون مجبوری با عده ای همسفر بشی که معمولا ازشون دل خوشی نداری! اما از هیچی بهتره ... من هر وقت سفرهای کاری میرفتم خودمو گم میکردم و تا چند روز ازم خبری نبود ... بعد هم که میومدم کلی اتهامات اخلاقی بهم می بستند و ....
اما من راضی بودم .. تا اینکه یهو اومدن و شغلم رو ازم گرفتند و راحت شدند . نمیدونم اینها رو چرا دارم به شما میگم؟؟!

ممنونم
بله گاهی وقتها ماموریتها کش دار و خسته کننده و پایان ناپذیر می شوند. ولی خوشبختانه این بار گروه خوبی با هم همسفر شده بودند با اینکه گروه خیلی جوان نبودند اما خیلی سرحال و شیطون بودند و من واقعا از همسفری با همگی آنها لذت بردم.

وقتی گروه باهم هم فکر نباشند و یا حتی ملاحظه ی یکدیگر را نکنند باعث می شود یا آدم یه جوری از جمع دور شود و به قول شما خودش را گم کند یه جائی و یا دائما چشمش به عقربه های ساعت باشد که چقدر سنگین می گذرند.

آذرخش چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 08:23 http://azymusic.persianblog.ir/

به به
سلام
رسیدن بخیر
خوش گذشت؟
معلومه حسابی بهت خوش گذشته
سوغاتی هاتم خیلی خوب بود
دستت درد نکنه
همیشه به گردش و تفریح و شادی

سلام آذرخش عزیز
آمدیم و مثل شما از این هوای دلپذیر زمستانی جنوب لذت بردیم.

مرسی

اعظم چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 08:42

سلام پرنیان عزیز صبحت بخیر
امیدوارم روز خوبی داشته باشی. می بوسمت.
من هم گاهی خیییلی دلم می خواد از خودم فرار کنم.

سلام اعظم جان
مرسی عزیزم من هم برایت یک روز سرشار از آرامش آرزو می کنم.

امیدوارم خوب باشی.

آفتاب چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 09:55 http://aftab54.blogfa.com

سلام عزیزم
صبحت بخیر ...
خستگی سفر برطرف شد ؟
دوباره بیا برام بنویس
منتظرم ...
.
.
.
.
در ضمن این عکس بالایی شبیه گوریل انگوری نیست ؟

سلام آفتاب جان
نباید بی انصاف باشم سفری نبود که خستگی داشته باشد. خستگی ها را هم کم رنگ کرد. فقط کم خوابی شدید داشتم که دیشب سعی کردم زودتر بخوابم ... اون هم حدود ۱۱ !!!

نه بابا شبیه گوریل انگوری نبود! یه آقای سبیل کلفت و بیخیالی بود که داشت در کمال آرامش نوشیدنی می خورد!

میام پیشت عزیزم

آذرخش چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 10:35 http://azymusic.persianblog.ir/

سلام مجدد
بازم ممنون از زحمتتون و نظرتون
بله نظر قبلی هستش. چون مثل همیشه جزو اولین نفرات هستین بخاطر همین رفته توی صفحات قبلی
شرمنده که نزدیک بود جا بمونین از پرواز
خوب و خوش باشید

سلام

خواهش می کنم
این که گفتم بودم از پرواز جا می مونم ، شوخی بود!

خیلی ممنونم آذرخش عزیز

فرینوش چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 11:05 http://www.saraybanoo.blogfa.com

.
.
.

سلام سلام صد تا سلام!
چه خوب که دیدی
اون آبی ِ آرام ِ همیشه رو
...

من که ندیدم!
اما می دونم دریا یعنی آرامش
یعنی وقتی که آسمون و زمین گره می خورن
یعنی دلت وا می شه از این همه بی ستونی

...

دلت گرم و روزهات آبی !

سلام فرینوش عزیز

تا حالا دریا ندیدی؟ واقعا"؟ یا خلیج فارس رو ندیدی؟

خلیج فارس خیلی زیباست. امواجش و رنگش یه جور خاصیه. حالا شاید هم چون خیلی دوستش دارم فکر می کنم منحصر به فرده.

کلا دریا برای من یه دنیا آرامش به همراه داره مخصوصا شنا کردن در قسمتهائی که از ساحل خیلی دور باشه . اما راستش توی خلیج فارس زیاد جرات نمی کنم شنا کنم . کوسه هاش آدم خوارن!!!

مرسی فرینوش جون

ز-حسین زاده چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 11:32 http://autism-ac.blogfa.com/

سلام. رسیدن به خیر. خدا را هزاران بار شکر که به سلامت برگشتید. هزار شاخه گل زیر قدمهایتان.

سلام جناب آقای حسین زاده

ممنونم از این همه لطف و محبت شما

خیلی سپاسگزار

ز-حسین زاده چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 11:35 http://autism-ac.blogfa.com/

سلام بعد از اون واقعه اسفناک و دلخراش 3 روز عزای عمومی اغلام شد و ما مرگ غیرت و همت مسئولان را به عزا نشستیم. فوت یکی از اقوام دوستتان را به شما تسلیت می گویم.

سلام

بله . باعث تاسف!

طی تماسی که با همکاران سابق و شاغل در ارومیه داشتم متوجه شدم که سه روز عزای عمومی اعلام شده . ولی چه فایده؟ مرهمی بر داغ دل بازماندگان خواهد بود؟ و یا اقدامی برای تکرار نشدن این فاجعه صورت خواهد گرفت؟

خیلی ممنونم .

شبنم چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 12:22 http://shabnambahar.blogfa.com

درود پرنیان جان...رسیدن به خیر بانو...

سلام شبنم عزیز

ممنونم

محمد چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 12:22 http://mohamed.blogsky.com/

سلام
خوشحالم مسافرتت خوب بوده و هر چند کوتاه بوده ولی انگار یه جورایی برات متفاوت بوده و خوش گذشته.)

از خودمون به کجا فرار کنیم آخه؟
طراحی این جهان به صورت سیکله!یه سیکل بسته!از هییچ چی نمیشه فرار کرد!گیر افتادیم انگار ...

یعنی میشه ادم یه روز همونجایی زندگی کنه که دلش میخواد؟

سلام
مرسی محمد عزیز . هر موقع جائی برم که هوای اونجا سرد نباشه و دریا داشته باشه ازم سوال کنند چطور بود؟ می گم خیلی خوش گذشت!

ما آدمها اونقدر گذشته هامون برامون عزیز و خاطره می شن که بهترین جای دنیا هم که بریم باز هم برای همون جای مزخرفی که زندگی می کردیم دلمون تنگ میشه!

آفتاب چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 12:59 http://aftab54.blogfa.com

ممنون نازنینم
برای تو هم آرزوی بهترین ها رو دارم ...

کوروش چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 13:52 http://korosh7042.blogsky.com

سخت است سفر
دل کندن از هر تعلق است
و بازگشت را پرواز دل
وسخت تر سفری که بی بازگشت است
و سخترین اش ناتوانی نابازگشتی را مشیتی بدانند از سر عوام فریبی
نازنین گویا لذت سفر را به خبر تاسف بار عجین کردند
مبادکه هیچ سفری را به بی با زگشتی

دو نفر از بستگان نزدیک من در یکی از همین سفرها برای همیشه رفتند ... رفتنی بی بازگشت!
از آن موقع سعی می کنم در حد امکان هر بار که به سفر می روم از هیچ کس خداحافظی نکنم. که این گونه خداحافظی ها دردناکترین خاطرات خواهند شد. و مانند یک فیلم تلخ میلیونها بار از جلوی چشمانمان می گذرند.
ما چون دو دریچه روبروی هم
آگاه ز هر بگو مگوی هم
هر روز سلام و پرسش و خنده
هر روز قرار روز آینده
عمر آئینه بهشت
اما آه ... بیش از شب تیر و روز دی کوتاه
اکنون دل من شکسته و خسته ست
زیرا که یکی از دریچه ها بسته ست
نه مهر فسون ، نه ماه جادو کرد
نفرین به سفر که هر چه کر او کرد ...

احسان چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 13:59 http://www.bojnourdan.blogfa.com

سلام خانم پرنیان، نه خسته
امیدوارم روزهایی پر از شادی را سپری کرده باشید. تصور کنید اگه یک بار به مسافرت طولانی برید ایجا چی میشه؟

سلام احسان عزیز
این جمله رو دوست داشتم «نه خسته» ! منو یاد کسی انداخت که همیشه می گفت ...

مسافرت طولانی که اینترنتی هم در کار نباشه... من خودم از دلتنگی برای دوستانم افسردگی می گیرم به احتمال زیاد !

مرسی

یک زن چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 14:14

عزیزم اینجا هوا سرد نیست. حالا یه تخفیف کوچیک بده جای دریا هم رودخونه داره. پاشو بیا قول میدم بهت بد نگذره. جدی بدون تعارف می گم عزیز دلم.

می دونم که خیلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی خوش می گذره. مطمئنم!
من یه دنیا خاطرات خوش دارم از خوزستان. از آبادان، خرمشهر، اهواز که البته برمیگردد به زمان قبل از جنگ. بعد از جنگ هم دو سه باری آمدم. یکی از بستگان نزدیکم سالها اهواز زندگی کرد.
ماهشهر هم چند باری ماموریت آمدم.
و می دانم میزبانی به مهربانی تو می تواند یکی از دلنشین ترین سفرها را برایم خلق کند.
مرسی عزیزم .
می دونم بدون تعارف می گی. ولی جرات ندارم الان از رئیس جانم مرخصی بگیرم!!! می کشد ... خودش و مرا ... در هم!
نسبت به مرخصی رفتن آلرژی دارد!

محسن چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 14:25

سفر بخیر همسایه ماه
دیر زمانیست که قصد دل کندن دارم ورفتن به نا کجا اباد.همون محله قدیمی اهل دل . همان جزیره دوست داشتنی ذهن ما ولی مگر دل مشغولی ها می گذارد.
نمی دانم شاید می شد دل کند دل شکست.دل برید رفت.
اما
شاید جایی انتظار میکشد
دل کنده ای به دل ما
شاید جایی غبار می شوید دل سفرکرده ای از راه
ما کجای این زمین گم شده ایم که دیگر پیدا نشدیم
کجای زندگی افتاده ایم که هنوز بی حرکتیم
دیر زمانیست که با هم غریبه ایم

به هر حال تا زنده ایم
(زندگی به لحظاتی می ارزد )
چه دل بکنیم! چه دل نکنیم!
بدرود. محسن

همسایه ی ماه ....
مرسی اسمی به این قشنگی تا حالا نداشتم!

آنقدر قدرت ریسک مان را از دست داده ایم که حتی جرات نداریم برای یک ماه هم که شده گاهی بکنیم و برویم یه گوشه کناری دور از هیاهوی این زندگی!
اما من تصمیم دارم بروم، الان نه! تا دو سه سال دیگر!
می خواهم از قسمتهای زیادی از گذشته ام بکنم و در یک محیط جدید مانند عقابی بالهایم را برای پرواز نو کنم! اگر عمری باشد ... البته! واگر خدا فرصتی بدهد... تمامش بسته به نظر اوست!

مرسی محسن عزیز... لذت بردم از خواندن کامنت شما

دوست قدیمی... چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 14:40

پس نرو...
باش!

منفجر شدم از خنده!

بالاخره چیکار کنم؟ برم ؟ نرم ؟ باشم ؟ نباشم ؟
تکلیف ما رو درست و حسابی معلوم کنید!

خوب شد شما مشاور اول ... نشدید!

دوست قدیمی... چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 14:59

شما تکلیف ما رو روشن کن!

یا سوت میزنی

یا میبرنت جزیره

یا...!

والا!!!!

مگه چه عیبی داره؟ سوت بلبلی که نبود!

جزایر قناری هم نبود!

جزیره ی فقیر فقرا بود! اون هم با یک هواپیمای فکسنی و توکل به خدا!

اقدس خانوم چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 15:03 http://aghdaskhanoom.blogsky.com/

همیشه به خوشی باشین خانوم ...
این آهمگ قمیشی رو انقدر دوست داشتم که نگو !!!

مرسی اقدس خانوم جان

اهنگهای قمیشی خیلی قشنگن مخصوصا نامه ی آخرش . صداش رو راستش زیاد دوست ندارم ولی لی ریک آهنگهاش خیلی قشنگن.

میله بدون پرچم چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 15:45

سلام
رسیدن به خیر
آرامش....
آه مردم از بی آرامشی!

سلام
ممنونم
یه مسافرت جزیره ای بد نیستا!

برزین چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 20:28 http://naiestan1.blogsky.com

سلام
این که مسافرت خوش گذشته جای خوشحالی و مسرت دارد . مسافرت در این فصل سال آنهم به جزیره زیبای کیش قطعا لذت بخش است .
به نظرم باید همه چیز را آزمود و تجربه کرد حتی آرامش را ....

سلام برزین عزیز
آرامش از اون چیزهائیه که فقط نباید آزمودش و تجربه اش کرد. باید همیشه باهاش زندگی کرد. اما نمی ذارن که!

ممنونم از محبتت

احسان چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 23:33 http://www.bojnourdan.blogfa.com

سلام بانو
با این که ۱۵۰۰ کیلومتر از بانی این عبارت « نه خسته » دور هستم ، اما از 28 سال پیش به این طرف به کسانی تقدیم می کنم که در حلقه ی دوستان هستند و حتما می دانید ریشه در کدامین شهر دارد.

سلام احسان عزیز
مگه چند سالته؟ تصور من همین 28 ساله از شما!

ممنونم که منو وارد حلقه ی دوستانت کردی. اما نمی دونم ریشه در کدامین شهر داره!

فرخ پنج‌شنبه 23 دی 1389 ساعت 01:46 http://chakhan-2.blogsky.com

راستی ... تسلیت منو بپذیرید!!
اگرچه مرگ زیباست و رهایی بخش!! اما راههای بهتری هم برای مردن وجود داشت و متاسفانه توی سرما و شب و ... بماند!

ممنونم فرخ عزیز
وقتی برمی گشتم هواپیما افتاد توی یک دست انداز هوائی وحشتناک و چون همه ی مسافرها احتمالا خودشون رو آماده کرده بودند برای سقوط!!! نگاه وحشت زده ی همه به همدیگه نشون میداد که این نوع مردن چقدر وحشتناکه!
دیشب که می خوابیدم به خدا می گفتم خدایا بسه دیگه ! این زندگی دیگه چیزی نداره که بخواد به من یکی نشون بده. دستش تماما" برای من یکی رو شده تمام خط و خطوطش رو خوندم تا امروز . غمهاش مانده گار و شادیهاش لحظه ایه. نگرانی هائی که در مورد اطرافیانم دارم توانی برام دیگه نذاشته. حتی یک جر و بحث کوچولو با یه آدم منو دچار یک سردرد وحشتناک می کنه. اینجوری بگم ، یه کم دیگه خسته شدم! می دونم دوستان این کامنت رو بخونن یه عالمه شاکی می شن. اما واقعیتیه! وقتی یک خانومی رو می بینم که صورتش پر از چین و چروکه و صداش پیر شده هیکلش رو از دست داده دلم نمی خواد به اون روزها برسم. صادقانه گفتم. آنچیزی رو که توی دلم بود و مدتهاست باهاش درگیرم گفتم. بسه دیگه! چی داره دیگه این زندگی که می خواد بده؟ هر چی که داشت داد ...
از گفتن این حرفها می خواستم این رو بگم. با تمام این حرفها ولی مردن توسط سقوط هواپیما بسیار وحشتناکه و اون لحظه دلم نمی خواست اینجوری برم!

دوستان لطفا این کامنت رو نخونند!!!!

پاییزطلایی پنج‌شنبه 23 دی 1389 ساعت 13:41

در تمام رنج هایی که می بریم
"صبر"
اوج احترام به قوانین الهی است...



سلام
سلام و روز خوش به همگی..

صبر ... صبر ... صبر ...

سلام پائیز طلائی عزیز
روز شما هم خوش.

آفتاب پنج‌شنبه 23 دی 1389 ساعت 13:41 http://aftab54.blogfa.com

یادم باشه یه کامنت مهم برات دارم بعدا می نویسم برات

امروز پنج شنبه مهربونه ...میدونم !

خوش بگذره ...

.

.
دیدمت عزیزم چه خوشگل شدی با این قرمزه !

مرسی ...

دیدی؟ چه خوشگل شدم؟!

آفتاب پنج‌شنبه 23 دی 1389 ساعت 14:09 http://aftab54.blogfa.com

البته ربع عکست پیداست ولی بقیه اش رو من دیدم !

دیدی چقدر زرنگم !

این که تو دیدی ربعش هم نمی شه!

آره قبول دارم زرنگی از یک دهم یک عکسی تونستی همه اش رو ببینی!
این رو بهش می گن چشم بصیرت!

آفتاب پنج‌شنبه 23 دی 1389 ساعت 14:16 http://aftab54.blogfa.com


خوشگل بودی عزیزم
.
.
.
این از نوشته های نابت پیداست !

مرسی
رفتم تو فاز خودشیفتگی

مرسی آفتاب جون چشمات خوشگل می بینه.

ویس پنج‌شنبه 23 دی 1389 ساعت 14:27 http://lahzehayenab.blogsky.com

خوشحالم که برگشتی جات خیلی خالی بود.وبیشتر خوشحالم که بهت خوش گذشته.

مرسی عزیزم . جات رو هر لحظه خالی کردم

کوروش پنج‌شنبه 23 دی 1389 ساعت 20:54 http://korosh7042.blogsky.com

بانو چون اپ نبودی دلم گرفت
ناچار
شعر زیبای اخوانت را خواندم
نمیدانم دیده بودی یا نه
من نیز شعری را قبل بیاد او سروده بودم را گذاشتم
اگاه زهر بگوی هم

گاه نیاز به واگوئی نیست
دردهای مشترک را

ببخشید فرصتی نداشتم برای گذاشتن یک پست جدید.

ندیدم متاسفانه.

دردهای مشترکند که آدمها رو به هم نزدیکتر می کنند.

امیدوارم یک روزی برسد که دیگر بگوئیم : شادی های مشترک

باز هم ممنونم

حمید ... سیتی سنتر پنج‌شنبه 23 دی 1389 ساعت 21:01 http://www.eshopctcenter.com

سلام دوست عزیز
منتظر شما هستیم
http://www.eshopctcenter.com
راهنما

http://www.eshopctcenter.com/index.php?view_content=2

__ _█████____████
___████__████_███
__███____████__███
__███_███___██__██
__███__███████___███
___███_████████_████
███_██_███████__████
_███_____████__████
__██████_____█████
___███████__█████
______████ _██
______________██
_______________█
_████_________█
__█████_______█
___████________█
____█████______█
_________█______█
_____███_█_█__█
____█████__█_█
___██████___█_____█████
____████____█___███_█████
_____██____█__██____██████
______█___█_██_______████
_________███__________██
_________██____________█
_________█
________█
________█


نمایندگی انواع لوازم آرایش مارک های بورژوا و لورال با لیبل تختصاصی و مجوز بهداشت
انواع محصولات تله مارکت TV Shop با ضمانتنامه و گارانتی
کرم ضدلک و کک و مک دوقلوی چای سبز
مهر ناخن سه بعدی سوفیا
محصولات ضدچروک لورال پاریس
صابون معجزه گر سفیدکننده پوست فلورا
جدیدترین نگین های آرایش مینیاتوری
انواع نگین ناخن،آویز ناخن و...
کرم پودر حلزون الیزا
کرم پودر ضدچروک و روشن کننده و ضدکک و مک چای سبز
کرم ضدجوش حلزون
کرم ضد جوش و کک و مک لانا
کرم پف گونه مروارید لانا
ماسک زیبایی و جوانی روغن یولان و اشنه دریایی
ریمل ضدآب بل
خط چشم معجزه گر سوئیس آنجل
پد پاک کردن Make Up مارک Magic Mitt
کرم معجزه گر 10 کاره بیوتی
چسب ضدچروک ژاپنی بیوره
کرم تقویت مو Jwanan
رژگونه بورژوا
و صدها محصول جدید و فوق العاده از برترین برندهای روز دنیا
www.eshopctcenter.com

ممنونم دوست عزیز از این معرفی «کامل و جامع»
اما من اگر بخواهم تمام این لوازم رو استفاده کنم که دیگه از کار و زندگی می افتم!
شکر خدا هنوز نیاز به معجزه نیست!

رها شنبه 25 دی 1389 ساعت 04:28

سلام عزیزم این روزها من هم سرم شلوغ بوده و خیلی سر نزدم ..خوشحالم که خوش گذشته ....همیشه شاد باشی و سلامت

سلام رها جان .
ممنونم . من هم برایت آرزوهای خوب دارم

قندک شنبه 25 دی 1389 ساعت 12:15 http://ghandakmirza.blogfa.com

من هم دلم می خواهد. کیش .مات . آچمز. کش رفتن بخصوص از سیاوش قمیشی و اینا. این عکس که فکر نمی کنم به کیش میش مربوط باشد. ظاهرا یک خانه قدیمی باز سازی شده می باشد!

الان خیلی فصل خوبیه برای کیش. هوای اونجا معرکه ست.
این عکسها هر دو مربوط به کیشه. عکس بالائی شهرک های مسکونی نزدیک دریا بود که یه آقای سبیل کلفت لم داده روی اون تاب و داره نوشیدنی می خوره! دومی مربوط به یک شهرک زیرزمینی هست در کیش که جزو آثار باستانی کیشه و یک قناتی هست که مربوط به دوهزار سال پیش بوده و اونطور که یک آقائی اونجا بود و توضیح می داد می گفت یک آقای ایرانی ساکن آلمان سرمایه گذاری کرده و اونجا رو بازسازی کرده. عکسهای زیادی گرفتم از این شهرک زیرزمینی اگه بدونم دوست دارید دو سه تا از اونا رو می ذارم اینجا.

قندک شنبه 25 دی 1389 ساعت 12:16 http://ghandakmirza.blogfa.com

راستش من از این عکس ها دوست ندارم. چقدر هولناکه.

خوب گفتین دوست ندارین وگرنه می ذاشتم.

ولی قشنگ بود ... اینجوری به نظر می یاد.

قندک شنبه 25 دی 1389 ساعت 13:10 http://ghandakmirza.blogfa.com

نه منظورم از اون مدل سبیل کلفتهاش بود. نه آب انبار شهر حریره و یا درختهای عظیم الجثه ریشه هوایی اش

چه جالب! پس شما هم رفتین شهرک زیرزمینی.
حتما جریان اون انجیرها رو هم می دونید که هر آقائی بخوره صاحب دو همسر میشه!
همسفران من که کلی ذوق زده شدند و به دنبال انجیر از این درخت به آن درخت ... اما زهی خیال باطل! ما هم کلی به همه شان خندیدیم!!!

مهرباران دوشنبه 27 دی 1389 ساعت 06:11 http://darya73.blogfa.com

سلام بر پرنیان ... فاتح باغهای مهربانی...
امید که سفر خوش گذشته... البته به جز اون بحث کفشهای میرزا نوروز...
من که سعادت نداشتم کیش برم ... در واقع نه خودم... نه نخودی شدم توی هیچ همایشی...
با اینکه دریای جنوب و حزایر دیگری رو زیاد میرم... با اون دلتنگیهای همیشگی اش...
شاید این نوشتنهای من نیز از اونجا شروع شد... از اون دوریها...
ضمنا ممنون بابت سوغاتی:)

سلام جناب آقای امیری عزیز
جای شما بسیار خالی، خیلی خوب بود. حتما یک برنامه ای برای سفری به کیش بذارید مخصوصا فصل زمستان. هوا معرکه و جزیره هم زیباست سواحل خلیج فارس هم که زیبائی های خودش را دارد.
همیشه نوشتنها باید یک دلیل محکمی داشته باشد.
خواهش می کنم . روی هم رفته در سفرهایم همیشه از خریدن هدیه لذت می برم متاسفم که به دوستان وبلاگی دسترسی نداشتم که بتوانم حتی یک چیز کوچولو برای دوستان به عنوان یادگاری بیارم.

مهرباران دوشنبه 27 دی 1389 ساعت 06:41 http://darya73.blogfa.com

یاد یکی از شعرام افتادم:
...
دلم جزیره ای دور می خواهد
پر از دلتنگی
دور از این غبار آینه ها
دور از این شب های بی ستاره گی!
...

دلم جزیره ای دور می خواد
به دور از هر چه دلتنگی
...
قشنگ بود معلومه که رازهائی و داستانهائی دارید با «جزیره»

مهرباران دوشنبه 27 دی 1389 ساعت 12:32

این هم شاید جزو اولین نوشته هام هست... مرسی

(جزیره دلتنگی)
نوازش تازیانه ی دریا....
نه جان ماندن دارم نه روح بازگشت
با آن که سهمگینی ی نگاه اش روی دوش ام سنگینی می کند
با آن که موج های بلندش بر سینه ی جزیره می تازد
با آن که دوست دارد تنها باشد
باز دوست اش دارم!
(شهریور 87 )

خیلی قشنگ بود. راستش وقتی یک آقائی رو می بینم که بااحساسه و با احساس می نویسه یه کم برام تازگی داره. اما این جزیره با شما چه کرده!

من عاشق موجهای بلندم.
مرسی برای نوشتن این متن زیبا

قندک سه‌شنبه 28 دی 1389 ساعت 09:37 http://ghandakmirza.blogfa.com

یعنی خانم ها بخورند رویین تن می باشند و طوری شان نمی شود؟ نشنیده بودم. حیف شد!!!(می تونین توی دلتون بهم بگین کوووفت! ناراحت نمی شم خداگواهه!)

والا اون آقائی که راهنمای ما بود گفت این انجیر مخصوص آقایانه.


من هرگز جسارت نمی کنم به شما. همه دوستان اینجا و همینطور شما همیشه برای من قابل احترام هستید.

این حرفها که همش شوخیه و ما هم از شنیدن شوخی لذت می بریم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد