فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

می خواهم کمی دورتر از شما سوت بزنم


 

 

بگو قطار بایستد

 

بگو در ماه ترین ایستگاه زمین بماند .بماند سوت بکشد ،

 

بماند دیر برود ،بماند سوت بکشد ، برود دور شود

 

بگو قطار بایستد ،دارم آرزو می کنم

 

می خواهم از همین بین راه ،از همین جای هیچ کس نیست

 

کمی از کناره ی دنیا راه بروم .از جاده های تنها ،که مردان بسیاری را گم کرد

 

مردانی که در محرم ترین ساعات عشق گریستند و صدایشان در هیچ قلبی نپیچید

 

می خواهم سوت بزنم ، بمانم زود بروم ، سوت بزنم ، دور شوم

 

کمی از این همه صندلی های پر دود ،کمی از این همه چشم و عینک های سیاه

 

می خواهم کمی دورتر از شما سوت بزنم

 

می خواهم در ماه ترین ایستگاه زمین ،در محرم ترین ساعات ماه گریه کنم

 

می خواهم کمی دورتر از شما ،کمی نزدیک تر به ماه بمیرم 

هیوا مسیح


قلبی که به اندازه ی یک مشت است اما به وسعت آسمان و زمین خدا،  می تواند به اندازه ی یک آسمان لبریز از عشق باشد و یا به اندازه ی زمین خدا دلتنگ!      گاهی به انسانهائی فکر میکنم که در محرم ترین ساعات عشق گریستند و صدایشان در هیچ قلبی نپیچید! 

 
دو سه روزی در سفرم و هرجا که بتوانم و هر زمان که امکانش باشد به اینجا سر خواهم زد.  
  

می خواهم از همین بین راه ،از همین جای هیچ کس نیست

 

کمی از کناره ی دنیا راه بروم .از جاده های تنها ،که مردان بسیاری را گم کرد

 

مردانی که در محرم ترین ساعات عشق گریستند و صدایشان در هیچ قلبی نپیچید

 
 یقینا اگر دسترسی به نت نداشته باشم دلم برای همه شما تنگ می شود.  


بعد نوشت: هنوز هیچ چی نشده دلم براتون تنگ شد!  لپ تاپ چهار کیلوئیم رو هم می برم !!!
بعد نوشت :  برگشتم و با حجم عظیمی از مهربانی روبرو شدم... مهربانی های شما!  
به یادتان بودم ... به یاد تک تک دوستان خوبم اینجا و می دانستم که چقدر شما را کم دارم.         دوستانی که سوغات خواستند آدرس بدن با پیک بفرستم خدمتشون! 
  
نظرات 52 + ارسال نظر
فریناز پنج‌شنبه 23 دی 1389 ساعت 18:10 http://delhayebarany.blogsky.com

سلام
من دوباره اومدم...
خوبین؟
آپم پرنیان جونم....من خبر نمیدم ولی این دفعه آپم فرق داشت واسه همین اومدم توی این شادیم شما را هم شریک کنم...
دوستتون دارم

سلام فریناز جون
حتما می یام
چرا تو هیچوقت برای آخرین پستم کامنت نمی ذاری؟
مرسی عزیزم

سجاد اسکندری جمعه 24 دی 1389 ساعت 01:24 http://www.1920.blogsky.com

این سبک نوشتنو دوست دارم
می خواهم کمی دورتر از شما سوت بزنم

زیاد می خونم اینارو
شاید چون بلد نیستم بنویسم جذبم می کنه

ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد