فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

اشتباه می کنند بعضی ها که اشتباه نمی کنند، باید راه افتاد!

 

 

می خواستم بمانم، رفتم 

می خواستم بروم، ماندم 

نه رفتن مهم بود و نه ماندن  

مهم من بودم که نبودم  

گروس عبدالملکیان 

 

گاهی آنقدر نیستم ، آنقدر گم شده ام که حتی دیگر نمی توانم بروم!  گاهی عادت وادار به ماندن می کند. گاهی دوست داشتن آخرین دلیل ماندن است. اگر چه لحظاتی ست که  ماندن ویرانیست.  

رفتن همیشه جسارت میخواهد، پس اول باید خود را یافت تا بعد...   

سفره ی دل مرا در باد کسی گشوده نخواهد یافت . من خواب یک ستاره ی صبور زیر بالش ابرهای راحله دیده ام.  یا باد می آید و آسمان را خواهد روفت یا شاید کرامتی شد و باران بارید ... 

نظرات 58 + ارسال نظر
یک زن شنبه 11 دی 1389 ساعت 09:33

پرنیان عزیز چقدر با نوشتت احساس نزدیکی کردم. حس های این روزای من رو نوشتی. انقدر گم شده ام ونمی دونم کجا وچطور باید خودم رو پیدا کنم. دیروز همش یاد این شعر شاملو می افتادم.
خوشا پرکشیدن ، خوشا رهایی
خوشا اگرنه رها زیستن، مردن به رهایی!
آه، این پرنده در این قفس تنگ نمی خواند.
البته امیدوارم تو زودتر خوب بشی. دوست ندارم غمگین وخسته باشی.

سلام عزیزم
این بار دیگه نمی تونم بگم خوشحالم که با این نوشته احساس نزدیکی کردی!
ترجیح میدم کسی زیاد درکش نکنه!

ممنونم از محبتهای بی انتهات

سحر شنبه 11 دی 1389 ساعت 11:45 http://saharstar1.blogfa.com

سلام.آپم...و منتظر قدمهای رنگینَت...[گل]

آذرخش شنبه 11 دی 1389 ساعت 11:47 http://azymusic.persianblog.ir/

سلام
حال شما؟
خوبید؟
فکر کنم امروز نفر اول نظرات باشم
منم اوضاع و احوالم این روزها کمی درهم بر همه. وقتی بخوام بمونم میرم و وقتی بخوام....
بخاطر همین هم نوشته هاتون رو می خونم اما چیزی به ذهنم نمیاد که بنویسم
بیشتر عرض ارادت و سلامیست
موفق و شاد باشید

سلام آذرخش عزیز
سوم هم جزو برنده هاست!

امیدوارم در موفقیت ها همیشه اول باشی.
خوشحال شدم اومدی مدتها بود که نبودی و جای خالیت اینجا احساس می شد.

از لطفت خیلی خیلی ممنونم.
و متقابلا آرزوهای خوبی برات دارم.

رها شنبه 11 دی 1389 ساعت 11:54

سلام عزیزم سال نو میلادی مبارک

سلام رها جان
ممنونم و برایت سالی سرشار از موفقیت و سلامتی و شادکامی آرزو می کنم .

قندک شنبه 11 دی 1389 ساعت 13:25 http://ghandakmirza.blogfa.com

سلام ودرود.

خداوند رحمت کنه محمد نوری را :

نمیشه غصه ما/ رو یه لحظه تنها بذاره
نمیشه این قافله /ما رو تو خواب جا بذاره
دلم از اون دلای /قدیمیه از اون دلاست
که می خواد عاشق که شد /پا روی دنیا بذاره

سلام جناب قندک عزیز

ممنونم. چه خوب که یادی از محمد نوری و آهنگ زیبایش کردید.

حریر شنبه 11 دی 1389 ساعت 13:30 http://harirestan.blogfa.com/

سلام پرنیان عزیز
مثل همیشه زیبا نوشتی
من همیشه با نوشته ها ت یه بغض پنهان دارم
اما آروم می شم
قلمت همیشه سبز باد

سلام حریر جان
ممنونم از لطفت . خدا رو شکر که آروم می شی.

شبنم شنبه 11 دی 1389 ساعت 13:46 http://shabnambahar.blogfa.com

گاهی باید رفت
گاهی فقط باید سکوت کردو خاموش ماند و رفت
گاهی دلم میخواهد فقط بمانم و ببینم
و گاهی هیچ کدام...

سلام پری جان...مثل همیشه دل نشین نوشتی..

سلام شبنم عزیز
ممنونم از لطفت .

شبنم شنبه 11 دی 1389 ساعت 13:50 http://shabnambahar.blogfa.com

پری جان با اجازت لینکت کردم که بتونم زود زود بهت سر بزنم.چون قلم گرمت خیلی به دلم میشینه...

خیلی ممنونم از لطفت .

یک زن شنبه 11 دی 1389 ساعت 16:12

مهربونم بهتری؟
به آذرخش: بنده 24 ساعته تو این وبلاگ بست نشستم. سرقفلی نفر اولم همیشه برا خودم محفوظه.

مرسی عزیزم .
این لطف تو رو می رسونه.

ویس شنبه 11 دی 1389 ساعت 17:06 http://lahzehayenab.blogsky.com

پست عالیی بود.چون یکی از دلایل خفه شدن من،حیرانی من،همینه که همیشه در پارادکس زندگی می کنم.نمی دونم چرا مغزم نمی پاشه.

نمی پاشه چون حالا حالاها باید توی این پارودکس ها بر احساس حکم کنه!

آفتاب شنبه 11 دی 1389 ساعت 18:10 http://aftab54.blogfa.com

سلام عزیزم
مثل اینکه دیر رسیدم

دلم میخواهد بروم. دلم میخواهد از تمام اینها فارغ باشم. ... رفتن جسارت میخواهد چه برسد به زندگی...شاید فردا ..از فردا جسورتر باشم...


سلام آفتاب عزیز
نسبت به همیشه یه کوچولو دیر رسیدی!
فردا هم جسارت رفتن نخواهی داشت. رفتن گاهی فقط یک آرزوست!
زنجیرها مانعند همیشه.

به من گفت بیا
به من گفت بمان
به من گفت بخند
به من گفت بمیر

آمدم
ماندم
خندیدم
مُردم...

اما من هنوز که نمردم !!!
هر وقت مردم آنوقت باور می کنند که راستی راستی رفتم!

آفتاب شنبه 11 دی 1389 ساعت 18:26 http://aftab54.blogfa.com

گواهی پزشکی میارم عزیزم برای دیر رسیدنم
جبران می کنم ...

ولی همیشه آرزوی رفتن برای همه ما هست

اصلا نیازی نیست. شما چون جزو ممتازان هستید تاخیرتان به حساب نمی آید!

آره مخصوصا وقتی متوجه می شوی نقش یک ماشین همه کاره را داری برای دیگران بازی می کنی. ماشینی فاقد قلب، روح و احساس!

آفتاب شنبه 11 دی 1389 ساعت 18:29 http://aftab54.blogfa.com

جاده رو باید تا انتها برم برم و به آرزوهام برسم...سرنوشتمو تو دستام می گیرم می شکنم طلسمو جادو می کنم




خدا کنه ته این جاده بن بست نباشه. اما اگه بشه سرنوشت رو توی دست گرفت و طلسمها رو جادو کرد که دیگه مشکلی نیست. دیگه ته هیچ جاده ای بن بست نیست!!!

موضوع اینه که سرنوشت آدمها رو تو دستهاش گرفته.

آفتاب شنبه 11 دی 1389 ساعت 18:37 http://aftab54.blogfa.com

درسته عزیز من تجربه اش رو داشتم ...مثل یک ماشینی شده بودم همه کاره
زمانی به خودم اومدم دیدم برای این همه تلاش من هیچ چیزی قائل نیستند.
هنوز هم افسوسش رو می خورم ...

خوب! اینطور که معلومه الان دیگه توی این شرایط نیستی .
پس دیگه افسوسش رو نخور.

آفتاب شنبه 11 دی 1389 ساعت 18:42 http://aftab54.blogfa.com

گاهی سرنوشت رو خود انسانها تعیین می کنند
من اعتقاد به این ندارم
گاها می بینیم وقتی کسی شکست می خوره میگن سرنوشتش این بوده ُولی گاهی توسرنوشت و قسمت( همت )خود انسان هم نقش اصلی رو بازی میکنه ...


بستگی داره این تصمیم در راستای چه کاری باشه وصل باشه یا فسخ . وصل خیلی آسانه ولی فسخ به این آسانی ها هم نیست. ضرر و زیان داره گاهی خیلی غیر قابل جبرانه. به همین دلیل نمی شه به راحتی تصمیم گرفت.

آفتاب شنبه 11 دی 1389 ساعت 18:44 http://aftab54.blogfa.com

فکر کنم مثل هفته گذشته داریم چت می کنیم

آره ... این هم یک روش ارتباطیه. ارتباط دو نفره ای که عمومی میشه

ققنوس خیس شنبه 11 دی 1389 ساعت 18:47

سلام
نه در رفتن حرکتی بود و نه در ماندن سکونی ! .. شاملو

e سلام ققنوس عزیز
انتظار نداشتم الان اینجا ببینمت
اولش فکر کردم این کامنت هم مربوط به آفتاب عزیزه!
خوبی ؟

آفتاب شنبه 11 دی 1389 ساعت 18:52 http://aftab54.blogfa.com

گاهی اوقات یک تصمیم اشتباه تاوان سختی رو همراه داره و نمیشه دیگه جبرانش کرد ...

برای همینه دیگه که گاهی پای رفتن نیست!

مثلا من اگر از محیط کارم راضی نباشم نمی دونم جای جدیدی که می رم آیا بهتر از اینجا خواهد بود یا نه اضافه بر آن دوستای خوبم رو هم ممکنه از دست بدم!
البته این یک مثال بود.

آفتاب شنبه 11 دی 1389 ساعت 18:54 http://aftab54.blogfa.com

خداوندا به من صبر بده تا آماده پذیرای لحظه هایی باشم که در انتظارم است . . .

و من همیشه می گویم خداوندا باری بر دوش من بگذار که شانه هایم تاب تحملش را داشته باشد ... و خدا همیشه بارهای سنگین بر دوشم می گذارد! در مورد من کمی دچار توهم شده است. فکر کرده است گوریل انگوری خلق کرده با هیبت زنانه ی نازک نارنجی!

آفتاب شنبه 11 دی 1389 ساعت 19:03 http://aftab54.blogfa.com

و من هم همیشه می گویم خداوندا منو با مرگ عزیزانم امتحان نکن چرا که تاب و توانش رو ندارم ...
گاهی گوریل انگوری هم جلوی ما کم میاره .

بفرما! من دیگه ... من کم آوردم دیگه ... گوریل انگوری خانوم

آفتاب شنبه 11 دی 1389 ساعت 19:06 http://aftab54.blogfa.com

❤❤❤❤
خوبه جبران شد ؟!

باز از این قلب خوشگلا ! مرسی

میله بدون پرچم شنبه 11 دی 1389 ساعت 20:58

سلام
بله مهم من بود که همه جا هیچ بود!

سلام
و همین هیچ کافی ست که نباشد!

ققنوس خیس شنبه 11 دی 1389 ساعت 21:10

سلام دوباره پرنیان عزیز
بدک نیستم ، به خوبی شما
چرا انتظار نداشتی ؟

خوب دیگه!

مسافر شنبه 11 دی 1389 ساعت 23:04

سلام پرنیان عزیز شب بخیر
خوشحالم که دو شب پشت سر هم توانسته ام شما را در این باغ زیارت کنم امیدوارم بتوانم همچنان همراه شما و دیگر پرندگان غزل خوان این باغ باشم

عرفا میگویند « انان که پیش خدا مقربند رنجشان افزون است »
با یزید بشطامی می گوید : خداوند شبی به من فرمود هر جا دلی غمگین است من در ان دل حضور دارم و ان دل از آن من است »
اگر ( م) مشکلات را برداریم !
راستی فکر کرده اید اگر (م) را برداریم چه میشود؟
باید بدانیم رنج ها و درد ها انسان های متعالی را متعالی تر و آدم ها را متلاشی میکند

بنابراین در خمخ حال لبخند بزنیم و شادی کنیم و بدانیم که :
شادی اگر تقسیم شود........ دو برابر میشود
غم اگر تقسیم شود ............نصف می شود

ولی ولی ولی
همیشه با دیگران بخندیم و هر گز به دیگران نخندیم

ابو سعید ابوالخیر فرماید :
شادبودن هنر است
شاد کردن هنری والاتر است
اما بی غمی
عیب بزرگی است که از ما دور باد

پرنیان عزیز
خم میشویم
ولی خرد نمیشویم

زیرا که
« هدف از عشق انسانی
بیدار کردن عشق الهی است »

و بقول لائوتسو :
« مهربانی در گفتار اعتماد می آفریند
مهربانی در اندیشه بصیرت می آفریند
مهربانی در بخشش عشق می آفریند »

حال اگر ما مهربانی در بخشش نداشته باشیم
اگر نتوانسته ایم عشق الهی را بیدار کنیم
اگر خم شده ایم
وووووووووووووو یعنی اینکه هنوز عاشق واقعی نشوده ایم

شب بخیر و بامید دیدار

سلام
خوب! این یک کامنت امیدوار کننده بود در صبح اول وقت یک روزی که کسالت روزهای قبل را با خودش به همراه داشت.

تنها چیزی که باعث نشکستن و خم نشدن انسانها می گردد همین امیدواریهاست اگرچه گاهی این امیدواریها کم رنگ و کمرنگ تر می گردند.

ممنونم از کامنتهای خوبتان و آرزوی یک روز خیلی خیلی خوب را برایتان دارم.

یک زن یکشنبه 12 دی 1389 ساعت 08:20

سلام عزیز دلم. ممنون که اول صبح بهم انرژی میدی.
بهترشدی گلم؟

سلام . مرسی خوبم و ممنونم از احوالپرسی هایت
امیدوارم روز خیلی خوبی در پیش رو داشته باشی

فرید یکشنبه 12 دی 1389 ساعت 10:15

سلام
رفتن و ماندن وقتی معنی می یابد که باشی در زمان و مکان
متعلق... اما امیدوار...
شاید به اندازه تمام رفتن ها دوست داشته باشی در یک لحظه بمانی و به اندازه تمام ماندن ها فقط بخواهی ثانیه ای بروی...
و این همان معنای هجرت ست که می گذاری همه چیز را برای همگان وبرای خود برمی گرینی بی هیچی را....
لحظه هجرت از هر چیز.... از رفتن.... از ماندن و از بودن...
آزاد می شوی و پرمی گشایی... رها در بیکرانگی هستی....

نوشته ای بسیار زیبا، تامل برانگیز و عمیق بود... ممنون

سلام
متاسفانه خستگی ها امیدها را هم کم رنگ می کند. آن هجرتی که شما گفتید رهائی تام است و من زیباترین نوع رهائی را در همین هجرت می بینم. اما بدبختانه زندگی مادی ما را آنچنان در خودش آلوده کرده است که هر کندنی را در ما بی رنگ می کند.
تقصیر از ما نیست . فاجعه از جامعه ی نابسامان و بی پشتوانگی ها و ویرانی در هر تصمیم نابجاست.

ممنونم از محبتتان

گوریل انگوری !!!! یکشنبه 12 دی 1389 ساعت 10:24 http://aftab54.blogfa.com

سلام صبح بخیر عزیزم ...
روز خوبی رو داشته باشی

ای وای!
تو هم؟؟؟ من فکر کردم من فقط !

سلام
البته کلی خندیدم
(از این آیکون خنده خوشم نمی یاد ... یه جوریه!)

مرسی تو هم روز خیلی خوبی داشته باشی


قلب خوشگلشو!

قندک یکشنبه 12 دی 1389 ساعت 10:31 http://ghandakmirza.blogfa.com

سلام ودرود. صبح عالی متعالی

سلام قربان
صبح حضرتعالی هم خوب و خوش

مرسی

آفتاب یکشنبه 12 دی 1389 ساعت 10:50 http://aftab54.blogfa.com

دیشب باعث شد که من برم سی دی های پسرم رو نگاه کنم و یادی از کارتون گوریل انگوری کنم !
امروز هم تو حسش بودم ...
با خودم هی راه میرم میگم :
انگوری ... انگوری ...
برای همین اسمم رو اشتباه نوشتم !
از طرف گوریل انگوری

قربونت! خوب شد نگفتم بادام! حالا بادام هیچی
خوب شد نگفتم سفر یک ماهه به جزایر قناری مثلا یا دور اروپا
یا یک ویلای شیک در بهترین منطقه ی کشور !‌

گذشته از شوخی من سالهاست کارتونش رو ندیدم. کارتون بامزه ای بود اون گوریل گنده ی ساده ی عاشق انگور!

جالب بود ولی «گوریل انگوری»

آفتاب یکشنبه 12 دی 1389 ساعت 11:11 http://aftab54.blogfa.com

مثال مادریه که به فرزندش میگه قربون چشمهای بادامیت برم !
بچه میگه من بادام می خوام !!!!

یادش بخیر دوران کودکی...

آره دیگه من هم منظورم همین بود.

واقعا یادش به خیر! خیلی بزرگ شدیم ... زیادی بزرگ شدیم همه.

محسن یکشنبه 12 دی 1389 ساعت 11:47

ادم به نوشته هایت عادت می کند.
پرنیان عزیز دلتنگی هایت رانه رفتن چاره سازاست نه ماندن .
جوان بلوطی میخواهد استوار که تاب اورد رفتن راو بازخواند ماندن را
تودر نقطه صفر دنیا ایستادهای
نه زمان ترا به عقب فرا میخواند نه به جلو
وقتی برمی گردی دنیا به تو لبخند می زند.
برای انچه عادت می نامی وانچه نگاشتی حسادت می ورزم.بدرود

سلام
اگر چه عادت به تنهائی چیز خوبی نیست . عادتی که با دوست داشتن عمیق توام باشد قشنگ است.
کامنت شما خیلی تعمق برانگیز بود. دقایقی من را به خودش واداشت.
می دانید! کلا انسان بودن چیز راحتی نیست. انسانی که در هر لحظه در آرزوی رهائیست از طرفی دلبستگی هایش چه معنوی و حتی چه مادی او را اسیر ماندن کرده است.
خودش در گرداب خودش دائما سرگردان است!

از محبت شما ممنونم. ولی کاش آدرس وبلاگتان را برایم گذاشته بودید تا با نقطه نظرات و افکارتان بیشتر آشنا می شدم. (البته فکر می کنم دفعه ی قبل هم گفته بودم). اما اگر اینطور راحت ترید مهم نیست.

کوروش یکشنبه 12 دی 1389 ساعت 12:35 http://korosh7042.blogsky.com

سخن کز دل بر آید لاجرم بر دل نشیند
باران طبیعت راه مسافر شب را مسدود کرده است
مباد که باران چشم راه رفتن دل رامانع شود و رحیل ره گم کرده شود
که ماندن راهی برگزیده است تا رفتنی بیهوده

مهم من بودم که نبودم
که بی مهم هم بودن بی معنی است

گاهی وقتها زیاد ماندن هم آدمی را بی اهمیت می کند.
گاهی وقتها باید نبود!
مرسی کوروش عزیز

فرینوش یکشنبه 12 دی 1389 ساعت 13:17 http://www.saraybanoo.blogfa.com

.
.
.

مقصد نه رسیدن،
که رفتن است
...

در راه قله ها باشی مهربان!

ممنونم فرینوش عزیز

مریم یکشنبه 12 دی 1389 ساعت 14:00 http://www.2377.blogfa.com

خدا کند کرامت شود باران بیاید !
سلام.

خدا کند!

سلام

محسن یکشنبه 12 دی 1389 ساعت 15:52

پرنیان عزیز نه وبلاگی دارم ونه ایمیلی یعنی تا کنون درپی اش نبوده ام.
پرسه زنی هستم دردنیایی بیکران رسانه ای.دراین پرسه ها دررا به باغ شما گشودم و وبلاگتان را از نظر گذرندم درمیان این همه هیاهو وبازار شلوغ حرفها وافکارتان بردل نشست.
از این رو دلنوشتی بود که برای اخرین کامنتتان تقدیم شد که البته خود بهتر میدانم که بدرستی حق مطلب ادا نکردم.
به هرحال قصد دارم درهمین هفته هم ایمیل وهم وبلاگم را روی این امواج سرگردان بگزارم که ادرس رازودتر تقدیم میکنم.
باسپاس فراوان از شما. محسن

محسن عزیز خیلی ممنونم از لطف شما و خوشحالم که اینجا را دوست داشتید اینجا هر ضعفی که داشته باشد شاید تنها حسنی که دارد صداقتش است یا نمی نویسم یا آنچه می نویسم صادقانه و بی شاخ و برگ اضافه است. همین است که هست!
اینجا گاهی گلایه است، گاهی رنج نوشته و دلتنگی ها، ویا هرچیزی که احساسات مرا دگرگون کرده باشد و گاهی هم شوخی کردن و سر به سر گذاشتن با دوستان خوب وبلاگی. سعی می کنم برای هر پستی یک عکسی که بنظرم زیبا باشد بگذارم قبلا عکسهائی که خودم می گرفتم را می گذاشتم اما الان دیگه عکسهای متفرقه هم میگذارم. عکسهائی بیشتر زنانه!
خوشحال خواهم شد که وبلاگتان را برقرار کنید و بنویسید و ما هم بخوانیم.

کامنت آخرتان از روی صدق بود و من گرفتم آنچه که باید می گرفتم.

من هم بسیار ممنونم. امیدوارم ایام همواره به کام

اعظم یکشنبه 12 دی 1389 ساعت 21:49

دلم گرفته بود اومدم اینجا یه سری بزنم.

مرسی
در لحظات خستگی هیچ چیزی مثل یه کامنت دوستی مهربان نمی تونه آرامش بخش باشه البته هیچوقت دلتنگ نباشی عزیزم.

فرخ دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 01:20 http://chakhan-2.blogsky.com

... سلام پرنیان عزیز
رفتن بهتر از ماندن است.... آنگاه باید بمانی که یاری موافق
پایبندت کند و دلیلی باشد برای اینکه در برابر چهره مهربانش زانو بزنی و به خاطر او بمانی .... در غیر این صورت
رفتن را ترجیح بده همچنان

سلام فرخ عزیز
کامنتتان را خیلی دوست داشتم. مرسی

یک زن دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 08:54

سلام عزیزم
صبحت بخیر. امیدوارم روز خوبی داشته باشی.

سلام
مرسی عزیز دلم برای مهربانی هایت.
تو هم همینطور

آفتاب دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 10:03 http://aftab54.blogfa.com

سلام صبحتون بخیر این نوار رو تو آدرس بار بگذارید

http://www.nobati.com/album/product/k-11716.JPG

وااااای مرسی!
عزیزم .....

اون گوفی بود اسمش؟
از صبح بهم الهام شده بود فرشته ها قرار برام هدیه بفرستند. دیدی چقدر حس هام درسته ؟

آفتاب دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 10:34 http://aftab54.blogfa.com

فکر کنم اسمش بیگلی بیگلی بود ...
فقط ببینین چند روزه تو حسم !

آهان آره بیگلی بیگلی

مرسی آفتاب جون

قندک دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 10:56 http://ghandakmirza.blogfa.com

سلام و درود بر پرنیان عزیز و خوش ذوق.اگر من یک روزی بر این در فتح باغ افتادم و از دار دنیا رفتم نگید چرا ها؟ بابا این عکسهای خوکشل موکشل آدم های سنگدل را هم کله پا می نماید خدا گواهه چه رسد به صاحب قلوب لرزان و نا میزانی مثل ما! عکس قبلی مارا نیمه جان کرد. این یکی کشت. لابد بعدی دفنمون می کنه !دست مریزاد!

سلام جناب قندک عزیز

دیروز که برام کامنت گذاشتید تعجب کردم که در مورد این عکس اظهار نظر نکرده بودید.
انشاء الله صدو بیست سال زنده، سالم و سرحال و پر از انگیزه باشید.

ققنوس خیس دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 12:24

ای ول به تعداد نظرات !!
رد می شدیم گفتیم سلامی عرض کنیم

سلام
مرسی که از این جا رد شدی.

ز-حسین زاده دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 13:21 http://autism-ac.blogfa.com/

سلام . هر نوشته ات هرچند کوتاه و مختصر یک دنیا معنا به همراه خود دارد. مرحبا

سلام جناب آقای حسین زاده
از محبت شما خیلی خیلی ممنونم و از کامنت شما بسیار مسرور!!!

قندک دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 13:50 http://ghandakmirza.blogfa.com

خب راستش دیروز هم نه اینکه ککمان نگزیده باشدها؟ گزیده بود اما ترسیدیم خدای نکرده بگوییم ریا بشود؟! لذا هی دو کلاجه حرکت کردیم و هی ترمز گرفتیم. اما امروز دیگر نمی شد کاریش کرد.

اما امروز دیگه تخته گاز رفتین! آقا هیچوقت مانع بروز احساساتتان نشوید چون ممکن است خدای نکرده ترمز بریده شود و دیگه ...واویلا!
اصلا شما هنر عکاسی رو ببینید چقدر ستودنیست . حالا بی خیال سوژه!
بله

نرگس دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 17:39 http://w-infinite.blogsky.com

راه میرویم مشکل این است که چاه های سر راهمان زیادند

حواست رو بیشتر جمع کن!
سلام نرگس جان چقدر کم پیدائی !

آفتاب دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 17:40 http://aftab54.blogfa.com

حالا دیگه قالب وبمون هم شد گوریل انگوری !
یه کم دیگه هم بگذرد فکر کنم خودمو جلوی آینه ببینم باورم بشه که گ و ر ی ل ا ن گ و ر ی شدم
.
.
.
.
فکرشو بکن تو آینه یه گوریل انگوری ببینی

✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
ببخشید به دلیل نداشتن آیکون گل این گل مصنوعی ها رو فرستادم !



نه دیگه وقتی جلوی آئینه می ری و یه خانوم خوشگل رو می بینی دیگه باورت می شه که گوریل انگوری نیستی!
من گاهی احساس کردم توی آئینه که نگاه می کنم دو تا شاخ بالای سرم دراومده! یعنی توهمه؟؟؟!!

وای مرسی از گلهای خوشگلت الان میذارمشون توی گلدون که تازه بمونن.

آفتاب دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 18:02 http://aftab54.blogfa.com

شاخ چیه عزیزم اونها گل سرت هستند
اشتباه دیدی !

وای!
خوب شد آگاهم کردی. تا الان فکر می کردم گاهی وقتها شاخ درآوردم. باور کن شاخ بودا!!! مخصوصا وقتهائی که دچار ناباوری می شم...
باید کلیپسهامو عوض کنم یه مدل دیگه بخرم!

آفتاب دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 18:11 http://aftab54.blogfa.com

آره عزیزم الان مدل های جدید چینی هم اومده با قیمت مناسب ...
خیلی خوشگلن و لی شما به اونها نیاز نداری
بدون اونها هم زیبایی خانمی

مرررسی همه اینا رو گفتم که جمله آخر رو بشنوم

مدل جدید شاخ چینی؟ جل الخالق این چینی ها دیگه چیزی نبوده که تولید نکنند!

آفتاب دوشنبه 13 دی 1389 ساعت 18:20 http://aftab54.blogfa.com

البته این چینی ها انقدر چیزهای عجیب و غریب تولید می کنند که بی تردید شبیه شاخ هم میشه (یه وقت میبینی گوریل انگوری هم تولید کردند .)

انقدر جنساشون بی کیفیت هست که آخرش تبدیل به شاخ که چه عرض کنم به دماغ پینو کیو تبدیل میشه !

نه دیگه خودمون گوریل انگوری داریم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد