فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

خوشا هر باغ را بارانی از سبز

 

 

خوشا چون سروها استادنی سبز

خوشا چون برگها افتادنی سبز
خوشا چون گل به فصلی مردنی سرخ
خوشا در فصل دیگری زادنی سبز
خوشا هر باغ را بارانی از سبز
خوشا هر دشت را دامانی از سبز
برای هر دریچه سهمی از نور
لب هر پنجره گلدانی از سبز
قیصر امین پور

خوشحال بودن باین معنی نیست که همه چیز کامل و درست است. باین معنی ست که تو تصمیم گرفته ای که ماوراء  تناقض را ببینی.

آنچه پیرامون من است ، همیشه  آنچیزی که دلم می خواهدنیست . گاهی همه چیز آنطوریست که دلم نمی خواهد. اما اگر بخواهم دائما به دنبال نداشتنهایم و نبودنهایم بگردم چیزی جز سرگردانی برایم نخواهد ماند. گاهی به دنبال بهانه های ساده ی خوشبختی می گردم و می بینم که این بهانه ها مانند یک آب نبات چوبی کوچک که کودکی را شاد می کند مرا هم مسرور میکند، «باید» بکند. 
گاهی نمی بینم، یعنی  نمی خواهم که ببینم ... بی مهری انسانهائی که خودخواهیشان و تعصباتشان آزارم می دهد شاید دقایقی ... نه حتی ساعاتی مرا برنجاند، اما می گذرم از آنها .  زندگی جاریست و من اگر در جاری بودنش بایستم و  به نقطه های سیاهش خیره گردم، می دانم سیلابی مرا با خود خواهد برد و غرق شدنم حتمیست. 
این یعنی فراموش کردن. 

زندگی برایم مانند یک صحنه ی بازیست و می دانم که باید سعی کنم بهترین بازیگر باشم و هر نقشی که به من واگذار گردیده بایستی  به بهترین شکل به نمایش بگذارم ... با ایمان کامل، نه فقط تظاهر به بازی. 
 یکی از چیزهایی که در جمله های پست قبلی مرا به خو واداشت این بود که هر کسی لهجه ی خود را دارد و هر کسی لهجه اش برایش راحترین گویش است اگر لهجه ای را دوست ندارم این مشکل من است. همه ما به شکلی حق داریم حتی خودخواهترین انسانها  گوشه ای می توان حقی بر آنان یافت. می دانم که باید همه را همانطور که هستند بپذیرم و اگر با این نگرش بتوانم به زندگیم ادامه دهم به راستی زندگی کرده ام.  
این یعنی که همه ی انسانها را دوست داشتن.  
 پنج شنبه ها معمولا یکی از بهترین روزهای هفته ی من است. اگر تا این ساعت هنوز تختم را مرتب نکرده ام، اگر خیلی از کارهای انجام نداده دارند به من دهن کجی می کنند، اگر مسواکم را شتابان زده ام از سر بی حوصله گی نیست . 
می خواهم امروز را بدزدم!

هنوز خواننده ی نظرات خوبتان در پست قبلی هستم. 
 

نظرات 42 + ارسال نظر
پاییزطلایی پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 10:36 http://paieze89.blogfa.com

سلام
امـــــــــــــــــروز...

پاییزطلایی پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 10:47

و
به آفتاب
سلامی دوباره خواهم کرد...

بهانه های ساده ی خوشبختی !

یک زن پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 11:23 http://boyesharji.blogsky.com/

چقدر این نوشتت من رو سرشار از انرژی کرد. مثل دیروز که کامنت اول صبحت روزم رو زیباتر کرد.ممنون پرنیان عزیزم

من هم از این کامنتت پر انرژی شدم ... اتفاقا !
اینجوری :


مرسی

سحر پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 12:25 http://saharstar1.blogfa.com

تو بیییییییییییییییییییییی نظیری دختر

این بلاگ اسکای چرا آیکون بوسه نداره ؟ هان ؟؟؟!‌

اشکال نداره یک آیکون آی لاو یو می ذارم به جاش

ز- حسین زاده پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 12:52 http://autism-ac.blogfa.com/

سلام دوست ارجمند. همیشه شاد و پرانرژی باشی.
برای خندیدن منتظر خوشبختی نباشیم . شاید خوشبختی منتظر خندیدن ما باشد.
به قول آذربایجانی ها : بختور اولاسئز.

سلام و روز پنج شنبه شما به خیر

بیایم گاهی به زندگی بخندیم !

متاسفانه آذری اصلا بلد نیستم دارم می گردم دنبال یک مترجم
ممنونم از محبتتون

احسان پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 14:23 http://www.bojnourdan.blogfa.com

سلام
"خانه هاتان پر موسیقی باد"

سلام
چه جمله ی قشنگی . متفاوت و زیبا .
مرسی

آرسینه پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 14:57 http://tabita.persianblog.ir

گمونم کامنت قبلیم پرید
خلاصه می گم
دوست من خوشحالم که هنوز قلب طراوت داره و با کوچک ترین چیزی شاد می شه
این بهترین نعمته و خیلیا ازش محروم
بچگی کن و رها باش
آخرین جملت زیبا بود
... می خواهم امروز را بدزدم...
ای کاش می شد در زندگی یک روز رو به انتخاب خودمون می دزدیدیم!

آره اگه بگذارند هر چیز کوچکی می تونه خوشحالمون کنه.
کودک درونمان را باید بهش پر و بال بدیم. بالغ درونمون گاهی خیلی پر رو می شه!
یک روز از صبح تصمیم بگیر که مصمم زندگی را بدزدی. هر چیزی که ناراحتت می کنه نبین و عبور کن از کنارش . اگه شد و موفق شدی به من هم اطلاع بده تا خوشحال بشم.

آرسینه پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 15:10 http://tabita.persianblog.ir

همین امروز این کارو می کنم
امروز بعد از مدت ها قرار به دیدار عزیزی نائل بشم
ببینم می شه بهترین لحظه هارو بدزدم
حتما خبرت می کنم مهربون

منتظرم .
بدزدیا !

آصف پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 15:15 http://sedaye-darya.blogfa.com

همیشه فاصله ای هست...
با این عنوان شمارا دوباره دعوت میکنم در جمع دوستان خوبم...
با امتنان[گل]

پاییزطلایی پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 16:10

سلام مهربان
اجازه میفرمایید از این عکس پاییزی قشنگ شما
در پست جدید استفاده کنم؟!
.
عمری دعا گو خواهیم بود در این قحطی برگ ریزان...

تمنا می کنم . کل این وبلاگ اصلا متعلق به شما

پاییزطلایی پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 17:17

ممنونم!
اینم از دزدی امروز ما...خدایا شکرت!

خواهش می کنم

پاییزطلایی پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 18:53

...
کشم جفای تو تا عمر باشدم ، هر چند
وفا نمی کند این عمرها
وفای تو را!
.
سلام و سپاس از هدیه ی مبارک شما خواهر بارانی من!

ممنونم

باز هم اینجا برایتان زندگی سرشار از شادی، سلامتی ، عشق و البته عمری طولانی آرزو می کنم.

...............!!! پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 19:13

منم دعا میکنم شما تا آخر عمرتون زنده باشین...
.
.
اسمم رو هم نمینویسم که لو نرم یه وقت!

جالب بود

برزین پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 20:28 http://naiestan.blogsky.com

سلام
عاشق درختان سروم . مظهر آزادی و آزادگی است .
به سرو گفت کسی میوه ای نمی آری
جواب داد آزادگان تهیدستند .

پنجشنبه ها وقت رسیدن و سر و سامان دادن به دل است . به همین خاطر دل انگیز می شود

سلام
ممنونم برزین عزیز

بله یکی از دلایلش همین است .

ویس پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 21:42

روز هایی دور که بسیار غمگین می شدم از دست آدما دوست گرانقدری داشتم که به من گفت:هیچ کس در دنیا به اندازه ی آرزوهای تو نیست.سفره ی محبتت را باز بگذار هر کس به اندازه ی خودش بر می دارد .این کلام برای من حکم مانیفست اخلاقیم شده.دیر می رنجم.وزمانی که دیگر نتوانم ادامه نمی دهم.

خدا نگهدارشان باشد این دوست گرانقدرتان را.

رها پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 23:25

سلام و شب خانم گل ...چقدر اهنگ وبلاگت را دوست دارم ....و خودت را...

سلام رها عزیزم
ممنونم . لطف داری

اعظم پنج‌شنبه 20 آبان 1389 ساعت 23:43

پرنیان عزیز سعی کردم به حرفات عمل کنم و امروز رو بدزدم و ممنونتم.

چه کار خوبی کردی ... امیدوارم حسابی خوش گذشته باشه بهت

پاییزطلایی جمعه 21 آبان 1389 ساعت 00:38

تبلـــــــــــــــــیغ دزدی میفرمایین؟!
اونم در ملا عام؟!
اونم در پیش چشم مردم پایتخت اصل کاری؟!
چشمانمان روووووشن!
.
.
راستی سلام
جمعه شد دوباره!

زندگی رو ... اگه ازش ندزدی، اون از تو خواهد دزدید.

سلام
جمعه شما به خیر و خوشی.

پاییزطلایی جمعه 21 آبان 1389 ساعت 01:57

اینطور که از قرائن پیداست
مثل اینکه دفاعی ندارین!
.
.
.
اصلا خوب کردین که زندگی رو دزدیدین!
خوش به سعادتتون!

شما هم اگه تونستید دریغ نکنید.

پاییزطلایی جمعه 21 آبان 1389 ساعت 11:57

به توصیه ی شما عمل کــــــردیم! بدفــــــــــــــــــرم!
و خیلی خوشحــــــــــــــــــــــــــــــالیم...ممنون از شما!
.
راستی سلام
ظهر به خیر

خیلی خوشحالم.
عمیقا" می گم، باور کنید.


سلام

[ بدون نام ] جمعه 21 آبان 1389 ساعت 12:44

می دانم با تو بودن

پایی چون طوفان

و دستی هم پیمان

و تیغی چون آذرخش می خواهد


می دانم غفلت و دنیا دوستی در من پایم را بسته

دستم را شکسته و پیمانم گسسته است

ولی .....

هر چند با تو بودن را هنوز نیاموخته ام

ولی با غیر تو بودن را هم نمی توانم

این کامنت زیبا بی نام و نشان است؟؟؟!!

پاییزطلایی جمعه 21 آبان 1389 ساعت 15:12 http://paieze89.blogfa.com

سلام...حال شما؟!
اینم ببینید قابل توجه ی همه ی دوستان:
مسابقه ی داستانک نویسی
http://www.niloofaran.com/competition/shortstory
شرکت کنیم ببینیم کی اول میشه!

سلام . ممنون
جالب بود. مرسی از اطلاع رسانی

قابل توجه همه ی دوستان

یکتا جمعه 21 آبان 1389 ساعت 17:00 http://www.sokote-sangin.blogfa.com

دوست گرامی سلام :
با افتخار دعوتید به جمع شاگردان برکه ی نور مادرم پریزاد ...

برای تمامی دوســــــــــــــــــتانی که امشب با ما همراه خواهند بود :

دیشب سه سوال جالب و البته علمی مطرح شد . اگر مایل هستید که به این سه سوال پاسخ بدید تا قبل از شروع دوره ی دوم این مسابقه که امشب برگزار میشه پاسخ خود را برای ما به یادگار ثبت کنید


تـــــــــــــــــــــــــوجه توجه :::

مهربانان :::

امشب با طرح سوالات جالب ما را همیاری کنید

" انجمن شاگردان برکه ی نور "


پاییزطلایی جمعه 21 آبان 1389 ساعت 18:05

سلام
خوش به حال شما...
دیشب بودم تازه اولم شدم بهم جایزه ندادن که!
حقم رو خوردن دبه کردن!ندیدین مگه؟!
.
نیستم امشب متاسفانه! در سفرم!
شما باشین به نمایندگی از طرف من
حق من رو بگیرین!
پیش پیش جایزه مون نصف نصف...قبول؟!

من هم نیستم متاسفانه، خیلی دیروقته.

پاییزطلایی جمعه 21 آبان 1389 ساعت 18:31

من این حرفا سرم نمیشه!
پس باید خودتون راسا به من جایزه بدین!
.
سعی کنین برین!
فوقش خواب میمونین
مثل من هر روز اخراجتون میکنن!

من حاضرم یک جایزه به شما بدم ولی مثل هر روز اخراج نشم!!!

رئیس من خیلی جدیه ها! شوخی سرش نمیشه

مشنگ خان جمعه 21 آبان 1389 ساعت 19:44 http://http://mashangzade.blogfa.com/

با اکسپو امدم
چه اهنگ قشنگی و چه احساس قشنگتری
امروز را به همراه دیروز از دستان من آن قوم چتر دار دزدیدند فردا را دیگر نه ! خود میخواهم فردا را بدزدم

ممنونم .
چه فکر خوبی برای فردایتان کرده اید.
بدزدیدش

قوم چتر دار هم با چترهایشان خوش باشند.

یک زن جمعه 21 آبان 1389 ساعت 22:05 http://fathebagh.blogsky.com/

پرنیان عزیزم
بدون تعارف خوشحال میشم درخدمتت باشم. یک چند روزی خصوصا الان که هوای اینجا عالیه پاشو بیا خوزستان. از خدامه که چند روزی رو در کنارت باشم.

مرررررررررسی عزیز دلم
مهمان نوازی خوزستانی ها برایم چیز تازه ای نیست.

نمی دونم جواب این همه محبت رو چطور باید بدم !

محمد شنبه 22 آبان 1389 ساعت 08:47 http://mohamed.blogsky.com/

فکر لطیف و شاعرانت آدم رو به وجد میاره.خدایا چی میشد اگه اکثر ادمای رو زمین اینجوری فک میکردن؟
منم ۵ شنبه ها برام خاصصصه و خییلی دوسش دارم.
تعبیرت خیییلی بامزه بود.امروزم رو بدزدم! دارم کلی فک میکنم چجوری بهتر بدزدمش.))

الهی همیشه عاشق باشی.)

ممنونم.
و ناگفته نماند که شنبه ها سنگین ترین روز هفته است برایم. صبح که می آمدم به محل کارم انگار که هزار تن وزنه به خودم آویزون کردم و جرات نمی کردم توی آئینه خودم رو نگاه کنم می دونستم اخمهام به طرز وحشتناکی به همدیگه گره خورده ... ولی باز هم می خوام امروز رو بدزم حتی شده یه کمی از آن را....

ببینم چقدر دزدم امروز!

از دعای قشنگتون ممنونم

ز- حسین زاده شنبه 22 آبان 1389 ساعت 09:00 http://autism-ac.blogfa.com/

سلام. ممنونم از حسن نظر و راهنمایی تان. حتما فیلم و کتاب را تهیه میکنم.

خواهش می کنم . امیدوارم خوشتون بیاد ازش

آذرخش شنبه 22 آبان 1389 ساعت 09:27 http://azymusic.persianblog.ir/

و خوشا بحال تو

منم پنجشنبه رو از بچگی دوست داشتم. بخاطر تعطیلی جمعه. البته وقتی که زیاد مشق (مخش) نداشتیم

موفق و شاد باشید
آره خوزستان هواش خوبه. گرچه هنوزم گرمه و الان من هوس روشن کردن کولر کردم

مرسی.
من پنج شنبه ها رو دوست دارم به خاطر اینکه معمولا کسی کاری به کارم نداره و روز خودمه. حداقل تا بعداز ظهرش کاملا در اختیار خودم هست هر طوری که دلم بخواد می تونم وقتم رو پر کنم... و این معمولا خیلی کم پیش می یاد!‌

اما ما اینجا شوفاژ ها رو باز کردیم با اجازه اتون!‌

سحر شنبه 22 آبان 1389 ساعت 10:55 http://saharstar1.blogfa.com

سلام یه مطلب جدید گذاشتم.بیا و نشون بده چقدر عاشق ایرانی[گل]

ققنوس خیس شنبه 22 آبان 1389 ساعت 11:30

سلام دوست عزیز
و البته این احساسای انسانی تو واقعن دوست داشتنی است ...

سلام ققنوس عزیز
ممنونم از لطفت

مریم شنبه 22 آبان 1389 ساعت 14:14 http://www.2377.blogfa.com

این بهانه های کوچک خوشبختی را خیلی دوست دارم !
خوشبخت باشی پرنیان !
چند سال داری اگر دوست داری که جواب بدهی !

مرسی عزیزم

حتما.
روی کلمه ی پرنیان، زیر هر پست کلیک کنی کاملا مشخص است.

پاییزطلایی شنبه 22 آبان 1389 ساعت 15:55

سلام
رییس منم خیلی جدیه
ولی تا منو میبینه میزنه زیر خنده!
نمـــــــــی دونم چرا!

سلام
رئیس من عوضش «خنده» رو اینجوری می نویسه «خندح» ... خوب بلد نیست آخه!‌
آهان چرا وقتی می خواد کسی رو به تمسخر بگیره درست می نویسه ولی!

اینا رو می گن غیبت کردن؟
شما که نمی شناسی ایشون رو

رئیس شما حالا چرا خنده اش می گیره ؟

پاییزطلایی شنبه 22 آبان 1389 ساعت 16:06

چون آخه من خودم رییسم!
نمیبینین صبح ها چه ساعتی میرم سرکار؟!
همینجوریه که همه ی کارای مردم روبراهه دیگه!
آدم باید خوش اخلاق باشه!
به قول شما خانوما:
والا!!!

واسه ی همینه که خنده اش می گیره !
یاد اون شعری افتادم که می گه :
خنده ی من از گریه غم انگیزتر است.

البته من نمی بینم چه ساعتی می رین سرکار!
ولی خوب!

پاییزطلایی شنبه 22 آبان 1389 ساعت 16:18

چه شعر تلخی!
.
.
.
تحت تاثیر قرار گرفتم!
از فردا صبح ساعت ۵ میرم سرکار!

با همین نیم بیت؟؟؟!
خوبه والا!‌ به قول ما خانمها

ما واسه ی بعضی ها مثنوی هفتاد من هم بخونیم تحت تاثیر قرار نمی گیرند!‌

پاییزطلایی شنبه 22 آبان 1389 ساعت 16:29

ممنونم از قهوه و چایی!...چسبید!
حالا نوبت ۲۴ ساعت خوابه فقط!

برای رییستون هم دعا میکنیم!...
میدونین که دعای ما ردخور نداره! میگیره بدجور... اونم فوری فوتی!!!

خواهش می کنم.
برای دعاهای خیرتوم هم سپاسگزارم . شاید دعاهای شما مشکلات یک سیستم را حل کنه!‌

نرگس یکشنبه 23 آبان 1389 ساعت 13:50 http://w-infinite.blogsky.com/

سلام
نظر دهی بالا خراب بود اینجا براتون کامنت گذاشتم
ببخشید با شما کاری نداشتم خواستم بگم
خدایا منم لطفا می خوام
حواستون به من هم باشه لطفا
مرسی

سلام
نرگس جان اگه یه وقت با من کاری داشتی بهتره با اینترنت اکسپلورر باز کنی وبلاگم رو تا پست اول بدون مشکل باز بشه.

به هر حال خوشحال شدم و آرزو می کنم خدا صدات رو خیلی رسا بشنوه.

مشنگ خان دوشنبه 24 آبان 1389 ساعت 15:44 http://mashangzade.blogfa.com/

اخرین مطلبت چه زیباست " ببخشید که گاهی ... "

... لبخندهایم در شان شما نیست!

ممنون

فرخ دوشنبه 24 آبان 1389 ساعت 20:17 http://chakhan.blogsky.com

به بازیگران زندگی ایمان دارم .. بله !! هر یک به نوعی در کار بازیگری هستند و ..... اما متاسفانه در این وادی عده ای سیاهی لشکرند... نقش اول و دوم و سوم و ... مال کسانی دیگر است!
من در این عرصه بزرگوارانی را دیده ام که علیرغم داشتن استعداد و نبوغ ُ در خیل سیاهی لشکر حضور دارند و برعکس ..
کسانی را دیده ام که نقش های اول را در نمایش زندگی قبضه کرده اند ... راستی بنده در سیاهی لشکرم !

حتی اگر کاملا اتفاقی و غیر منتظره نقش اول را به ما بدهند، زندگی سریعا این نقش را از ما می گیرد... من این را خوب تجربه کردم!
نمی گذارد این زندگی .... نمی گذارد!

م.ا.ح یکشنبه 30 آبان 1389 ساعت 08:44 http://http://esmaeelhabibi.persianblog.ir/

از این دلتنگی زنده برگردم
دیگر دلتنگی نخواهم کرد

دلتنگی که آدم رو نمی کشه!
اونقدرا هم بی رحم نیست ....

تنها پنج‌شنبه 26 اردیبهشت 1392 ساعت 15:43

پرنیان عزیزم،چ جوری انقدر آرومی؛چطوری ب آرامش رسیدی؟؟
توی زندگی آدما ی سری مسائل هست ک هرچقدرهم بی خیال باشی بازم ذهنتو درگیر میکنه...البته میدونم بی خیالی با آرامش دوتابحث متفاوته ولی هر چی فکرمیکنم آدم نمیتونه اینطوری باشه :)
ازجواب و صحبت هات میاد آدم مهربونی باشی...امیدوارم
.
.
.
این بود که گفت: آدم ها؟گمان کنم ازشان شش هفت تایی باشد، سال ها پیش دیدمشان ؛
منتها خدا می داند کجا می شود پیدایشان کرد. باد این ور و آن ور می بردشان، این بی ریشه گی حسابی اسباب دردسرشان شده . . .

سعی می کنم همیشه ببخشم ... و بیشتر مواقع فراموش کنم

و اگر هیچ کدام از این دو میسر نبود فاصله بگیرم

همین !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد