شاید هنوز هم در پشت چشم های له شده درعمق انجماد
بعد از تزریق با سر به سر گذاشتنش به خیابان آمدیم که گفت حالم خوب نیست و ناگهان بیهوش وسط خیابان ولو شد. متاسفانه من که این روزها در چنین مواقع دارای ظرفیت بسیار پائینی هستم دچار شوک شده بودم . مردم فقط نگاه می کردند البته خانمی مدام به شانه ی من می زد و مکررا" سوال میکرد خواهرته؟! و الان یادم می آید که در جوابش می گفتم : نمی دونم !
در عرض یک دقیقه حدود سی نفر دورمان حلقه زده بودند و من دو زانو و بهت زده افتاده بودم توی پیاده رو ! ... مردم دلداریم می دادند و توصیه میکردند ناراحت نباشم چیزی نیست!!!
انتظارم بی مورد بودهیچ کس تکانی نخورد عاقبت از آقائی که تازه متوجه شده بودم یکی از همسایگان میباشد خواهش کردم مراقب همراه من باشد تا بروم دکتر بیاورم . ایشان توصیه کردند که مواظب خودم باشم !
خانم دکتر جوان گفتند من نمی تونم بیام بیرون از مطب مریض رو بیارش بالا . گفتم : خانم دکتر ، بیهوشه من چطوری بیارمش بالا ؟
خلاصه گذشت ... به خیر گذشت ، اما دلم گرفت یه چیزهائی در این بین گم شده است . مهربانی هایمان ، دوست داشتنهایمان ، حس نوعدوستیمان و خیلی چیزهای دیگر .
و در عوض حس کنجکاویمان و تمایل به دیدن صحنه های هیجان انگیز بسیار قوی گردیده !
یادم می آید روزی از آقائی سوال کردم حالا که تمام بستگانتان در امریکا زندگی می کنند چرا شما نمی روید ؟ در جوابم گفت : توی کشور خودمان مثلا وقتی برای انجام کار اداری وارد اداره ای می شوم کارمندی که مشغول خوردن صبحانه است یک بفرمائی می زند ، هیچ کجای دنیا مهربانی مردم ما را ندارند . دلم می خواهد آن دوستمان را دوباره ببینم و باز هم سوال کنم هنوز هم بر این باور است که هیچ کجای دنیا مهربانی مردم ما را ندارد؟
سلام خوبی
مرسی وب خوبی داری
خواستی من با نام
محشر سرگرمی بلینک بخبر با چه نام لینک کنم
کد سخنان تصادفی
کد جستجوگر وبلاگ
کد ساعت وبلاگ
کد فالنامه کلیکی
کد تعیین وضعیت یاهو
کد شکل موس و...............
جز تاسف هیچ کلامی جایز نیست
البته مهربانی را باید در دل های با نشاط جستجو کرد . نشاطی را برایمان نگذاشتند تا چون ددان بر مرگ همنوعان مان به پای کوبی بنشینیم .
متاسفم
آرزومندم هر چه زودتر این عارضه روحی مرتفع شود فرشته عزیز
دلهای با نشاط را کجا باید جستجو کرد برزین عزیز ؟
ممنونم از محبت شما
گذشت آن زمانی که آنسان گذشت. بد تر از اینها هم منتظرمونه
دوره دوره نامردیه
سه دفه که آفتاب بیفته لب این دیفار و سه دفه که اذون مغربو بگن،
همه یادشون میره ما کی بودیم و واسه چی مردیم
این نظام روزگاره، یعنی این روزگاره
قیصر کجایی که همه رو کشتن
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار / مهربانی کی سر آمد؟ شهریاران را چه شد؟
آره هنوز هم اینجا آدمای مهربون خیلی زیادن. درسته که مثل قدیما نیست ولی هنوز هستند آدم هایی که مهربونیشون افسونت می کنه و اشک شوق رو تو چشات پر می کنه. من یکی که به عشق چنین آدمایی دارم صبحامو به شب و شبامو به صبح می رسونم
چه عالی
این روزا بحث ویروس در همه جا هست.نامهربانی ویروسی است که سی ساله بین ادب و فرهنگ ما پخش شده است و اگر خیلی خوش بین باشیم که آنتی ویروسی بالاخره کشف خواهد شد و آن را از بین خواهد برد ،مطمئنا آثار ش باقی می ماند .مثل بعضی از رذائل اخلاقی که از دوران مغول ها و بقیه ی دوران به ما رسیده است.
در مورد ویروسها باز هم امیدی است که قابل درمان هستند ، خدا کند فرهنگمان دچار سرطان نگردد.
سر فرصت با دقت می خونمش ...
آین روزها...
آدمیت همچو نگاهیست که فقط بعضیا دارند...
با خود بیگانه شده ایم،، از خدا و آسمان می گوییم!
نگاهمان ناتنیست بیگانگان را آشنا می خوانیم...
نمی دانم واقعا چه بر سر این تمدن و این مردمان آمد!
فقط می دانم که ما ایرانی نیستیم!
ما سایه هایی هستیم که اومدیم گند بزنیم به اسم ایران!
می گویند یک دست صدا نداره...
این مدت آنقدر دست زده ام که از گونه ات سرخ تر شده...
هنوز منتظرم...
متاسفانه !
خوبه که دغدغه ی این چیزا رو داری دوست مهربون ...
به نظر من در مورد همسایه ها دیگه نمی شه انتظار سابق رو داشت ! فرهنگ آشنایی همسایه ها و کمک به همدیگه رو نمی شه دیگه پیاده ش کرد ، چرا که ممکنه فقط تو یه آپارتمان چهل پنجاه واحد خونه و خونواده وجود داشته باشه ....
...
مردم ما هنوز مردم مهربانی هستند ! چون تو هنوز بین این مردم هستی .
درست می گی . دقیقا همینطوره .
مرسی از لطف و محبتت ققنوس عزیز
سلام. استفاده کردم . خوشحالم که امروز عکسهای قشنگتان راهم توانستم ببینم. ممنون
سلام
ممنون
ولی خداییش هیچ کجای دنیا مهربانی مردم ما رو نداره!...یحتمل محله ی شما ملتش اینجوری بی معرفتن!بلا نسبت شما البته!...همسایه های ما که اینقدر با معرفتن اصلا در یخچالاشون هم قفل نمیکنن هیچوقت!
.
وای! ببین چند روز نبودیم چند تا کشته و زخمی اینجا اتفاق افتاده!!!...
حالا دوستتون خوبن؟! شما خوبین؟!... خانوم دکتر چی؟! بهترن؟!واقعا خسته شدن اونروز!!!
شاید هم انتظاری بیش از این نباید داشت از ملتی که اینقدر تحت فشار روحی روانی هستند .
الان که دیگه یخچالها قفل نداره ... پسورد داره ! اون هم مخصوص بچه ها !
خوبه ایشون . متوجه شدم هر وقت آمپول می زنه غش می کنه .
خانم دکتر هم حتما خوبن !
سلام
حال شما؟! ببخشید که این هفته خیلی مطالب تان را خواندم
دیر به وب زیبا و عمیق تان پای گذاشتم اما ماهی رو هر وقت از آب بگیری....
باهاتون موافقم
دبرزمانیست که زمانه عوض شده
اگه کسی توی خیابون بیفته و جلوی روی مردم جون بده مردم عوض اینکه به کمکش بیان از ترس خیلی چیزا... بدبیناشون دورش صدقه می اندازن
احساساتی هاشون از گوشه ای خیلی دور با چهره ای اندوهناک صحنه حادثه را می بینند گویی فیلمی درام آن هم در اپیزد آخرش را مشاهده می کنند
منطقی هاش هم که بی تفاوت رد می شن و به زمین و زمان ناسزا میگن
دبرزمانیست دلم ازین زمانه پررنگ تیره و ساکت سنگین گرفته ست
دیرزمانیست انسان کم دیده ام....
سلام
خوبم ممنون
خواهش می کنم ، شما همیشه به این جا لطف دارید .
کاش دوباره مهربانی ها پررنگ شوند ... کاش تا هستیم ببینیم .
باز خوبه هر وقت آمپول میزنن غش میکنن!
بعضیا که تا آمپول میبینن غش میکنن!
نـــــــــــــــــــــــــــــــــه
آره...به خدا...به جون خودم!
من که حاضر نیستم همراه یه چنین کسی بشم ... اونوقت اون بایدمنو جمع کنه . باور کن !