فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

زیبا برقص

 

 

 

زندگی شاید آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی ، اما حالا که به آن دعوت شدی تا می توانی زیبا برقص ... 

   

هر کسی که در زندگی من آمد و رفت و یا آمد و ماند، یک موهبت آسمانی بود برایم و هرکدام یک رسالتی به همراه داشت! آمد تا به من بگوید: باید انسان باشم و هرکسی به زبان خود درس انسانیت را به من آموخت. اگر شاگرذ خوبی نبودم ، این از کوچکی من بوده است .   

هر صبح که از خواب بیدار می شوم، به خود می گویم: امروز زندگی چه هدیه ای برای من دارد؟ و سپس  از پروردگارم با استیصال می پرسم: امروز قرار است چه چیزی را از دست دهم؟ زیرا زندگی بدست آوردن و از دست دادنهای پی در پی است. و سخت ترین شکل زندگی، آن است که هر لحظه با قلب خود زندگی کنیم. هر روز صدها بار به اوج می رسیم و سپس هزاران بار می شکنیم.  

اگرچه زندگی گاهی بسیار دشوار و طاقت فرساست، اما بودن کسانی که دوستشان دارم است که جشن زندگی ام را باشکوه کرده است.   بودن خوب ها بهترین هدیه ی پروردگارم بوده است به من  و اگر گاهی به شدت احساس تنهائی کردم دلیل بر بی مهری اطرافیانم نبوده، دنیای من متفاوت بوده با دیگران، دنیایی که گاهی خودم هم از حل پیچیدگی ها و معماهایش عاجز می شوم و روحی که گاهی ناآرام می شود و بی قرار ماندن.

 

و  کسانی که دوستم دارند تا زمانیکه زنده هستم همواره در نفس هایم و همچون گنجینه ای در قلبم حضور دارند، زیرا که مرا با تمام کمبودها و کاستی ها و ضعف هایم پذیرفته اند.       



من با توام 

می خواهم آغشته عطر تو زندگی کنم

این رد عطر توست 

که از حیرت بادهای شمالی 

شب را به بوی بابونگی برده است 

تو کیستی که تاک تشنه 

از طعم تو 

به تبریک می ... آمده است!   

 


 

فرقی نمی کند  

امروز هم  

ما هر چه بوده ایم ، همانیم 

ما باز می توانیم 

هر روز ناگهان متولد شویم 

ما  

همزاد عاشقان جهانیم ... 

قیصرامین پور

نظرات 29 + ارسال نظر
مسافر سه‌شنبه 20 تیر 1391 ساعت 06:50

لبخند زدی و آسمان آبی شد
شب های قشنگ " تیر " مهتابی شد
پروانه پس از تولد زیبایت
تا آخر عمر غرق بی تابی شد

پرنیان مهربانی ها
تولدت مبارک
هر روز برایت رویایی باشد در دست نه دور دست
عشقی باشد در دل نه در سر
و دلیلی باشد برای زندگی نه روز مرگی
انشاء ا... همه غم هایت با همان شمع هایی که فوت می کنی دود بشوند
آمین

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هر چه بر سر ما می‌رود ارادت اوست

سلام
واژه ها ناتوانند در مقابل بیان احساس ...

ممنون

نازنین سه‌شنبه 20 تیر 1391 ساعت 07:55

سلام صبحت قشنگ عزیزدلم
الفبا برای نوشتن نیست برای ثبت نام توست
اعدادپیش از تولد تو به صف ایستاده بودند
تاراز زادروز تو را بدانند
دستهای من برای جستجوی تو پیدا شدند
ای کاشف آتش در انزوای دلم توده برفی است که به خنده های تو دلبسته است.
پرنیان من تولدت مبارک عزیزم هرچی آرزوی خوبه مال تو
از دیشب ساعت 12 هی می خوام واست تبریک بنویسم اما اینجا ایران است و اینترنت قطع بود و دیشب تا صبح هی چک می کردم کی نت وصل میشه که نشد.بوس بوس عزیزم.

سلام نازنین عزیزم
ممنونم برای تمام مهربونی هات. باشی و نباشی محبتت رو همیشه احساس می کنم. و خوشحالم که همیشه هستی
می بوسمت عزیزم

اینترنت من هم دیشب قطع بود اتفاقا

نازنین سه‌شنبه 20 تیر 1391 ساعت 08:09

من انقدر عجله داشتم تبریک بگم که پست بسیار زیبات رو الان خواندم.بودن تو یکی از بهترین هدیه های خدا برای من و خیلی از دوستانه. امیدوارم خدا هر روز بهترینها رو برات بخواد و نصیبت کنه. انتخاب شعرت هم بسیار عالی بود. دوستت دارم مهربونم و ممنون که هستی.

مرسی نازنین عزیزم
همیشه پر لطف و همیشه مهربان ....


من هم دوستت دارم

باران پوش سه‌شنبه 20 تیر 1391 ساعت 09:00

هزار روز...
هزار سال هم...
برای تبریک...
کم می آورد
...
درود بر بانوی مهربانی و لبخند...
تولدتان مبارک...
...
شاد و سلامت
در پناه حق

سلام
و ممنون و ...

خیلی خیلی ممنون . چی باید بگم ؟!
همان که قبلا هم گفتم: اینجوری آدم دوست داره هر روز به دنیا بیاد

پرنیان دل آرام سه‌شنبه 20 تیر 1391 ساعت 09:42

تقدیم نوشت:


رو به روی من فقط تو بوده ای

از همان نگاه اولین

از همان زمان که آفتاب

با تو آفتاب شد

از همان زمان که کوه استوار

آب شد

از همان زمان که جستجوی عاشقانه ی مرا

نگاه تو جواب شد



روبه روی من فقط تو بوده ای



از همان اشاره‌٬ از همان شروع

از همان بهانه ای که برگ

باغ شد

از همان جرقه ای که

چلچراغ شد

چارسوی من پر است از همان غروب

از همان غروب جاده

از همان طلوع

از همان حضور تا هنوز



روبه روی من فقط تو بوده ای



من درست رفته ام

در تمام طول راه

دره های سیب بود و

خستگی نبود

در تمام طول راه

یک پرنده پا به پای من

بال می گشود و اوج می گرفت

پونه غرق در پیام نورس بهار

چشمه غرق در ترانه های تازگی

فرصتی عجیب بود

شور بود و شبنم و اشاره های آسمان

رقص عاشقانه ی زمین

زادروز دل

ترانه

چشمک ستاره

پیچ و تاب رود



هرچه بود٬ بود

فرصت شکستگی نبود

در کنار من درخت

چشمه

چارسوی زندگی

روبه روی من ولی

در تمام طول راه

روبه روی من تو

روبه روی من فقط تو بوده ای



محمد رضا عبدالملکیان


سلام خوب نازنینم

تولد چشمای مهربونت مبارک

بی شک اگر تو زندگی من یه نفر نبودید زندگیم خیلی بی رنگتر می گذشت اما موهبت داشتنتون خیلی وقتا مثله یه poke مثله یه تلنگر بهم فهمونده آی ی ی ی ی حواست باشه ها
یکی اون بالاها خیلی هواتو داره که برات از این هدیه های خواستنی می فرسته از این دست فرشته هایی که زمین کم داردشون و دلشون از جنس ابرای آسمونه

اینا رو نگفتم که تعارف کرده باشم یا همین جوری نوشته باشمشون
اینا رو از اعماق قلبم براتون نوشتم که بدونید چقدر برام عزیزید
شاید گاهی از سر همون دلتنگیام یا حس تنهایی هام بهتون کمتر توجه کنم اما جاتون یه جای امن تو دلمه که به هر کسی نمی دمش



آرزوهاتون دست یافتنی

فکر کنم خودت می دونی چقدر دوستت دارم .
درسته ؟
می دونی ...

جالبه که تمام شعرهای قشنگی که توی ذهنم بوده الان پاک شده . دلم می خواد واژه هایی پیدا کنم که بازگوی احساسم باشه برای این کامنتهای قشنگ و باارزش ...
اما کلمات هم امروز با من یار نیست .

اشکال نداره . همین بودنها خوب است . همین داشتن ها . مهم واژه ها نیستند . مهم گرمایی است که توی قلبها حس می شه با بودن چیزی خیلی خیلی بالاتر از واژه ...
می بوسم روی ماهت رو

........

WOOOOW !!!

همین الان بسته ات رسید ... اینقدر هیجان زده شدم که نمی دونم چی بگم .... مرسی .... مرسی
و ممنون از آقای نصرتی عزیز

آفتاب سه‌شنبه 20 تیر 1391 ساعت 17:48 http://aftab54.blogfa.com/

من به نت و مت کار ندارم ... بزن و بکوب می خوام !

یالااااااااااااااا

اول از پرنیان

اوه!

در اینجا رو تخته می کنند آفتاب جون

می گن فسق و فجور راه انداختین

من چون بی هنرم نقش تماشاچی رو بازی میکنم
باشه ؟

آفتاب سه‌شنبه 20 تیر 1391 ساعت 18:09 http://aftab54.blogfa.com/

نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه !

تماشاچی نخیر ... شما بانی مجلسین .. این خبرا نیست ..

دهه!

ای وای! من تماشاچی خوبیم همیشه ها!

یکتا سه‌شنبه 20 تیر 1391 ساعت 19:48

میدونین ، برگشتن ها حکایتشون شیرین تر از رفتن هاست !!
بعده مدتها دوباره برگشتن به محیط وبلاگ و سر زدن به سرزمینی که خیلی روزهاا اروم و بی صدا خوندمش ، آرامش ام رو از اون گرفتم ، مهربونی هاشو چیدم و لای دفتر خاطراتم گذاشتم و .... خیلی شیرینه خیلییییی

تازه میفهمم چقدر دلتنگتون شدم بانووو
و خدا رو شکر که برگشتم
برای دوباره شنیدن حرف های ناب ،
دوباره دیدن مهربانی
دوباره یاد گرفتن خوب بودن
و دوباره به آرامش رسیدن



همیشه یه بهانه برای شاد بودن ، لبخند زدن ، هورا

کشیدن و یا حتی به قول امروزیها ، ذوق مرگ شدن وجود

داره !!!حتی اگه نخوایم هم ،کسانی به زندگی مون میان

که نقش شون ، قشنگ تر و شاد کردن زندگی ماست!

اونوقته که فاصله ها ، دیگه به چشم نمیان چون این بودن

های قشنگ ، انقدر بزرگ اند که دیگه جایی برای خود

نمایی ِ فاصله ها نمیمونه !

کافیه این آدم های قشنگ با دل های پرنیانی بیان و باغ دل

رو فتح کنند اونوقته که تازه میفهمیم: چقدر خوشبختم ،

خوشبختی ، خوشبختیم و خوشبختند !!!!



و من امروز خوشبختم خدا ، به لطفـــ ِ لطیفـ ِ تو !!!

شکرتـــــــــــــــــــ خدا جون برای

همه ی بودن های قشنگ و پرنیانی !!!



پرنیان بانووو ،مرسی که باغ دلمونو فتح کردی



تولدتون مبارک





مگه می شه همینجوری الکی الکی بری ؟
یه دسته گل بالای میزم هست که هر روز چشمم بهش می افته. مال خیلی دور نیست . یک سال پیش و یکساله که با من همراه بوده خودش و خاطره ی روز اولش . و یک کارت روشه ... به اسم یکتا.

اونوقت چطوری می خوای بری ؟ وقتی هر روز در کنارمی ؟

و یک آلارم کوچولو خوشگل هر از گاهی من رو بی نهایت شاد می کنه.
زنگ واتس آپ!
هر جا هستم و در هر حالی باشم وقتی پیغامش رو می خونم ناخودآگاه لبخند می زنم و توی دلم می گم : جان دلم ...

مرسی یکتا جون تو هم از اونائی هستی که تمام وجودت قلب مهربونته.
میبوسمت عزیزم و ممنونم

....

اوه راستی ببین آفتاب جون چیکارت داره

یکتا سه‌شنبه 20 تیر 1391 ساعت 19:53

با اجازه ی بانوووو
دعوت میکنیم دوستان مهربان فتح باغ عزیزمان را به آن سوی وبلاگهااااا
جایی که خیال روی تو را به تصویر می کشیم با کلمات

هرگونه دست و شادی را به آن طرف منتقل میکنیم
جهت احتیاط

خواهش می کنم یکتا جون شاید دوستان آدرس خیال روی تو رو نداشته باشن

مرسی ............

http://khiale-ruye-to.mihanblog.com

پرنیان دل آرام سه‌شنبه 20 تیر 1391 ساعت 23:40

آهنگ تقدیمی:

از قبل تر ها هر بار که گوشش می دادم تو ذهنم بود زودتر ۲۰ تیر بشه و براتون بزارمش


http://tabasomekhoda.persiangig.com/audio/Che%20khoobeh%20Asheghi(128).mp3


به قول فریدون

دوستت دارم را نه به یک بار و به صد بار

به تکرار بگو


د و س ت ت ت ت ت ت ت ت ..... دارم


وای وای مرررررررسی



می دونی ! احساس غرور میکنم که تمام این مدت به این فکر میکردی که این رو توی یه روزی برام بذاری



پر از انرژی شدم اول صبحی

آفتاب سه‌شنبه 20 تیر 1391 ساعت 23:53 http://aftab54.blogfa.com/



من اومدم دوباره ببینم چراغونی باغ روشنه یا نه ؟


جای باران خان و بانو جان خالی ..
مبارک باشه بیست تیر زیبا ...

اینجا چراغ نمی خواد وقتی آفتاب داره

امروز عروسی باران و فرینوشه
جاشون که خالیه خیلی . اما حالشون خیلی خوبه خدا رو شکر
توی آسمونا هستند این روزا .

آذرخش چهارشنبه 21 تیر 1391 ساعت 07:51 http://azymusic.persianblog.ir/

سلام
حالتون خوبه؟
خوش میگذره؟
مثل همیشه پست زیبایی بود
فردا هم پنجشنبه اس و امیدوارم حسابی خوش بگذره
جمعه خوبی هم داشته باشید و به نصیحت های من گوش بدین
روز های خوبی واستون آرزو می کنم

سلام
مرسی آذرخش عزیز
ممنونم
راستش پنج شنبه هام رو به طرز اسف باری ازدست دادم .



باشه ... جمعه رو به خاطر تو یه عباس قادری گوش میکنم.
اون هم فقط به خاطر تو

قندک چهارشنبه 21 تیر 1391 ساعت 08:58

سلام. روحش شاد استاد امین پور عزیز.واقعا همینطوره که گفتید. هیچکس ذاتا بد نیست.

سلام قندک عزیز
چون همه فرزندان خدا هستیم. فقط گاهی فراموشکاریم و گاهی وقتها هم نمی دونیم یه چیزهائی رو .

یکتا چهارشنبه 21 تیر 1391 ساعت 13:33

بانووووو جان سلام
روز قشنگ تون بخیر باشه ایشالله
الهی که خوب و خندون و دل آروم باشین

راستی ، درست خوندم آیا ؟؟
امروز عروسی باران و بانو ست ؟؟؟

بسلامتی ایشالله

سلام یکتا جون
مرسی عزیزم . تو هم همینطور خانم هنرمند با ذوق
آره درست خوندی .

انشاالله که خوشبخت باشن همیشه.

solar پنج‌شنبه 22 تیر 1391 ساعت 20:27

سلام و تبریک برای شاه بانوی رویایی خیالم
من در نفس تو رمزها یافته ام

آرامشی به نهایت خوشبختی برایت آرزومندم ...

سلام
این جملات خیلی شیرین بودند و حالم رو خوب کردند.

ممنونم

پژمان پنج‌شنبه 22 تیر 1391 ساعت 22:16 http://www.silentcompanion.blogfa.com

نگریستن در اینجا
وسعتی به اندازه جنون
به آدمی میدهد،
دریا را که رج میزنی
غرقِ این وسعت می شوی!
گــُم میکنی ثانیه ها را
پشت غروب آفتاب.
خاکستری میشوی
همرنگِ ساحل.
آبی
گل آلود
مثل دریا.
و بعد
پوستِ افکارت
مثل فَلس ماهی ها برق میزند!

درود بی پایان به شما پرنیان عزیز.

سلام پژمان عزیز
خیلی قشنگ بود.
امیدوارم همه چیز خوب باشه و هر جا هستی شاد و سلامت باشی.
ممنونم

ایمان جمعه 23 تیر 1391 ساعت 01:19

ظاهرا یکی از این روزها تولدت بوده که اگه اینطور باشه تبریک می گم به مقدار فراوان...

پیروز باشی

ممنونم ایمان عزیز

روز و روزهایت خوش

قندک شنبه 24 تیر 1391 ساعت 13:40

سلام و درود فراوان بر بانوپرنیان مهربان. الان تخمه آفتابگردانم آرزواست. الان برف فراوانم آرزوست.

سلام
ای کاش همه ی آرزوها در حد تخمه ی آفتاب گردان بود . یه دقیقه ای می پریدیم سوپر سرکوچه می خریدیم!‌ راستی ها اگه آرزوها خریدنی بود چه خوب بود.

فرزان شنبه 24 تیر 1391 ساعت 15:00 http://bimarz000.blogfa.com/

درود.. پرنیان جان..
موافقم__
هر پدیده ای در جریان زندگی شعاع دید رو بزرگتر میکنه (تلخ یا شیرین) مشروط به این که چشمها رو باز نگهداریم_
منم مثه تو هر روز بخودم میگم : قراره امروز چی بدست بیارم..

سلام فرزان عزیز
بعضی وقتها تاثیر اتفاقات اونقدر عمیقه که ناخودآگاه چشمها خودشون باز می مونند .
ممنونم

سلام
گاهی هیچ کس را نداشته باشی بهتر از داشتن است...بعضی ها تنهاترت می کنند!
سلامی دوباره می کنم به تنهایی هام.

سلام
این که هیچ کس را نداشته باشی را نه ، ولی بعضی ها تنهاترت می کنند رو قبول دارم .
ای بابا چرا ؟!!

فرید یکشنبه 25 تیر 1391 ساعت 21:39 http://fsemsarha.blogfa.com

ای شما... ای تمام عاشقان هر کجا... نام یک نفر غریبه را در شمار نام های تان اضافه کمی کنید...
یک نفر که تا همین دو روز پیش... منکر نیاز گنگ سنگ بود....
چقدر همزاد بودن آن هم با تمام عاشقان جهان، شیرین است...

ببخشید که دیر متوجه زادروزتان شدم... هر چند دیر اما با این پست تان همیشه یادم می ماند که کدامین روز یک نفر به همزادان عاشقان جهان افزوده شده است...
هر روزتان تولدی دوباره در باور و نگاه تان... حق یارتان

سلام
خیلی لطف کردید و من را شرمنده.
از آرزوی قشنگتان هم ممنونم .

قندک دوشنبه 26 تیر 1391 ساعت 08:51

اتفاقا اگر قرار بود آرزوها خریدنی باشه اصن به من و شما چیزی نمی رسید. دیگران سریع می بردن.به ما که می رسید می گفتن تموم شد.
راستی تولدتون بسی مبارک باشد. الهی صد و بیست ساله شوید. نمیدونم قبلا تبریک گفتم یا نه. امان از آلزایمر پی رفته!!!

راست میگین والا!

یا نمی رسید یا هر چه بنجل منجل بود به ما می رسید و می گفتند همینه که هست می خوای بخواه می خوای نخواه

ولی نه ... احتمال زیاد داشت که همه ی آرزوهای قشنگمون رو می خریدیم اون هم شرایطی

و ممنونم از تبریکتون . من هم یه دنیا شادی و سلامتی برای شما آرزو می کنم .

فرزان پنج‌شنبه 29 تیر 1391 ساعت 15:08 http://bimarz000.blogfa.com/

رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست..
درود پرنیان جان ..
ابیات مطلب بالایی پر از احساس وعارفانه بود..ممنون
کمتر از قبل اما همچنان هستم__اینروزا بیشتر فکر میکنم وخوشنویسی و شجریان و..تار وویولن وکمانچه و...

سلام فرزان عزیز
وقتی بیشتر فکر می کنی و خوشنویسی و شجریان و ....... یعنی اینکه حالت یه کمی خوب نیست.

امیدوارم اشتباه کرده باشم و گرنه که به زودی زود همه چیز همانطور که می خوای روبراه بشه .

و ممنونم

نرگس(فانوس به دست) چهارشنبه 4 مرداد 1391 ساعت 13:10 http://fanuos.blogfa.com

میتونیم متولد شیم بعد از یه مرگ دردناک

آره . حتی صدها بار ...

تنها شنبه 21 اردیبهشت 1392 ساعت 14:40

سلام پرنیان عزیز، من دختر آریاییم

امیدوارم منو بشناسی

سلام

معلومه که می شناسم


شانست هم خوبه ! هر وقت توی نت هستم کامنت هات همون موقع می رسند و من زود جواب می دم

خوب باشی همیشه ...

تنها شنبه 21 اردیبهشت 1392 ساعت 14:48

ممنون
وااااااااااااااااای چ شانسی دارم :)
توخوبی؟
من امروز امتحان داشتم 5/. نمره اشتباه نوشتم

امتحان چی داشتی؟

نیم نمره ؟؟؟؟

نیم نمره دیگه غصه داره ؟

تنها شنبه 21 اردیبهشت 1392 ساعت 15:18

امتحان آمادگی
من خیلی دوست دارم بدونم اهل کجایی ؟؟
لطفا بگو

آمادگی چی ؟
آمادگی جسمانی ؟

برای نیم نمره آمادگی جسمانی ناراحتی؟
واقعا" که!

...

تهران. چرا اینقدر برات مهمه؟ چه فرقی می کنه ؟

تنها شنبه 21 اردیبهشت 1392 ساعت 16:05

نه آمادگی دفاع...
من ی دفتر دارم ک اسم دوستامو بااطلاعاتشون توی آن مینویسم....دفتردوستانه....
البته همش اطلاعانشون نیست خصوصیات ماه تولدو.... تازه اول هر صفحه ک برای یک نفر باشه ی طراحی زیبا میکنم
ولی درحال حاضرفقط4صفحه اش پره ک باتومیشه 5صفحه...

فقط میخواستم بببینم میتونم ی جایی،ی وقتی ببینمت ک...هیچی

دوستانه نوشت:بیا و حالم را به هم بزن، شادیهایم ته نشین شده...

خوب معلومه که باسلقیه ای . امیدوارم تمام صفحات پر بشه از دوستهای خوب .

ممنونم ازت دختر آریائی

تنها شنبه 21 اردیبهشت 1392 ساعت 22:06

جریان مسابقه چیه پرنیان؟؟

یکی از دوستان پیشنهاد دادند دوستان هر کدام جمله ای در مورد مادر بسازد و به سه نفر اول جایزه داده می شود. که به سه نفر اول جایزه ی نقدی توسط ایشان هم پرداخت شد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد