فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

مبارکتان باشد روز زن

 

زنانگی یعنی زلالی 

زنانگی یعنی بخشش ، ایثار 

زنانگی یعنی ظرافت، زیبایی، مهربانی 

زنانگی یعنی داشتن شادی های با دلیل و بی دلیل 

زنانگی یعنی حضور حتی در سکوت 

زنانگی یعنی عاشقی ، عاشق گل ، عاشق باران، عاشق حیوانات، عاشق کودکان ... پیرمردان و پیرزنان، عاشق مخلوقات 

زنانگی یعنی ناتوانی در تحمل رنج دیگری 

زنانگی یعنی عاشق رنگ بودن... قرمز پوشیدن، زرد پوشیدن، سبز و نارنجی پوشیدن 

زنانگی یعنی معطر بودن 

زنانگی یعنی ریزش ستاره ها از نگاه های گرم از دوست داشتن ها

زنانگی یعنی دوست داشتن برای دوست داشتن  

زنانگی یعنی داشتن دستانی گرم حتی در لحظات انجماد 

زنانگی یعنی بارها و بارها بخشیدن معشوق برای حفظ حرمت عشق و برای بزرگی معشوق اش  

زنانگی یعنی نماینده ی مهر بر روی زمین  

زنانگی یعنی شکستن و خورد شدن و فرو ریختن در بی مهری های معشوق  

زنانگی یعنی عشق دلیل تمام انگیزه ها   

زنانگی یعنی اشکهای پنهان دلتنگی و خنده های فریبنده ی آشکار 

زنانگی یعنی مادر بودن .... و عجز و ناتوانی من در شرح آن ... عظمتی ست مادر، خودِ عشق است مادر... بی همتا و بی نظیر  

زنانگی یعنی گاهی نه گفتن با قدرت هر چه تمام به تیرگی ها، ظلم ها و خشونت ها . زنانگی یعنی قدرت   

 

زنانگی یعنی دوستت دارم ... دوستت دارم ... دوستت دارم تا هرکجای ناتمام  


 

هیچ وقت دوست داشتن و عشق های یک زن را نگذارید به پای تنهایی اش و نیازش ، نگذارید به پای ضعفش ، این قدرت اوست اگر شما را دوست دارد  واگر شما را زیاد دوست دارد .   

می توانست کسی دیگر را به جای شما دوست بدارد، این  هنر اوست ، هنر عاشقانه هایش، من جنس دوست داشتن زنانه را می دانم ، خودم یک زنم، یک زن چه در جایگاه مادر باشد ، چه در  جایگاه همسر، چه درجایگاه معشوق ... خواهر ، دوست، فرزند ... تو را با تمام وجود و هستی اش دوست دارد ، مگر اینکه هر کدام از این زنانگی هایش را از یاد برده باشد.  انوقت حتی قادر نخواهد بود خودش را دوست داشته باشد.  

 

روز زن مبارک بر خانم ها و آقایان عزیز

 

 

باز آمد بهار و گلٍ سرخ بشکفت ...

 

 

 

سال نو مبارک  دوستان عزیزم ، اونایی که  می یاین و توی خصوصی برام پیام های مهربانی می ذارین و من می خونم و خوشحال می شم ... خوشحال می شم ... خوشحال می شم و باور می کنم زندگی هنوز هم خیلی وقت ها پر از مهربانی های  بی توقع و  بی انتظاره ،  رندگی پر از انسانهای خوب و دوست داشتنیه ،  اونایی که می یاین و یه نگاه می ندازین و می روید، اونایی که  هی بهم می گین : آهای چرا برای سال نو هیچ چی ننوشتی  هنوز؟  اونایی که  هستین  ولی دیگه نمی یاین به فتح باغ ، سال نو همه تون مبارک  

 

 هر جای دنیا که هستین ، مدام خوشی بیاد و تلنگر بزنه به احساستون.    

 می دونید ؟  ما با همدیگه زندگی رو زیبا می کنیم. من هرچی هم برای دل خودم لباسهای گل گلی بپوشم و هر چقدر هم برای دل خودم رژ قرمز  و عطر بزنم  و لاک گلبهی بزنم و هر چی هم برای دل خودم موزیک های خوشگل بذارم و گوش کنم و گاهی توی خلوت خودم والس بیام و هر چقدر  برای خوش آمدن خودم کفش تق تقی بپوشم و موهامو بالا ببندم و پائین باز کنم ... و توی فنجون خوشگل قهوه بخورم  وقتی هیچ کسی رو نداشته باشم ، دیگه دلی ندارم که این همه کار رو براش بکنم.  

زندگیٍ ما با هم قشنگه ...  زندگی خیلی قشنگ تره که  دوست داشته باشی و زندگی معرکه می شه وقتی که عاشق باشی  

 

عاشق باش  و  طبیعت را  دوست داشته باش و  زندگی را با مهربانیت نوازش کن ، بذار زندگی پر بشه از گلهای سرخ بهاری  با عطر مهربانی و رنگ خدایی