فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

ای خوشا با مهرورزان همرهی ...

   

وای باران !  باران ...  

شیشه ی پنجره را باران شست  

از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟  

 

یه سری آدمها یادشون و خاطراتشون هیچوقت از یادت  پاک نمی شن. میرن توی سلول سلول هستیت . یه سری آدمها وقتی می میرند ، باور نمی کنی که توی این دنیای خاکی ما نیستنداز بس که درون تو رو سرشار کردند، اونقدر بهت مهر دادند که تمام وجودت لبریز از محبتهاشونه، خنده هاشون توی گوشهاته ، صداشون رو  دائما می شنوی، جلوت دارن راه می رن ، و همش با یک لبخند انگار روبروت ایستادند و گاهی فکر میکنی خوب الان رابطه اشون با تو چطوریه؟!  ول کردن تو رو رفتند به دنبال زندگی واقعیشون؟  یا نه هنوز کنارت هستند و تو نمی بینشون؟!   

یه سری آدمها برات عین زندگی هستند، هوا هستند، نفس می کشی در کنارشون و وقتی باهاشون زیر آسمون پرستاره داری راه می ری یهو رو به آسمان می کنی و  با صدای بلند میگی : خدایا من چقدر خوشبختم!    

و یه سری آدمها رو اگه یک سال هم نبینشون چیزی رو از دست ندادی!    

 

خدا کنه جزو دسته ی آخری نباشیم !    

 ...

ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران
بیداری ستاره در چشم جویباران
ایینه ی نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران
بازا که در هوایت خاموشی جنونم
فریاد ها برانگیخت از سنگ کوه ساران
ای جویبار جاری ! زین سایه برگ مگریز
کاین گونه فرصت از کف دادند بی شماران
گفتی : به روزگاران مهری نشسته گفتم
بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران
بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زین گونه یادگاران
وین نغمه ی محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقی ست آواز باد و باران. 

شفیعی کدکنی    


 پ ن : این پست به مناسبت این روزهای قشنگ بارانیست و دوستی های قشنگ ما. 

مرسی برای تمام پیغامهای مهربانی  که شرمسار می شم از خوندنشون و هیچوقت پاسخ شایسته ای براشون پیدا نمی کنم ... مرسی برای بودنهای سرشار از خوبی ها ... و خدا رو شکر برای تمام خوبهائی که بودند و رفتند و خوبهائی که هستند و امروز دارمشان ...  خدا رو شکر که اینقدر قلبها رو بزرگ خلق کرد که میشه بی نهایت دوست داشت و می شه تا ابد دوست داشت.  

ممنونم از دوستی که گفت این شعر را برای تو سرودم و منو مبهوت قلب پراز مهرش کرد. و دوستی که گفت شب قدر موقع دعاهام همش جلوی چشمام بودی و دوستی که از اون طرف دنیا بهم زنگ زد و گفت ای میلهات رو که باز می کنم چهره ات با خنده هات می یاد جلوی چشمام ناخودآگاه و  ... و مرسی از کسی که با زخم زبانهاش و تلخی هاش  به من یاد می ده که باید قوی باشم . حتی اگه گاهی وقتها بغض راه گلوم رو می بنده و پرده ی اشک همه جا رو برام تیره و تار می کنه ... باز هم ازش ممنونم!

نظرات 32 + ارسال نظر
قندک دوشنبه 7 شهریور 1390 ساعت 11:46

سلام و درود فراوان بر پرنیان عزیز.باران که می بارد همه چیز را شفاف تر می کند. حتی دل هارا.خب حالا که میدونین چقدر خواستنی هستین پس قدر خودتونو بدونین (ای باب چرا توی این شکلکهاتون گل نیست؟!)

سلام عرض شد قربان
شما خودتون گل هستید

من فکر می کنم خوب بودن آدمها ، با بودن آدمهای خوب اطرافشون معنی پیدا می کنه .
و مرسی برای محبتتون و لطفتون

مریم دوشنبه 7 شهریور 1390 ساعت 11:52 http://www.2377.blogfa.com

خدا کنه من هم از دسته ی آخر نباشم !
سلام پرنیان جان . خوبی ؟
خوشحالم که حس های خوبی داری این روزها .
این جا که از باران خبری نیست ! اما پاییز را با خنکای نسیمش که چه عرض کنم ! بادش در واقع می شود حس کرد !
دعا کن این جا هم ببارد .

سلام مریم جون
مرسی عزیزم امیدوارم تو هم خوب باشی. این چند روز تهران حسابی باریده جات خالی! دعا می کنم سمت شما هم بباره و لذت ببرید از طبع لطیفش .

بهارآرزو دوشنبه 7 شهریور 1390 ساعت 12:49 http://www.bahar-e-arezoo.blogfa.com

سلام بانو .../

دلم خیلی براتون تنگ شده برای روزه و ساعات قشنگی که با هم داشتیم .../

یه سری آدمها رو نمیشه هیچ وقت فراموش کرد بانو مثل شما

سلااااااااااااااااااام

وای نمی دونی چقدر خوشحالم کردی . دوست عزیز و نازنینم ...
باور کن چشمهام شدند پر اشک ...
خیلی جات خالیه ! ولی نمی خوام بهش فکر کنم ... فرار می کنم ازش!

پرنیان دل آرام دوشنبه 7 شهریور 1390 ساعت 14:03

این تقدیم به مهربانی بی انتهاتون:

سبز مانند بهار
رنگ دستان تو را می گویم
من دلم می خواهد
مثل باران باشم
که ببارم خود را
قطره
قطره
قطره
روی موسیقی خاک
من دلم می خواهد
آفتابی باشم
یا اناری به درخت
یا دلی باشم بر نیزه ی عشق
من دلم می خواهد
توی هر کوچه که آوازی هست
مثل توکا باشم
روی یک شاخه ی سبز بسرایم خود را
با تو ام! _گوش بده_
به صدایی که می آید از دور
از پس کوهستان ها
_ چه بلند!_
همه ی پنجره ها را بگشای
من به هر خانه دلی دارم تنگ
مثل توکا به قفس
که تو را می خواند...

"اسدللاه شعبانی"



آخی
این دو روز دلم می خواد توی یه کوهی بودم اون قله ش می رسیدم کلی از ذوق جیغ می کشیدم
الهام کنارمه عزیز دلمه و من خیلی آرومه دلم و همون دوستیه برام که گفتید
یه سری آدمها برات عین زندگی هستند، هوا هستند، نفس می کشی در کنارشون و وقتی باهاشون زیر آسمون پرستاره داری راه می ری یهو رو به آسمان می کنی و با صدای بلند میگی : خدایا من چقدر خوشبختم!
و دلم آروم تره وقتی می دونم یه پرنیان هست که ازم دوره ولی حسش می کنم خیلی وقتا یه وقتایی آخر شبا یه وقتایی صبحای زود یه وقتایی وقتی سر کارم
حس بودنتون رو دوست دارم
و حس بودن دوستای این دوره از زندگیم رو
کاش این روزام تموم نشن

تو مثل باران هستی پر از لطافت پراز زندگی و سخاوت .
تو مثل یک پرنده ی خوش آوازی که من از شنیدن آوازهاش لذت می برم
پرنیان عزیزم
کاش می دونستی هر اس ام اسی که بهم می زنی چقدر من رو سرشار از دوست داشتن می کنی.

ارکید دوشنبه 7 شهریور 1390 ساعت 14:22

سلام پرنیان جونم
گویا من جزو دسته آخرم
اما اشکال نداره. تو که برای من جزو دسته اولی
خلاصه ما رو ندیدید حلال کنید
روز و روزگار خوش

سلام ارکید عزیز
اما فکر نمی کنما! کسی که رسم مهربونی رو بلده نمی تونه جزو دسته آخر باشه .
من تو را ندیده دوست دارم .

آفتاب دوشنبه 7 شهریور 1390 ساعت 14:31 http://aftab54.blogfa.com/

یه سری آدمها یادشون و خاطراتشون هیچوقت از یادت پاک نمی شن.( پرنیان من ) میرن توی سلول سلول هستیت .( پرنیان من ) یه سری آدمها وقتی می میرند ، باور نمی کنی که توی این دنیای خاکی ما نیستنداز بس که درون تو رو سرشار کردند.( پرنیان من ) اونقدر بهت مهر دادند که تمام وجودت لبریز از محبتهاشونه، خنده هاشون توی گوشهاته ، صداشون رو دائما می شنوی، جلوت دارن راه می رن ، و همش با یک لبخند انگار روبروت ایستادند.( پرنیان من )یه سری آدمها برات عین زندگی هستند، هوا هستند،( پرنیان من ) نفس می کشی در کنارشون و وقتی باهاشون زیر آسمون پرستاره داری راه می ری یهو رو به آسمان می کنی و با صدای بلند میگی : خدایا من چقدر خوشبختم! !!

( پرنیان من )

آفتاب چون ظاهر شود، بر همه کس یکسان تابد، امّا بعضی را بسازد و بعضی را بسوزد، و این باختیار آفتاب نیست. امّا ما را اختیاری هست
عین القضاة همدانی
...

آقتابم بدمید از کله قله قاف .... همه رنگم بشست .... همه اندوه برفت .... تابشی داشت که ایام ندیدست چنان .... تو و او یا همه یاران ندانند چسان ....من اگر ذره صفت ... بال زنم تا بر دوست ....تو بگو جان من و جمله جهان ... کشش کیست که میخواندم .... هر دم به نهان ....تو بگو جان و من و جمله جهان.

بی یار دوشنبه 7 شهریور 1390 ساعت 16:25 http://mocha-paris.blogfa.com/

سلام دوست
برگشته ام به جهان مجازی با نام و نشان و خانه ای تازه...
آدرس خونه تازه رو برات می ذارم...
به من سر بزن

پیروز باشی

مبارکه ! دوست داشتم خیلی خونه ی جدیدت رو .

فرزان دوشنبه 7 شهریور 1390 ساعت 17:04 http://filmvama.blogfa.com/

درود پرنیان جان
این آخری پینوشت از همه بیشتر به آدم یاد میده..
چشیدن تلخی و درد زندگی..
بقول یکی از دوستان از قول نیچه:
؛آنچه مرا نکشد ..نیرومندم میسازد؛

سلام فرزان عزیز
معمولا تلخی ها همیشه آموزنده تر هستند و درسهای بیشتری دارن توی خودشون تا شادیها و شیرینی ها ! دقت کردی ؟

ممنونم .

[ بدون نام ] دوشنبه 7 شهریور 1390 ساعت 18:40

[عصبانی] یعنی هیچ کس به شخصیتش برنمی خوره اسمه پوله

کشورش بشه اسمه یه الاغ واقعا برای هیچ کدومتون مهم نیست

اسمه یه الاغ بشه اسمه پول کشورتون واقعاکه [عصبانی] [تشویش]

احمد خاتمی : «عفیر» انتخاب اول روحانیت و مراجع برای نام پول ملی

خبرگزاری فارس:
خاطرنشان میسازد که «عفیر» نام مبارک الاغ حضرت رسول میباشد ..... [ناراحت]

بله ؟

این کامنت شما نه ربطی به پست من داره و نه نام و نشانی !

ویس دوشنبه 7 شهریور 1390 ساعت 19:47

بارون که میاد از بس خشکی دیدیم ،مست می کنیم.مثل کودکی که ناگهان جامی بنوشد.چنان مست می شویم که انگار از لباس تن خارج شدیم.و به رقص روح در می آییم.

درسته بعضی ها جلوی چشممان هستند ولی فرسنگ ها از ما دورند.وبعضی که حتی دیگر زندگی نمی کنند مثل هوا با تن برگ،به ما نزدیکند.و در ما جاری.لحظه های ناب دوستی،دوستان خوب،برایت ابدی شود و تو برایمان بمانی .

و تو چون مصرع شعری زیبا سطر بر جسته ای از دفتر عمرم هستی

ممنونم برای کامنت خوبت . و برای محبتهای همیشگیت .

آفتاب دوشنبه 7 شهریور 1390 ساعت 21:06 http://aftab54.blogfa.com/

اینا روووووووو! وای مرسی آفتاب مهربون

آفتاب دوشنبه 7 شهریور 1390 ساعت 21:23 http://aftab54.blogfa.com/

نهایت عشق اوج باور و سر حد احساسی آسمانی است ..
وقتی نسیم عشق دستهای سپید ابر های عاشق را به دست هم می سپارد
به یمن این پیوند پاک وجودشان اشک شوق می ریزد
امروز به همراه نسیمی که می آمد بوی پاییز را از دور دستها احساس کردم...

پاییز را به خاطر بادهایش و به خاطر برگهایش دوست دارم .

پاییز رنگ گذشته ها و خاطرات دور را می دهد.

پاییز را به خاطر رنگهایش دوست دارم....بوی پاییز می آید...
باز باران بارید ،

خیس شد خاطره ها ،

مرحبا بر دل ابری هوا ،

هر کجا هستی باش ،

آسمانت آبی ،

و تمام دلت از غصه دنیا خالی

من عاشق پائیزم و توی پائیز عاشق عاشقم. جشنواره ی رنگهای خداست انگار زرد و قرمز و نارنجی ...
و بارانهای قشنگش و همه چیزش ...
مهر با اسم قشنگش . و الان هم که خدا توی یک تابستان گرم برای چند روزی به پائیز قشنگی مهمونمون کرد .
... مرسی عزیزم .

نازنین سه‌شنبه 8 شهریور 1390 ساعت 09:41

پرنیان مهربونم تو انقدر خوبی که من با اینکه ندیدمت همیشه به یادتم و بودنت و آشنایی با تو رو یکی از بزرگترین شانس های زندگیم می دونم. با این همه احساس و مهربونی مگه میشه تو رو دوست نداشت وبه یادت نبود عزیزم؟!! تو از اون دوستهایی که همیشه تو ذهن و قلب تموم دوستات هستی.
دوستت دارم و خوشحالم برای بودنت.

سلام نازنین عزیزم
مرسی ... واقعا ممنونم از این همه محبت و لطف . من هم دوستت دارم و برات آرزوی آرامش و شادی دارم در تمام لحظات زندگیت.

خیلی لطف کردی.

آذرخش سه‌شنبه 8 شهریور 1390 ساعت 10:07 http://azymusic.persianblog.ir/

سلام پرنیان عزیز
خوبی؟
به به خوشبحالتون بارون دارین
ما که همچنان جهنم سوزان رو داریم
فکر کنم جهنم به این گرمی نباشه. چون لا اقل خدا دلش یکمی بحال بندگانش میسوزه
فردا ممکنه عید باشه. پیشاپیش عید رو تبریک میگم. همینطور رسیدن پنجشنبه عزیز این هفته. و پنجشنبه عزیز اون هفته. چون ممکنه هفته آینده نباشم. بازم ماموریت. مهمان شهرتون. واسه همون دستگاه اختراعی
خوش و شاد و سلامت باشید

سلام آذرخش عزیز و مهربان
ممنونم . امیدوارم شهر شما هم کم کم دیگه رو به خنکی بره . عید تو هم مبارک و دعا می کنم کارهات در تهران با موفقیت و با سرعت انجام بشن و انشاالله یه شیرینی ازت بگیریم .
منتظر می مونم تا برگردی و انشاالله با اخباری خوش .

قندک سه‌شنبه 8 شهریور 1390 ساعت 10:30

عرض سلام و ارادت مجدد. عیدتونم مبارک

سلام عرض شد
عید شما هم مبارک . لطف کردید قربان

دانیال شاد سه‌شنبه 8 شهریور 1390 ساعت 11:16 http://danialshad.blogsky.com

سلام

خیلی زیبا بود...

پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زین گونه یادگاران
وین نغمه ی محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقی ست آواز باد و باران.

...فکر میکنم این آخرش که من خیلی دوست داشتم حقارت آدم رو به رخش میکشه...

منم بعضی وقتها باران رو دوست دارم... اون وقت وقتی بارون میاد میرم زیر بارون و دستام و باز میکنم و سرم رو رو به آسمون بلند میکنم تا قطرات بارون بخوره توی صورتم
...خیلی حس ِ خوبیه

راستی پیشاپیش... عیدتون مبارک... امیدوارم روز عید باران مغفرت الهی به سر هممون بباره و
سرمونو رو به سمت آسمون بلند کنیم و بگیم خدایا اااا شکرت

سلام دانیال عزیز
انسان اصلا حقیر نیست ، بلکه زندگی چیز خیلی جدی نیست. ما از یک دقیقه ی دیگه خبر نداریم نمی دونیم اصلا دیگه هستیم توی این دنیا یا نیستیم! بعد از ما همه چیز روال عادی خودش رو داره . عزیزانمون غصه می خورن و اشک می ریزن و بعد از مدتی عادت جای همه چیز رو می گیره اصلا انگار نه انگار که یک روزی بودیم. فقط می مونه خاطرات و یادها که ای کاش هیچوقت خاطرات ناراحت کننده ای برای هیچ کس باقی نگذاریم.

عید شما هم مبارک. امیدوارم همیشه شاد شاد باشی و موفق.

فرزان سه‌شنبه 8 شهریور 1390 ساعت 18:33 http://filmvama.blogfa.com/

درسته ..وعلتش تاثیریه که رنج ودرد بر روی انسان میذاره ..
وهمین باعث میشه با نیرویی مضاعف برای فرار از طعم تلخ شکست.تلاش کنه وهمین تلاشه که میشه اسمشو گذاشت ؛درس؛ وتجربه زندگی؛...

سلام فرزان عزیز
درسته با نظرت موافقم و ممنونم ازت. تجربه های تلخ در اثر ازدست دادنهاست و اشتباهات و همین هاست که آدم رو قوی تر می کنه و استوارتر.

قاصدک سه‌شنبه 8 شهریور 1390 ساعت 19:09 http://deleghamginotanha.blogfa.com/


دلها همه بهاران

شد از شمیم باران

مه، رخ نموده امشب

در عید روزه داران

هر کس که در دعایش

یادی کند ز یاران

شیرین تر از عسل باد

کامش به روزگاران

طاعاتتان مقبول درگاه حق

سلام قاصدک عزیز
ممنونم برای این شعر زیبا . عیدت مبارک

پری کاتب سه‌شنبه 8 شهریور 1390 ساعت 19:29 http://www.babaee1.persianblog.ir

درود دوست من
عرض ارادت

سلام پری عزیزم
مرسی . لطف کردی .

نرگس سه‌شنبه 8 شهریور 1390 ساعت 20:45 http://w-infinite

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

سلام نرگس جان
امیدوارم خوب باشی .

آفتاب سه‌شنبه 8 شهریور 1390 ساعت 23:45 http://aftab54.blogfa.com/

سلامممممممم خانووووومممم
عیدت مبارک نازنین

سلام آفتاب عزیزم
عید تو هم مبارک . مررررررسی

الهام تفرشی چهارشنبه 9 شهریور 1390 ساعت 00:14 http://elitata86.blogfa.com

سلی ی ی ی ی ی ی ی ی
عاشق این شکلکه ام ، مثه خودت

کلمه به کلمه ی این پستت رو دوست داشتم پرنیانی
کلی زل زدم به عکس و سعی کردم خیسی و رطوبتش رو حس کنم با انگشتام ..

خوشحالم که توام به قدردانی ِ این روزای قشنگ قیام کردی ..
واقعا عجیب بود
واسه من که رویا بود .. خیلی چسبید .. خیلی خوشمزه بود...

و خوشحالترم که کنار این روزای قشنگ دوستایی دارم مثه پرنیانیم که میتونم ذوقمو باهاشون تقسیم کنم !
خودت هم نمیدونی چند دقیقه یا چند ساعت در روز بهت فکر میکنم .. ولی خب همه ش رو نمیشه گفت یا مسیج داد یا...
برای من از همون دوستای بارونی هستی ...
راست گفتی .. خیلی خوشبختیم واسه داشتن ِ خیلی ها ...
و
راستی ، عالیه که انقدر شکر گذاری .. جای خدا باشم یه ترفیع ِ درست و درمون بهت میدم

خیییییییییییییییییییییییلی دوست دارم .. میدونی این خیلی چقدره ؟

به قول پرنیانِ دل آرامم انقدری که نمیدونم چند تا انگشت بشه

سلام الهام جونم
قرار بود که تا سه شنبه هفته ی آینده بارندگی داشته باشیم ! پس چی شد؟ توی هواشناسی یه آشنائی ، پارتی ، چیزی نداری؟ یه سفارشی بکنی؟!!

این کامنت پر از محبتت از اون کامنتهائی شده که سخت شد جواب دادن بهش. مرسی عزیز دلم که اینقدر به یادم هستی و من رو به نیکی یاد میکنی. من هم دوستت دارم عزیزم عاشق خودت ومهربونی هات و شیطونی هات هستم.
ضمنا" سفارش منو به خدا هم بکن ! این روزها خیلی چشمهام به دستهاشه ... یه جورائی!

می فهمم معنی خیلی ت رو الهام جونم ... چون خودم خیلی از این خیلی ها داشتم.
و ... دوستت دارم خیلی !

الهام تفرشی چهارشنبه 9 شهریور 1390 ساعت 00:17 http://elitata86.blogfa.com

این یکی دو روزه به پیشنهاد شازده کوچولو یه آهنگ دانلود کردم که به قول خودش مال ِ زمان عاشقیت های جوونیشه !
آهنگ (ترانه پاییز) سیاوش قمیشی ...
که میگه :

پاییزه چشم تو وقتی بباره
وقتی که ببینم این بارونه ...
این بارونه ؟
نه پاییزه .. اما نه ! این بارونه ....


یه کم ریتمش یواشه .. اما خیییییییلی دوستش داشتم ...

گفتم پیشنهادش بدم .. شاید بد نباشه

آره این اهنگ رو من هم خیلی دوست دارم . کلا سیاوش قمیشی کارش درسته . مخصوصا این آلبوم آخرش «یادگاری». قبلا" ازش اصلا خوشم نمی اومد و صداش رو دوست نداشتم ولی الان نظرم تغییر کرده . ترانه هاش مثل ترانه های داریوش هستند ، ترانه های قشنگی دارن آهنگهاشون.
مرسی برای توصیه ی خوبت ... امروز می رم سراغش دوباره .

الهام تفرشی چهارشنبه 9 شهریور 1390 ساعت 00:24 http://elitata86.blogfa.com

و یکی دیگه البته که تیتراژ پایانیه برنامه شبهای روشنه ..
خیلی دوسش دارم ...
این یکی رو حتما دانلودش کنین ..

یه بار اسمش رو از قلب صدا کن
اگه دلت شکست منو دعا کن

تو این شبای روشن گم نمیشی
بیا با قلب من خدا خدا کن


....
....

این رودیگه نشنیدم ونمی دونم چیه . تلویزیون اصلا نگاه نمی کنم و خبری از سریالهای ایرانی ندارم . ولی خوب وقتی تو میگی قشنگه حتما قشنگه دانلودش می کنم . مرررررررررررررسی

پرنیان دل آرام چهارشنبه 9 شهریور 1390 ساعت 08:46

سلام
عیدتون مبالک باشه خانوم خانوما

گبلنا میومدیم اینجا فخط کتاب می دیدیم بهمون پیشنهاد میشد

جدیدنا آهنگ هم پیشنهاد میشه

خدا آخرشو به خیر کنه
منم چون عاشخ این شکلکم براتون می زارمش

سلام پرنیان جونم
عید تو هم مبارک عزیزم.
من هم عاشق این آیکونم : تا ابد می خواد حرف بزنه!

لی لا چهارشنبه 9 شهریور 1390 ساعت 13:35 http://tar-did.blogfa.com

سلام دوستم امیدوارم که رو به راه باشی البته میدونم که تو همیشه کاری میکنی که حال و روزت خوب باشه و اجازه نمیدی سختی های زندگی از پا بندازتت. من معمولا از توی گودر می خونمت و از نوشته هات لذت می برم هنوزم با بعضی هاش احساساتی میشم و اشکم درمیاد. خواستم بدونی که به یادتم و دوستت دارم و سعی می کنم همیشه از نوشته هات چیزای خوبی یاد بگیرم . مراقب خودت باش عزیزم

سلام لی لا جان
دلم برات خیلی تنگ شده بود. یادش به خیر اون روزها هم . خوشحالم که نوشته هام رو دوست داری.
من هم دوستت دارم . امیدوارم همیشه بهترین های زندگی در انتظارت باشن.

آفتاب چهارشنبه 9 شهریور 1390 ساعت 15:41 http://aftab54.blogfa.com/

آخیییییییییییییییییییش 3 روز تعطیلی !!!

سلام پرنیان خودم ..

سلام آفتاب جونم
تعطیلی زیادی هم خوب نیست ! اونوقت شنبه دیگه سخت می شه رفتن به سرکار!
امیدوارم این سه روز تعطیلی حسابی بهت خوش بگذره و یا حداقل در آرامش کامل باشی.

فرینوش چهارشنبه 9 شهریور 1390 ساعت 23:07 http://www.saraybanoo.blogfa.com

.
.
.

سلام بانو!
چقدر چسبید ... مثل یک فنجان قهوه در دم دمهای غروب این روزهای شهرم که بس سرد و دلچسب است!
مثل اینکه این روزها همه جا بارانی است
چه شیرین ...
چه شاد ...
چه خجسته!

...

سلام فرینوش عزیز
خدا رو شکر که دوست داشتی . خوشحال شدم

باران پنج‌شنبه 10 شهریور 1390 ساعت 16:14

..
و من
شرمند از نبودن هام!
نبودن که نه
کم بودن هام..

سعی میکنیم یه کاریش کنیم !

البته دشمنتون شرمنده !
هر جا هستید خوشحال باشید و سلامت انشاالله .

گنجشکماهی پنج‌شنبه 10 شهریور 1390 ساعت 21:49

سلام بر باغبان ِ گل و ریحان، پرنیان
گفتنی ها رو گفتید، مثل ِ همیشه سرشار از حقیقت و واقعیت
قلمتون، نویسا و حضور ِ دوستان، پایا
و چه دوستانی، آدم کیف می کند، دم ِ همشون گرم
------

یک هفته ای می شد رفته بود تا پیش از شروع ِ امتحانات سری به خونه بزنه و حال و هوایی عوض کنه.
پنجم ِ دی هشتاد و دو، حال و هوای خیلی ها رو عوض کرد. چند روز بعد، به من خبر رسید که واقعن حال و هواش عوض شده !
امتحانا شروع شد، دیگه مثل ِ قبل، کنار ِ خودش نمی نشستم. می نشستم کنار ِ یه صندلی که پر شده بود با یک عکس و کلی خاطره ...
...گفتی : به روزگاران مهری نشسته گفتم
بیرون نمی توان کرد حتا به روزگاران
وین نغمه ی محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقی ست آواز باد و باران
و ولله جز این چه می ماند؟
------
"ممنون" واژه ای نیست که بتونه میزان ِ تشکر من از بابت این پست رو نشون بده
بی شک این بی بضاعتی رو به حق ِ دوستی ها، عفو خواهید کرد
بشنوید: http://tarabestan.com/?p=3021
ببینید: http://www.vatantube.com/videoid-1172-.html
هم نوا با بم را، با بوسه های باران
------
عکس نوشت:
چترها را که باید بست هیچ
کفش ها را هم باید در آورد
بعد زیر ِ باران رفت

---
عید ِ شما و همه ی دوستان
پسا پیش مبارک باد
(همون آیکونه که سر و ته هستش)

عجب !
عجب خاطره ای ! من رو برد به فکر .

برای لینکها خیلی ممنونم . خیلی لذت بردم .

عید شما مبارک ...

فرید یکشنبه 13 شهریور 1390 ساعت 10:10 http://fsemsarha.blogfa.com

سلام
بعضی آدم ها یاد آدم میاورند که هستیم و بعضی ....
بعضی آدم ها باعث میشن به آدم بودن مون افتخار کنیم و بعضی...
بعضی آدم ها باعث میشن هیچ غمی یادمون نمونه و بعضی...
ولی همیشه یادم هست که اگه روزی بخوام همه چی رو بفهمم... سر از اسرار خلقت آدم در بیارم.... اگه بخوام اونجوری که باید باشم...
باید همه آدم ها رو دوست داشته باشم بدونم داستان پرواز آدم ها، حکایت طوقی کتاب های دبستان مونه... قوی ترین پرنده ها، اوج پروازشون وابسته به توان ضعیف ترین اوناست و پیکره آدم، همچون پرندگانی جدا اما هم مسیر بر پرواز هم تاثیر بلاشکی دارند...
پس بقول شما... همه شون رو دوست دارم و از همه شون ممنونم...

سلام

وقتی که از کسی به شدت می رنجم و دلم می گیره معمولا یا یکی از اون شبها خوابی می بینم که پیغامی توش داره و یا یک محبت بی دریغ از کسی می بینم که جبران می کنه اون رنجشها رو .
و این نشون میده که خدا حواسش هست! و من سعی میکنم قوی تر بشم.

ممنونم برای این کامنت زیبا .

سهبا یکشنبه 13 شهریور 1390 ساعت 10:43 http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

و مرسی از شما که هستی و درس دوست داشتن می دهی و ممنونم از خدا که عشق را آفرید ، قلب را آفرید و کسانی چون شما را که هر دوی اینها را خوب می شناسند و قدر می دانند ...

ممنونم سهبا جان
خیلی لطف داری . امیدوارم لایق این حرفهای زیبا باشم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد