آدمها می آیند و می روند و عشق ها متولد می شوند و اما نمی میرند. حتی اگر با گذر زمان عشق ها بر جان آدمی یاد و خاطری از خود باقی گذارند، زخمی ابدی بر روان به یادگار می گذراند که هرگز و هیچوقت درد دوست داشتن فراموش نگردد. دردی گرم و شیرین و دوست داشتنی و سوزاننده تا آدمی فراموش نکند با هر دوست داشتنی دردی تازه با جان و تنش خواهد آمیخت و آدمی می آموزد ققنوس وار بسوزد و خاکستر شود و باز هم دوست داشته باشد. آنچه میان انسانها اتفاق می افتد ورای تمام مصلحت ها و اماها و اگرها و باید ها و نبایدهاست. آنچه در میان عاشقی دو انسان رخ می دهد تماما" نور است و انرژی که به سمت آسمان می رود و موجب می گردد که خورشید بتابد و ستاره بدرخشد و باران ببارد و باد بوزد و نسیم روح را بنوازد. تا زمانی که عشق ها وجود دارند زمین گرم است. وقتی دیگر عشقی نباشد ظلمت جهان را درخواهد نوردید و روز را انجماد و تاریکی فرا خواهد گرفت و در شبانگاهان ستاره ای نخواهد درخشید. ستاره ای که در آسمان شب می درخشد، دلی ست که برای نفس دیگری می تپد و حسٍ گرمای دلچسب خورشید بر پوست تن، نشانی از این است که آدمیان بر روی زمین هنوز فراموش نکرده اند دوست بدارند و این گرمای عشق آدمیست که بر تمام سلول های هستی و کائنات نفوذ کرده است .
و باران ... و باران اشکهای پنهان و یا فروخورده ی بغض های دلتنگی ست. خداوند عجیب نمایشی با آدمهایش بر صحنه هستی می آورد!
زمانی که قطره های باران بر گونه هایت فرو افتاد ، بیاندیش که دل کدام عاشقی در کدام نقطه ی دنیا دارد می بارد ...
تمام اینها را کسی می فهمد که دلش برای دلی پر می زند.
سلام
فعلا حوصله تو ندارم
انقدر کامنت نذاشتم تا ببینم کی از رو میری
حالا که نوشتی باشه میام نظر مینویسم . بعدا میام میخونم
سلام
واقعا که
حوصله ام رو نداری ؟
سلام بانو
وقتی این پست رو میخوندم یاد شعری از خانم رویا شاهحسینزاده افتادم که فکر میکنم حق مطلب رو با اون شعر ادا کرده باشن مطالعه بفرمایید:
من زخمهای بینظیری به تن دارم اما
تو مهربانترینشان بودی
عمیقترینشان
عزیزترینشان
بعد از تو آدمها
تنها خراشهای کوچکی بودند بر پوستم
که هیچکدامشان
بهپای تو نرسیدند
به قلبم نرسیدند
بعد از تو آدمها
تنها خراشهای کوچکی بودند
که تو را از یادم ببرند، اما نبردند
تو بعد از هر زخم تازهای دوباره باز میگردی
و هربار
عزیزتر از پیش
هربار عمیقتر.
سلام دوست آسمانی عزیز
شعر بسیار قشنگی بود
مرسی
همیشه عزیزترین ها اندوه هاشون عمیق ترینند ...
بازم سلام
خواندم و لذت بردم . لذت بردم از اینکه دنیا رو انقدر زیبا توصیف کردی . دنیایی پر از آدمهای خوب . انقدر خوب که از انرژی اونها چرخ فلک در گردشه . خوش به حالت که چشمات قشنگیها رو می بینه...
سلام
مرسی . دنیا با تمام سختی هاش و پیچیدگی ها و غیرمنتظره های تلخشه خیلی قشنگی ها هم داره ، مهم ترینش حضور کسانی که خیلی دوستشون داریم ... در لحظه های ما.
مرسی که حوصله ام رو داشتی
سلام بانو
زیر گنبد اعجاز واژه هایتان
فقط میتوان سکوت محض شد
وقتی سخن گوی عشق می شوید
دیدنش سعادت می خواهد
و هم صحبتی با او شهامت
عشق است دیگر
گاهی باید مانند خدا توصیفش کرد
در پناه مهریزدان روزهایت سرشاراز عشق باد
سلام بر شما
دیدنش سعادت می خواهد ...
و هم صحبتی با او شهامت .
واقعا" .
ممنونم از محبت شما.
عاشقی یعنی طنین یک غزل
گرمی همسایه های یک محل
عاشقی یعنی ستاره یعنی ماه
چیدن لب های تو با یک نگاه
عاشقی یعنی عبورازیک چراغ
زردی پاییزوعصربخیریک کلاغ
عاشقی یعنی بهار یعنی فروغ
بربلندای حقیقت گاهی دروغ
همچوصیاد درکمین یک شکار
پاکی آینه از گرد و غبار
عاشقی یعنی بریدن از بهشت
هرچه باشیم ونباشیم خوب وزشت
عاشقی یعنی که لیلایم کجاست
همدم شب های من تنها خداست
احسان علوی
خیلی زیباست این شعر
دوست داشتنت،
اندازه ندارد!
پایان ندارد!
گویی بایستی بر ساحل اقیانوس
و
موجهای کوچک و بزرگ مکرر را
بی انتها، بشماری ...
"سید علی صالحی"
تازه آدم میفهمد که این دوست داشتنِ بی اندازه است که زمان و مکان را برایش معنا میکند.
عباس معروفی
+از من تنها تر....تومانده ایــــ.
سلام معصومه جان
امیدوارم حالت خوب باشه
سلام
خوب هستی نازنین بانو ؟
یلداتون مبارک و خوش
سلام
خیلی خیلی ممنونم
یلدای شما هم مبارک . خیلی لطف کردی
سلام،
" تمام اینها را کسی می فهمد که دلش برای دلی پر می زند."
سلام
بله ...
...با هر دوست داشتنی دردی تازه با جان و تنش خواهد آمیخت و آدمی می آموزد ققنوس وار بسوزد و خاکستر شود و باز هم دوست داشته باشد. آنچه میان انسانها اتفاق می افتد ورای تمام مصلحت ها و اماها و اگرها و باید ها و نبایدهاست. آنچه در میان عاشقی دو انسان رخ می دهد تماما" نور است و انرژی که به سمت آسمان می رود و موجب می گردد که خورشید بتابد و ستاره بدرخشد و باران ببارد و باد بوزد و نسیم روح را بنوازد...
سلام پرنیان نازنینم..
عکس بالا من رو یاد یکی از پست هایی که گذاشتی انداخت.. در مورد مرحوم مادرت.. نوشته بودی که ملافه ها رو پهن می کرد و...
دلت عاشقت همواره پر نور و تپنده عزیزم..
سلام لیلا جون
خیلی برام جالب بود که به یادت مونده خیلی گذشته از اون نوشته ها
و خیلی ارزشمند بود برام
واقعا" که با معرفتی . گاهی فکر می کنم کاش لایق این همه خوبی باشم
تمام اینها را کسی می فهمد که دلش برای دلی پر می زند...
یاشاااااااااااااااا
مرسی چه کادویی
سلام
چند ماهی هست که وبلاگتون رو میخونم... متن هاتون زیبا و پر احساس هستند....... اگرچه من خودم گاهی بین جدال منطق و احساس جانب منطق رو میگیرم ولی گویا چیزی در پستهای شما هست که آدم رو گرفتار میکنه... مخصوصا چون منی را که دنبال حقیقت هستم.
نمیدونم اون حقیقت و زیبایی که در بکگراند این عالم هست چیه... ولی میدونم که بعضیها بهش میرسن.... و بعضیها لمسش کرده اند... مثل سهراب.
ممنونم از توجه شما
احساس گاهی وقتها هر منطقی رو به زانو در می یاره ، وقتی که به زیباییش پی می بری و وقتی درک می کنی زندگی خیلی حقیر تر از اوتیه که خودت رو وقف منطقها کنی
منطق ها رو ما می سازیم برای زندگی و احساس ها رو دیگران می سازند برای ما
تقدیم به شما که دلتان با مهر آشناست:
http://lostdata.persiangig.com/audio/Vassilis%20Saleas%20-%20The%20Seaside%20Of%20Your%20Dreams.mp3/download
بسیار زیبا بود . یک ریلکسیشن به موقع بود.
ممنون