وقتی می گوید دوستت دارم می دانم که دوستم دارد بی هیچ تعارفی! وقتی می گوید تو خیلی خوشگلی مطمئنا" این مهربانیم است که بر دلش نشسته است .
وقتی می نشیند کنارم و دستانش را در دستانم می گذارد از این همه عشق معصومانه نمی دانم باید چه کار کنم دستانش را آرام به طرف لبانم می برم و بر آن بوسه می زنم .
آنقدر معصومیت در وجودش نهفته است که فکر می کنم طفلک ... اگر امروز دردش نداشتن یک دوچرخه یا عروسک است بعدها باید دردهای خیلی بزرگ را تحمل کند . عمویش صدایش می زند که بیا می خواهیم برویم مهمانی ، با استیصال به من نگاه می کند دلش می خواهد بماند به او می گویم برو مهمانی من منتظر می مانم تا برگردی . می رود و همانطور که دور می شود احساس می کنم چقدر دلم نمی خواهد که برود ...
وقتی اولین بار دیدمش آمد جلو و بی هیچ سلامی گفت خاله بابام توی باغ بود از پنجره موهاتو دید آخه روسری نداشتی ! خنده ام گرفته بود گفتم : خوب تو هم که روسری نداری کوچولو. گفت آخه من هنوز کوچولوام اما تو بزرگی ...
و دوستی ما از همین جا شروع شد ...
دختر کوچولوی گیلکی که با لهجه ی شرینش یک عالم خودش را در دلم جا کرد.
وقتی با بچه ها دوست می شوم از دنیای آدم بزرگها بیرون می آیم. می دانم از احساسم تا لبخندم تا عمق قلبش نفوذ خواهد کرد. مطمئن خواهم بود به قضاوتم نخواهد نشست . دنبال عیبهایم نخواهد گشت. آرزوهایش را می بینم ، می شنونم و به سادگیشان غبطه می خورم به کوچکیشان و به ممکن بودنشان. و خوشحال می شوم که کسی را در آن دقایق در کنارم دارم که هنوز مبتلا به روزمرگی نگردیده و خوشحالم که ساعتها فارغ از تمام مسئولیتها و خستگی و داشتن ها و نداشتنها در دنیای زیبایش سهیم باشم. و خوشحالم در کنار دویدنهای گاه بی حاصل دقایقی با سادگی کنارش بشینم روی تاب و دو قدم به آسمان نزدیک تر شوم.
در قناری ها نگه کن در قفس تا نیک دریابی
کز چه در آن تنگناهاشان باز شادی های شیرین است ...
یه موقع هایی برمیگردم به دنیای کودکیم و آدم ها رو با قلباشو ن دوست دارم نه برانداز کردناشون
چه قدر شیرین بود حرفاش
کوچیک که بودیم رک حرف میزدیم کسی بدش نمیومد اما انگار الان خیلی ها برداشت میکنن اونم بد!
اصلا میدونین چی میخوام؟
کاش آدم ها بلد نبودن برداشت کنن
یا اینکه مثل آدم برداشت میکردن
چون روح بچه ها مثل یک لوح سفیده بدون هیچ خط و خشی و وقتی حرف می زنند حرفهایش پاکه و ساده برای همین هیچ کس دلگیر نمی شه.
می فهمم حرفتو فریناز جون . من هم از قضاوتها و یا خود محوری بعضی از آدم بزرگها گاهی دلخورم. از خودباوریهای بیش از حد که فکر می کنند فقط خودشان درست فکر می کنند با چشمان کاملا بسته و گوشهای کاملا کر.
وقتی کنار دریچه خاطرات مینشینیم ، این رایحه لبخند کودکان رؤیا هستند که رنگین تر از حتی نسترنهای جهان ، در باغ ذهنمان شکوفه میدهند و گل میکنند !
چقدر قشنگ نوشتی .
و یهو به خودت می یای و می بینی دلت شده باغی پر از گلهای زیبا و معطر و می ری توش یه جور قشنگی گم می شی ...
سلاخی می گریست ...
بر قناری کوچکی دل بسته بود ...
سلام شیرینی صبح امروزم
سلام پرنیان صمیمی
سلام ساده دل
سلام
بچه ها صادقن زلالن به قول تو به دور از روزمرگین
واسه خاطر همینم هست خیلی راحت و آسون تشخیص می دن محبت واقعی آدما رو
مثل اون زمانی که خیلی کوچولوئن و تو بغل مامانی شونن تا کسی رو نشناسن نمی رن بغلش
کاش همونطور می موندیم پرنیان
همونطور سادگانه نگاه می کردیم
و به لبخند هرکس روحمونو در اختیارش نمی زاشتیم
پرنیان خوب
لبخند اون کوچولوی عزیز انعکاس مهربانی صادقانه و پاک توئه که نثار دل کوچولوش کردی
خوش به حال اون خانوم کوچولوئه
و خوش به حال من که دارمتون
سلام عزیز دلم
و خوش به حال من .
گاهی وقتها تو رو مثل یک بچه ی پاک و معصوم تجسم می کنم که خیلی زود افتاد وسط دنیای آدم بزرگا . اونقدر که لطیفی .
امیدوارم همیشه لبخندت نثار کسانی بشه که لایقش هستند.
شاید قبلا هم برایت گفته باشم که من نیز معاشرانی از طبقه کودکان دارم و گاهی به هم زنگ میزنیم ... اغلب دخترند
یکی سنا و دیگری کیمیاست . وقتی با آنان دمخور میشوم چنان لذتی میبرم که گفتنی نیست ... برخی اوقات اطرافیانم انتقاد میکنند که چرا اینقدر با بچه ها گرم میگیری؟ اما من عاشق آنها هستم و همیشه اضطراب دارم که وقتی بزرگ شدند و از من بریدند آیا باز هم مثل آنها را خواهم یافت؟
شما به زیبایی و مهارتی درخور این دوستی را توضیح دادی و من واقعا از خواندن این یادداشت کیف کردم
مرسی فرخ عزیز . ولی چرا انتقاد ؟ خیلی خوبه که آدم بزرگا هنر دوستی با بچه ها رو بلد باشن. برای اینکه بچه ها خیلی محافظه کار هستند و با هر کسی زود قاطی نمی شن. و اگر با کسی قاطی شدند یعنی دوستش داشتند خیلی.
حالا چون هم شهری شماست بذارید براتون بگم که این دختر بچه یک لهجه ی شیرین گیلکی داشت که من از خنده روده بر می شدم چون به قد و قواره ی کوچولوش نمی آمد که لهجه داشته باشه و شاید بهتر باشه بگم برای من تازگی داشت . یک بار اومد در روباز کنه در به شدت باز شد و یهو گفت : اووووو از همونا که گیلانی ها خیلی توی حرفهاشون بکار می برن. من منفجر شدم از خنده . بعد برای اینکه منو به خنده بندازه هر دوسه تا جمله که حرف می زد این کلمه ی کشدار رو هی تکرار می کرد . متاسفانه دوستی ما خیلی کوتاه بود و من وقتی عکسش رو می بینم دلم براش خیلی تنگ میشه .
ممنونم از شما.
پرنیان جون این عکس اون نیست که؟
راستی یه چیزی بگم؟مگه شما بزرگ نیستی؟خب چرا روسری نداشتی؟مامانم میگه اگه موهاتو نپوشونی بقیه روش تاب بازی میکنن با چشماشون!
ولی من این حجاب اجباریمو دوست ندارم
چرا عکس خودشه .
توی اطاق بودم خوب !
اگه تاب بازی کنند که دیگه مو برات نمی مونه .... چه بی رحمانه ولی!
ای بابا!!!!!
خب میخواستین اقلا منو بهشون معرفی کنید!
نگفته بودین !
دفعه ی بعد حتما
پس الان از هم دور موندید چقدر حیف شد؟!
چهره اش خواستنی و زیباست ... من با بچه ها زیاد حرف میزنم و برای همین همه عصبی میشن ... یعنی اگه پا بده از صبح تا شب این کار رو میکنم و معمولا در این حرفها اونقدر خیال براشون میبافم و مخ شون رو کار میگیرم که اطرافیان خسته میشن .
اما من و بچه ها خسته نمیشیم ... اونها خیال و خیالپردازی رو دوست دارند و دلشون میخواد در همون عالم بمونند . چقدر دلم میسوزه براشون وقتی فکر میکنم که روزی مثل ما بزرگ میشن و دیگه وقتی برای خیال و ترانه و بازی و شعرخوانی ندارند .
همون که شما هم گفتی
چه جالب! باید جالب باشه این مکالمه .
من هم دلم می سوزه براشون . برای همین بچه ای رو مدتها ندیدم و وقتی می بینم بزرگ شده یه جورائی دلم می گیره.
سلام ؛ دنیای کودکان جز صداقت و پاکی ، حرف دیگری برای گفتن ندارد.دوستی پراز سلامت و مهربانی از ویژگی های آن هاست و دوست داشتن های صادقانه؛ یا قلبی پراز زلالی و مهر.کاش می شد برای لحظه ای کوتاه ؛ یه کودکی هایمان برمی گشتیم .دوستی تان مبارک
سلام احسان عزیز
بله درسته و من تعجب می کنم وقتی می شنوم بعضی ها می گن اصلا حوصله ی بچه ها رو ندارن و یا بجه ها رو دوست ندارن.
ممنونم .
سلام وایییییی نمی دونی چقدر دلم برات تنگ شده بود. هنوز پستت رو نخواندم. نظرات خودم رو هم تایید نکردم . فقط اومدم اعلام حضور کنم. می بوسمت.
سلام اعظم عزیزم
چقدر جات خالی بود. خیلی خوش آمدی
امیدوارم بهت خیلی خوش گذشته باشه .
من هم میبوسمت
سلام
معصومیت نگاهشان به اندازه تمام پاکی ها،
طراوت لبخندشان به اندازه تمام گلبرگ ها،
گرمای دست هایشان به اندازه تمام خورشیدها و
حضور پر از حال و قال شان... به اندازه تمام بودن هاست....
گاهی فکر می کنم کودکان.... فرشته های رحمت خداوندی هستند...
که به یادمان بیاورند... چگونه بودیم.... چگونه باید باشیم و باید، بمانیم...
فکر می کنم... اگر نبودند.... معیار وجودمان گم می شد... خیلی خیلی دورتر ازین که هستیم می شدیم به گمانم
ای کاش گاهی مثل کودکی بخندیم ... گریه کنیم ... بهانه بگیریم ... گاهی مثل کودکی آدمها را دوست داشته باشیم . گاهی مثل کودکی دوستمان داشته باشند.
دنیا بدون بچه ها یعنی کسالت.
مرسی فرید عزیز
عاشق بچه ها هستم.بچه های دو سه ساله.دخترای کوچولو.پسرای تخس.واقعا دوستشون دارم.کاش یاد بگیریم اینهمه سادگی و طراوت را.بی رنگی را. این عکس خیلی قشنگه.چطور کسی بتونه به یک فرشته کوچولو صدمه بزنه؟!!!!!!!!یاد هانیه افتادم.دیشب عکسشو تو ماهواره دیدم.خدایا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟تا کجا سقوط میشه کرد.این ها چه کسانی هستند ؟؟؟؟؟؟؟//
خوشبختانه این روزها اینقدر شلوغم که هانیه رو ندیدم. می دونم که دیدن این صحنه ها تا چند روز بیمارم می کنه.
مثل نامه ای ولی / توی هیچ پاکتی / جا نمی شوی / جعبه جواهری / قفل نیستی ولی / وا نمی شوی / مثل میوه خواستم بچینمت / میوه نیستی ستاره ای / از درخت آسمان جدا نمی شوی...
عرفانه نظر آهاری
تقدیم به تو عزیز مهربان
همیشه با نوشتن کامنتها و اس ام اس های قشنگت سورپرایزم می کنی .
اسمت رو که می بینم خوشحال میشم همیشه .... بعد هم از خوندن نوشته هات خوشحال تر .
قشنگترین ها و بهترین ها رو برات می خوام .
ای جانم چه دختر کوچولوی نازی. پرنیان جون به نظر من بچه ها برای روح پاکشون خیلی زود آدمای خوب و مهربون رو تشخیص می دند و جذبشون میشند. تو انقدر خوبی که بزرگ وکوچیک رو جذب خودت می کنی. به قول آفتاب عزیز مهره ی مار داری.
بچه ها محبتشون پاک و نابه. واقعا کاش همیشه مثل بچه ها درگیر قضاوتهای و روزمرگیها نبودیم.
خوشحالم که هستی.
مرسی عزیز دلم . تو همیشه محبت داری نسبت به من
ممنونم نازنینم
پرنیان !! دنیای بچه ها چقدر زیباست .
خیلی زیباست ... خیلی
سلام پرنیان من
دنیای بچه ها خیلی بکر و زیباست .. یکدست بدون هیچ گونه عداوت و دشمنی .. اونا بهشتی هستند .. پاکترین موجودات روی زمین .. روح لطیف و بزرگی دارن که گاهی ما آدم بزرگها به داشته های اونا حسادت می کنیم ..
دنیای خیلی زیبایی دارندو آرزوهای قشنگ و دوست داشتنی ..
لذت با اونها بودن رو با هیچ چیزی عوض نمی کنم ...
سلام آفتاب عزیزم
کاملا باهات موافقم ... مرسی برای این نظر خوبت .
سلام
کاش هیچ وقت بزرگ نمی شدم...
من از همون بچگی زود بزرگ شدم. تازه میخواستم باهاش همه بچه گانه های دلمو که سالها نگهشون داشته بودم تجربه کنم...اما نشد، من بازم بزرگتر شدم...
بگذریم
عاشق نگاه بچه ها هستم...خیلی پاک و صادقانه است.
سلام پژمان عزیز
هیچ چیزی بدتر از این نیست که آدم زود بزرگ بشه. یه جورائی حق آدم ضایع شده ... خیلی !
مرسی ...
سلام
حال شما؟
خوبید؟
تعطیلات خوش گذشت؟از پنجشنبه دوست داشتنی لذت کافی بردین
نوشته قشنگی بود(مث همیشه)
آخی چه کوچولوی نازی
دنیای بچه ها خیلی جالب و شیرینه.منم همیشه همصحبتی با بچه ها رو دوست دارم. معمولا جایی باشم با بچه ها بیشتر حرف میزنم تا با بزرگترها.خصوصا اگه اسباب بازی زیاد داشته باشن.البته اسباب بازی های پسرونه.ماشین کنترلی و تفنگ و لگو و ....
روز خوب و پر از موفقیتی داشته باشید
سلام آذرخش عزیز
ممنونم . امیدوارم شما هم خوب باشید .
بله ... خوب بود . ممنونم . امیدوارم تعطیلی آخر هفته خوبی بوده باشه برات.
خوب این نشون می ده که شما هم کودک درونت هنوز غالبه. و کسانی که هنوز به کودک درونشون پر و بال می دن آدمهای خوبی هستند. دنیاشون خیلی قاطی آدم بزرگا نشده.
مرسی آذرخش عزیز
سلام. دوست خوبم با یه کار جدید آپم.
سلام
سلااااااااااااااااااااااااااااااااام به پرنیان بانوی خانوم گل
شنبه و هفته تون قشنگ و بهارونه
با یه دنیا تازه گی تو هواتون
سلام عزیز دلم
سلامی به گرمی سلام خودت ...
شنبه و یکشنبه و ..... همه ی روزهات روشن و گرم و پرامید.
ای جان چه نازه ! به قشنگی یه پروانه خوشگل . خیلی خوشگلتر از پروانه روی لباسش !
کاشکی معصومیت بچگی مون رو گم نمیکردیم هیچوقت ...
سلام سهبا عزیزم
ای کاش ...
بهترین دوستان ... بی ریا مهربان شیرین ... کودکان
من هم دوستی آنان را دوست می دارم !!
مانا باشی پرنیان عزیز
سلام سایه جان
زنده باشی و سلامت همیشه عزیزم
لطف کردی .
ما سه چیز را در دوران کودکی جا گذاشته ایم شادمانی بی دلیل ، دوست داشتن بی دریغ، کنجکاوی بی انتها.
کاش کودک بودیم و می توانستیم زود فراموش کنیم.
اما من می گم این سه چیزی که نوشتی را هیچوقت هیچ جا جا نگذاریم.
میشه ... گاهی خیلی خوب میشه .
الان هم می تونیم زود فراموش کنیم . تمرین می خواد عزیزم
...
طرف شنبه خواب مونده بود
یکی بیدارش کرد بره سر کارش اخراجش نکنن!
اونوقت میاد به همه تبریکم میگم شنبه و یکشنبه و ...!
واقعا که!!! به قول این خانوم شیرزاد!
شما هم که دیگه نو اومده به بازار و ...
بله دیگه!!!
اون از آفتاب
اینم از این مورچه!!!
حالا هی من هیچی نمیگما!!!
ببخشید! خوب دیرش شده ! شما هیچوقت دیرتون نشده تا حالا؟!

این خانوم شیرزاد رو من به توصیه یکی از دوستان عزیز نشستم نگاه کردم. شقایق دهقان چقدر بازی قشنگی داره.
شما هم هی گیر می دین به دوستای من ها! گفته باشم !
الان خوبه همشون بریزن سرتون ؟!
من اصلن رفتم مرخصی!!!!
بدروووود!
این شما و دوستاتوون!!
چی شد ؟ فرار کردین ؟ این بار زود رفتین مرخصی ؟؟؟!!!
سلام پرنیان جان چی شده باران شمشیر از رو بسته ؟!!
چی بگم والا!
سلام آفتاب جون
آخه چی شده ؟
وبلاگ منم باقهر اومده !!
ایشون شوخی می کنند بابا! تو که می دونی دیگه ...
باران و قهر ؟!!!
فکر کنم رفته بال مگس هارو بیاره نه پرنیان جون ؟!!
بال مگس برای چی ؟؟؟!!!
یادت نیست !
بالشت بال مگس !
3 تا گزینه گذاشته بودیم براش !
برای همین رفته مرخصی .. خوش بحالش واقعا بقیه سالی 1 ماه مرخصی دارن ایشون سال به 12 ماه مرخصی هستند .
آهان ... آره !
صبر کنیم ببینیم خودشون چی می گن در این مورد!
من قبلا گفتم بهشون مرخصی هاشون زیاد شده دیگه باید بدون حقوق بگیرن
حیف که من نیستم
و در مرخصی
و جاده به سر میبرم!
وگرنه....
حیف شد!
بر که می گردم بالاخره یه روزی!
رقبا به گوش و هوش...!
به امید دیدار هر چه زودتر .
قابل توجه آفتاب جان و پرنیان عزیز.
پرنیان جون ماهستیم !! محکم و استوار !
وای
.
خطرناک شد که ...
می بینی پرنیان
می بینی تو رو خدا
چطور با آبروی یه جوون بازی می کنن بعضیا!
اسم خودشونم گذاشتن .... اینا
سلام پرنیان عزیزم
خوبی ؟
راستی اسمشون چی بود ؟؟؟!!!
همونا که از سقف آسمون چکه می کنه
از ناودون می ریزن کف زمین
همونا دیگه
همونا که یهو سیل می شن ، می زنن همه چی رو با خودشون می برن و داغون می کنند ....آهااااان !
با متن زیبا و احساسی اتن بخصوص پاکی صفای کودکانه وهمچنین دخترکی گیلکی


یاد دریا افتادم
دستت درد نکنه که هراز گاهی یاد آور عاطفه ای
درود بر تو نازنین بانو
سلام کوروش عزیز
شما که به دریا نزدیکید . اراده کنید دریا جلوی چشماتونه.
مرسی ...
سلام عزیزم. صبحت بخیر. امیدوارم خوب خوب باشی.
سلام اعظم عزیزم
مرررررسی. امیدوارم تو هم خوب باشی و روز قشنگی رو آغاز کرده باشی.
سلام بانو
دعوت هستین با افتخار..
سلام
می رسم خدمتتون حتما
آخه عزیز من دوست کوچولو تو که می ترسی چرا سوار تاب می شی؟
سلام
ببخشید فضولی کردم. ولی چه دوستی قشنگی و چقدر راحت شروع شد.مبارک باشد این دوستی بی شیله پیله و ساده و ماندنی
سلام جناب قندک عزیز
نترسیده ... دلبری داره می کنه.
مرسی ...
با این دشمنای من بگین
اگه جرات دارین بیاین وب من!
دشمن ؟؟؟!!! کدوم دشمن ؟ دچار توهم شدید شما
سلام.
انقدر مسخ آهنگ وبلاگت شدم که الان یه ۱۵ دقیقه ای هست که دارم گوش میدم.
این مینیمال رو خیلی دوست داشتم
خدایا بیا پائین ، یک استکان ... نه تو بزرگی یک لیوان چای مهمان من
بیا چند کلمه حرف حساب بزنیم ...
سلام
خیلی خوش آمدید دوست عزیز.
خوشحالم دوست داشتید .
نه!
منظورم این بود که بیان
حساب جاریشون رو چک کنیم!!!
من که نیستم !
گفته باشم!
به به. پس باید این شعر خوانده شود که دلبروم دلبر خونه خرابوم کرد. چشم بسته اش دیده پر آبوم کرد...
سلام
چه جالب! همیشه یک جواب خوب دارین برای این چیزها!
در واقع یک شعر خوب . مرررررسی
(خواندن روسپیگریست ،اما بکارت مدام متن را چه کسی می تواند منکر شود)
اگر نخوانم ، اگر ننویسم ، لذتی نخواهم برد ؟ من می خوانم ، من می نویسم ، سرخوش ام من
ـ رولان بارت ـ
ممنونم برای این جمله های انتخاب شده ی زیبا.