فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

و ما به عاطفه ی سطح خاک دست کشیدیم ...

 

 

بزرگ بود
و از اهالی امروز بود
و با تمام افق های باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید

صداش
به شکل حزن پریشان واقعیت بود
و پلک هاش
مسیر نبض عناصر را
به ما نشان داد
و دست هاش
هوای صاف سخاوت را ورق زد
و مهربانی را
به سمت ما کوچاند داد
 

 

دیروز پنجاهمین سالگرد پرواز فروغ فرخزاد به سمت ابدیت  بود .  پنجاه سال  از نبودنش می گذرد و آنچنان که می بایست در روح و قلب نسلهای بعد از خود نفوذ کرد.  هر بار که می رفتم بر مزارش چهره های مختلف در هر سن و جنسیتی که بود و آنجا حضور داشت  مرا به این باور می رساند که  آنکه باید جاودانه گردد  با تمام تخریب ها  در طی سالها و تلاش برای نه تنها بی رنگ کردن بلکه بد رنگ کردن او  ،  باز هم جاودانه خواهد ماند.  

عده ای از ما عادت کرده ایم بنشینیم پای رو پا اندازیم و قضاوت کنیم . فرق نمی کند محقق و پژوهشگر باشیم ، یک آدم اهل مطالعه باشیم ، یک آدم تک و توک کتابخوان باشیم و یا کسی که حتی زحمت باز کردن یک کتاب را به خود ندهد باشیم .  

دیگرا ن را از دریچه ی نگاه خود قضاوت می کنیم  . زنی بیش از نیم قرن قبل آمد و در یک جامعه ی سنتی یک سری تابوها را شکست . جسارتها کرد ، بی پروا گفت ، نوشت ، سرود و ما با همان دریچه ی کوچک و تنگ دید خود نظر دادیم .  

و اما فروغ فرخزاد اسطوره شد .  چه بخواهیم چه نخواهیم . چه باورش داشته باشیم چه نداشته باشیم.   

روحش شاد . 

 

فردا هم که ولنتاین است و روزی که در جوامع غربی به نام عشق نامگذاری شد .  من همیشه گفتم  و نوشتم که هر چه در مورد دوست داشتن باشد محدود به جغرافیا و تاریخ نیست . جامع است و جهانی . ایرانی هستم و این روز را پاس می دارم به حرمت عشق ، که زیباترین اتفاق هستی ست .  تنها  حالیست که مرا به زیستن وامی دارد ، حتی در سخت ترین  و طاقت فرسا ترین لحظه های زندگی !  ادمهای زندگی  ام که عشق را معنا می کنند مرا مجبور می کنند که بایستم و ادامه بدهم . مرا مجبور می کنند از صمیم دل بخندم و با تمام روحم امیدوار بمانم.  روز قشنگیست روزی که ولنتاین نامیده شده است  ،  زیرا که آدمها به هم می گویند ولنتاین مبارک ، یعنی دوستت دارم، یعنی برایم مهم هستی ، یعنی باش  ...  

 

بیائیم به جای قضاوت کردن ،  هم را دوست داشته باشیم . وقتی که پای دوست داشتن واقعی بیاید وسط  خیلی موضوعات  حل می شود.  این روزهای سخت ، این روزهای خاکستری که نمی دانم چه اتفاقی در هستی دارد می افتد که همه چیز دارد به سمت تیرگی می رود ، به سمت  خشونت و درندگی  ، به سمت سیاهی و سردی ، به عشق ها و گذشت ها و دوست داشتن های ماست که رنگهای شاد به خود خواهد گرفت . تک تک ما در این تغییر موثریم . و عشق می شود یک شیمی درمانی  موثر برای سرطانی به نام  فاصله ها .

 

پی نوشت : اتفاق خوبی افتاد دیروز .  پردیس سینمایی چهار سو به مناسبت پنجاهمین سالگرد رفتن فروغ فرخزاد سه فیلم از او به اکران گذاشت.  اتفاق خوبی بود ....  ممنون از بانی های این اتفاق خوب

نظرات 10 + ارسال نظر
لیلا سه‌شنبه 26 بهمن 1395 ساعت 12:29

سلام
آرزو می کنم،چشم های تان همیشه روشن باشد و در تاریک ترین نشانه ها هم بدرخشد و، ولایتی را به عشق و نو دیدن باز آورد.
همیشه و همیشه از خواندن نوشته های زیبایتان لذت می برم و انرژی مثبت میگرم .خوشحالم از دیدار مجدد و نوشته ی نابتان.
بنظر من عشق را باید همیشه احساس کنیم و مختص روز خاصی نیست .در روزگارانی که درد و غم از در و دیوار و از روابط بین ِفردی و بین المللی مان میبارد باید به شکوه عشق و همدلی بازگردیم ...اگر عشق در درون آدمیان تجلی می یافت و فرصت کمال پیدا میکرد ، هرگز شاهد اینهمه ستم و درد در دنیای مان نبودیم گمگشته واقعی ِ انسانها عشق هست ؛ عشق به دیگری ... به همنوع ....به خلقت ...و عشق به خالق

دل تان حظّ عشق برد و مروارید گران قیمت شادی، سهم همیشه تان.

سلام دوست عزیزم
از پیام پر از مهربونی شما ممنونم . مثل همیشه پر از لطف بود .

لیلا سه‌شنبه 26 بهمن 1395 ساعت 13:30

آه ای چشم سیاهی که سرآمد هستی
با منِ عاشق بیچاره، چرا بد هستی؟
برسرِ قلب مَنِ خانه خراب از اول
بانی و باعث هرچیز که آمد هستی
دیدنت وسوسه انداخته در خلق خدا
شک ندارم که نظرکرده ی ایزد هستی
مات و مبهوت، زبان همه بند آمده است
بس که توصاحب زیبایی بی حد هستی
توهمانی که پس ازشدت تنهایی و رنج
با تو آرامشی ازعشق، می آید هستی
همه قاعده ها با تو به هم می ریزد
بی جهت نیست که اینگونه زبانزد هستی
درمن و قصه دلدادگی ام شکی نیست
تو هنوزم که هنوز است مردد هستی..

حمدالله .لطفی

علی سه‌شنبه 26 بهمن 1395 ساعت 19:01

سلام پرنیان خانم گرامی
بسیار زیبا نوشتید...یادش گرامی
و پاینده باد عشق و دوستی

سلام
ممنونم از محبت شما.

آفتاب جمعه 29 بهمن 1395 ساعت 12:08

دوستت دارم، یعنی برایم مهم هستی ، یعنی باش  ...  

 
یعنی همیشه بمان... برای ما قشنگ ترین لحظه هارو رنگی کن... یعنی همین که هستی بهترین سمفونی روزگاری

مرسی لیلا جون

باران شنبه 30 بهمن 1395 ساعت 09:06

بزرگ بود
بزرگ هست ..

ایرج میرزا پنج‌شنبه 5 اسفند 1395 ساعت 18:01

سلام . سلام بر تو . سلام بر 5 اسفند . روز عشق . مبارک

سلام
بر شما دو چندان مبارک

روی ماه خداوند را ببوس یکشنبه 15 اسفند 1395 ساعت 11:49 http://saraab2012.blogfa.com

درود بر دوست ایام قدیم...

سلام
حالتون چطوره ؟؟؟
وبلاگها همینش خوبه . که آدمها هم را گم نمی کنند . امیدوارم همیشه خوب و خوش و سلامت باشید .

شادی چهارشنبه 18 اسفند 1395 ساعت 15:40

سلام
اخ به تبریک روز عشق نرسیدم

سلام
برای شنیدن حرفهای خوب هیچ وقت دیر نیست.

شادی یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 ساعت 20:31

سلام پرنیان عزیز
منتظر پست بهارانه بودیم که ظاهرا خبری نیست

سلام عزیزم
ببخشید من رو بابت کم کاری

حمیدرضا یکشنبه 17 اردیبهشت 1396 ساعت 10:15

ممنون خانم عزیز...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد