فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

فتح باغ

به چمنزار بیا به چمنزار بزرگ و صدایم کن از پشت نفسهای گل ابریشم ...

خوشی های زندگی




نت های کنار هم چیده شده با اعجاز دستان توست که زیباترین نغمه ی آسمانی را می سازد .تویی خالق هر چه زیبائیست ...



غم های زندگی ، فریب ها، دروغ ها، نقابهای نازیبا، نامهربانی ها، قدرناشناسی ها، حماقت های انسانها ... از من چیزی می سازند که هر بار با لمس هر مهربانی ناب، به خودِ خدا می رسم.

ممنونم آدمهای کوچک ... 




پی نوشت : نام تصویر بالا  "خوشی‌های زندگی" اثر هنرمند ایرلندی، اشمیت راوالز 

 

پی نوشت : این ترانه ی زیبای قدیمی رو آفتاب عزیزم فرستاده . من رو یاد بچه گی انداخت و کسانی که از من سنشون بیشتره حتما" خاطرات زیادتری دارند از این آهنگ قشنگ.  لذت ببرید ...

نظرات 17 + ارسال نظر
بیتا جمعه 4 بهمن 1392 ساعت 12:06

سلام پرنیان عزیزم
واقعا جز این نیست، همیشه سعی کرده ام دیدن بدی ها از دیگران را تحمل کنم و از ان درس بگیرم، و حتی اگر در توانم هست و اجازه دادند، به انها کمک کنم، می دانم که در غیر اینصورت ارامش نخواهم داشت.....
خواندن "کتاب کوچک رضایت" را به شما و همه دوستان عزیز توصیه می کنم.
آدرس:
http://www.1-rial.com

سلام بیتا عزیزم

یادم نمی یاد این کتاب رو خونده باشم. مرسی که معرفی کردی . حتما" حتما" می خرمش و می خونم. وعده ی ما در اولین فرصت : نشر چشمه و یا شهر کتاب

گذشتن از کنار بدی ها نیاز به کمی زمان داره . گاهی وقتها ضربه های شلاق عمیق اند ، زمان می بره تا زخم ها بهبود پیدا کنه.

لینک رو که باز کردم مطمئن شدم این کتاب رو نخوندم . همیشه دوست دارم یک کتاب رو زنده و با همان صفحات کاغذی بخونم. بشینم ، لم بدم ، ولو بشم ، توی ترافیک ، در انتظار کسی و ... به همین خاطر می رم می خرمش

مرسی

آفتاب جمعه 4 بهمن 1392 ساعت 13:21 http://aftab54.blogfa.com/

زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
و دلم بس تنگ است
باز هم می‌خندم
آنقدر می‌خندم که غم از روی رود…
زندگی باید کرد
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه باید رویید در پس این باران
گاه باید خندید بر غمی بی‌پایان…

سلام پرنیان نازنین من

خوشحالم که باغت رو دوباره روشن کردی .. مخصوصا که نزدیک عید هست و نیاز داره به گل های تازه و خوشبو ..

غم های زندگی ، فریب ها، دروغ ها، نقابهای نازیبا، نامهربانی ها، قدرناشناسی ها، حماقت های انسانها تجربه های ما آدمها هستند که روز ی ازشون تشکر کنیم به خاطر اینکه تونستیم در مقابل کوچکی اونها روشد کنیم .



اگر اینترنت بازی در نیاره یک آهنگ زیبا برات می فرستم بذاری تو وبت .. مرسی که دوباره هستی عزیزمممم..



و اون آیکون لب ژل زده :))

آنقدر می خندم که غم از روی رود
گاه باید روئید با یک گل سرخ ...

سلام لیلا عزیزم
نزدیکِ عید؟ وای ! عید !!!

روزی ازشون تشکر میکنیم که خوب ما رو پوست کلفت کردینا! دستتون درد نکنه

به به یه آهنگ زیبا. مرسی از تـــــــــــــــــــــــــــو

آفتاب جمعه 4 بهمن 1392 ساعت 13:28 http://aftab54.blogfa.com/

این مطلب رو دوست داشتی بخون ..

((من دیده‌ام که آدمی اشک می‌ریزد و دیگران با دستپاچگی و ناراحتی به او نگاه می‌کنند، ممکن است کسی دستمالی پیش آورد، اما هرگز کسی آغوش نمی‌گشاید!



تنها یک “تو” وجود دارد و تنها تو به سبک تو عشق را حس می‌کند، می‌بخشد و پاسخ می‌گوید.

می‌توانید عشق خود را آن‌طور که می‌خواهید و احساس می‌کنید ابراز نمایید. مسئله احساس کردن عشق در خود و در دیگران است. همه‌ی زیبایی ماجرا در کشف همین عشق است. بین شما و انسان‌های دیگر…

وقتی می‌بینی که عشق
چگونه خود را در آدم‌های دیگر فاش می‌سازد،
نرم و شگفت‌انگیز…
پرده‌ای از روی احساس کنار می‌رود
و چیزی به آرامی و محتاطانه گشوده می‌شود.

فرهنگ‌ها در قبال ابراز آشکارانه‌ی عشق، طرز تلقی‌های متفاوتی دارند.
مثلا در خیلی از کشورها به بچه‌ها می‌آموزند که احساساتشان را بروز ندهند! و آن‌ها را در دل نگه دارند،
قهقهه خندیدن، یا اشک تلخ ریختن را نشانه‌های نابالغی می‌دانند!
به ما گفته‌اند یک خانم جوان درست و حسابی به صدای بلند نمی‌خندد!
مردها گریه نمی‌کنند! و زن‌هایی هم که گریه می‌کنند بسیار عاطفی و ضعیف هستند!
چه کسی چنین حرف‌هایی زده؟!
چرا باید دستور زندگی کردن را از دیگران بگیریم؟!

من همیشه گریه می‌کنم. در خوشحالی اشک شوق می‌ریزم، در غم گریه می‌کنم. وقتی جمله زیبایی را از زبان دانشجویی می‌شنوم اشک در چشمانم حقله می‌زند.

نکته‌ی مهم این است:
اگر احساسی دارید بگذارید دیگران هم بدانند که چنین احساسی در شما موج می‌زند. اگر احساس می‌کنید که می‌خواهید بخندید، بسیار خوب بخندید. اگر از گفته‌ی کسی خوشتان آمد به سویش بروید و با حرکتی محبت‌آمیز این را به او نشان دهید.

برای انسان پنهان کردن احساساتش غیر‌طبیعی است… اما اگر اینگونه از کودکی بیاموزد چنین خواهد کرد.
هر بار که به ایتالیا، به دیدار اقوامم می‌روم، آنگونه شیرین و گرم احساساتشان را ابراز می‌دارند که جای هیچ تردیدی برای عشق نمی‌گذارند. می‌فهمم و احساس می‌کنم که از دیدار و حضور من شادند.
باورتان نمی‌شود! من در میان فریادهای خوشحالی آن‌ها، در میان ابراز محبت آن‌ها، بغل کردن‌ها و بوسه‌ها و نوازش‌هایشان که همگی آری گفتن به احساسات آن‌هاست، گیر می‌افتم!!

نمی‌دانید چه شور و شعف زیبایی است. من در چنین محیطی بزرگ شده‌ام، خانواده‌ی من همیشه احساساتشان را نشان می‌دادند و آشکارا ابراز می‌کردند. اما قابل درک است برای آن‌هایی که به این رگبار احساسی عادت ندارند، این تجربه‌ها می‌تواند بیش از اندازه ترسناک باشد و حتی افسردگی بیافریند.

به لحاظ جسمانی، جدایی و فاصله‌ ما به عنوان انسان از این هم بیشتر است. انگار مسئله دانستن این است که چقدر می‌توانیم از دیگران فاصله بگیریم، نه اینکه چقدر به آن‌ها نزدیک شویم.
همین لمس کردن ساده می‌تواند ارتباطی به مراتب بیشتر از هر کلام و هر ابراز محبتی فراهم آورد. کسی را بغل کردن یا دست گذاشتن بر شانه‌ی کسی یعنی “من تو را می‌بینم” ، “من با تو احساس می‌کنم” ، “برای من مهمی”.


من دیده‌ام که آدمی اشک می‌ریزد و دیگران با دستپاچگی و ناراحتی به او نگاه می‌کنند، ممکن است کسی دستمالی پیش آورد، اما هرگز کسی آغوش نمی‌گشاید!

من همه را در آغوش می‌گیرم. فقط به من نزدیک شوید و ببینید که چگونه با آغوش باز شما را لمس خواهم کرد.
از لمس کردن، از احساس کردن و از ابراز احساسات خود نهراسیم. راحت‌ترین کار دنیا این است که آنچه هستیم باشیم و آنچه را که احساس می‌کنیم نشان دهیم. دشوارترین کار دنیا این است که آنچه باشیم که دیگران می‌خواهند باشیم.

بسیاری از دانشجویان کلاس عشق، سگ‌ها و بچه‌هایشان را به کلاس می‌آورند. زن جوانی می‌گفت:
“راستی خنده‌دار است، هیچ کس برای نوازش کردن یک بچه کوچک، یا دستی بر سر یک سگ غریبه کشیدن تردید نمی‌کند، اما گاه همین‌جا تک و تنها می‌نشینم، و در حالیکه برای نوازش می‌میرم کسی مرا نوازش نمی‌کند!”

وقتی حرفش تمام شد چهار دست و پا! از میان شاگردان گذشت و همه نوازشش کردند! نتیجه‌ای که این دانشجو گرفته بود این بود که شاید برای انسان ضروری باشد که حتی به بهای خجالت بگذارد آدم‌های دیگر نیازهایش را بدانند.

او می‌گفت:” هیچ یک از ما اعتماد نمی‌کنیم تا آدم‌های دیگر بدانند که دوست داریم دست محبتی بر سر ما بکشند یا دستی بر شانه‌ی ما بگذارند. چرا که می‌ترسیم همه چیز تحریف شود، بنابراین در تنهایی و انزوای جسمانی می‌نشینیم و بی‌مونس می‌مانیم.”

از لمس کردن، از احساس کردن و از ابراز احساسات خود نهراسیم. راحت‌ترین کار دنیا این است که آنچه هستیم باشیم و آنچه را که احساس می‌کنیم نشان دهیم. دشوارترین کار دنیا این است که آنچه باشیم که دیگران می‌خواهند باشیم.))

کتاب "زندگی، عشق و دیگر هیچ"
اثر لئوبوسکالیا

دوست داشتم و خوندمش

خیلی قشنگ بود. مخصوصا" برای آدمی مثل من که به شدت برون گراست ، لازمه خوندنش که کمتر خودش رو به خاطر ابراز احساساتش گاهی سرزنش کنه !

امیدوارم هر کسی از اینجا عبور می کنه این متن زیبا رو بخونه .

مرسی

آفتاب جمعه 4 بهمن 1392 ساعت 14:10 http://aftab54.blogfa.com/

واین :


چه خود ساخته هایی که مرا سوخت
و چه سوختن هایی که مرا ساخت
ای خدای من ، مرا فهمی عطا کن که از سوختنم
ساخته ای آباد از من بجا ماند

بسیار بسیار عالی

alireza جمعه 4 بهمن 1392 ساعت 18:13

گاهی وقت‌ها
دلت می‌خواهد با یکی مهربان باشی
دوستش بداری
وَ برایش چای بریزی
گاهی وقت‌ها
دلت می‌خواهد یکی را صدا کنی
بگویی سلام،
می‌آیی قدم بزنیم؟
گاهی وقت‌ها
دلت می‌خواهد یکی را ببینی
بروی خانه بنشینی فکر کنی
وَ برایش بنویسی
گاهی وقت‌ها…
آدم چه‌چیزهایِ ساده‌ای را
ندارد!
(افشین صالحی)
سلام
خودت مهربانی نابی / موفق باشی

سلام
من شما را می شناسم؟ نمی شناسم ؟

به هر حال مرسی . خیلی هم قشنگ بود این شعر آقای افشین صالحی

و باز هم ممنون برای جمله ی آخر

پرنیان دل آرام جمعه 4 بهمن 1392 ساعت 21:26

سلااااااااااااااام

بی مقدمه و بی ربط این آهنگ شاد ترکی تقدیم به شما و مهربونای دیگه ی فتح باغ

http://tabasomekhoda.persiangig.com/audio/03%20BALOQLAN%20E-AY%20GOZELIM.mp3


و این دوتا آهنگ که حالمو خوب می کنه و شادن

http://tabasomekhoda.persiangig.com/audio/0%20Amin%20Fayaz%20Ft%20Reza%20Azizan%20-%20Amon%20Az%20Daste%20Too.mp3

http://tabasomekhoda.persiangig.com/audio/002Amir%20Tataloo%20-%20Sana%20Heyran%20%5B320%5D.mp3


دوباره میام

سلام به روی ماهت
کامپیوترم رو خاموش کردم ... حیف شد االان نمی تونم گوش کنم
ولی فردا صبح برای خودم یاسورپرایز دارم عوضش

آهنگ ترکی شاد گداشتی خوش به حال بعضی ها شد!!

دوستان گوش کنند امشب
مرسی عزیزم


......................................


رفتی تو فاز شش و هشت

بامزه بود . اول صبحی یک عالم خندیدم . مرسی

پرنیان دل آرام شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 10:56 http://with-parnian.blogfa.com

بعضی آدم ها را نمی شود داشت ، فقط می شود یک جور خاصی دوستشان داشت !
بعضی آدم ها اصلا برای این نیستند که برای تو باشند یا تو برای آن ها !
اصلا به آخرش فکر نمی کنی ، آنها برای اینند که دوستشان بداری
آنهم نه دوست داشتن معمولی نه حتی عشق ،
یک جور خاصی دوست داشتن که اصلا هم کم نیست …
این آدم ها حتی وقتی که دیگر نیستند هم در کنج دلت تا ابد یک جور خاص دوست داشته خواهند شد !

این متن خیلی قشنگیه ...
اینها خانه نشین ابدی دلها می شن .

پرنیان دل آرام شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 10:57 http://with-parnian.blogfa.com

آدمهایی هستند که شاید کم بگویند “دوستت دارم”
یا شاید اصلا به زبان نیاورند دوست داشتنشان را … بهشان خرده نگیرید !
این آدمها فهمیده اند “دوستت دارم” حرمت دارد ،
مسئولیت دارد
ولی وقتی به کارهایشان نگاه کنی دوست داشتن واقعی را میفهمی ،
میفهمی که همه کار میکند تا تو بخندی ، تا تو شاد باشی …
آزارت نمیدهد ، دلت را نمیشکند …
به هر دری میزند که با تو باشد !

چه معنی داره ؟ خوب باید بگن ! یعنی چی شوخی می کنم ... آره باید به کارهاشون نگاه کنی ...

پرنیان دل آرام شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 11:07 http://with-parnian.blogfa.com

خوشحالم دوسشون داشتی

گاهی تو این فازا رفتن می چسبه

تازه فک کنید من اینا رو میزارم تو محیط کارم با هندزفری گوش می دم و ترجمه می زنم

نه !
شوخی می کنی ؟ اون هم کار ترجمه که تمرکز می خواد ؟

مواظب باش یهو قاتی پاتی نشه !

ونوس شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 14:22

سلام پرنیان جون
خیلی مطلب خوبی بود مرسی

سلام
مرسی از تو

آفتاب شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 22:19 http://aftab54.blogfa.com/

سلام پرنیان جونم

سلام لیلا عزیزم
خوبی؟

آفتاب شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 22:38 http://aftab54.blogfa.com/

خوبم خدا رو شکر .. دارم سعی می کنم آهنگ رو برات بفرستم .. البته اگر این نت لاک پشتی بذاره .

خدا رو شکر. مرسی

رها یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 07:37

سلام عزیزم خیلی زیباست ....

ممنونم رها جون

نوشته های پراکنده یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 12:22 http://thunderb.blogfa.com/

سلام
خوبی؟
حال و احوال؟
چه تصویر قشنگ و نوشته های قشنگی
آهنگه رو دانلود نکردم. اما می دونم کدومه»عشق تمنای دوقلبه نمیدونم یا اینکه....
همینه دیگه؟
آره خیلی قدیمیه. یادمه بچه بودم رادیو زیاد پخش می کرد. خیلی دوسش داشتم. چند سال پیش آهنگش به دستم رسید و کلی ذوق کردم
شاد باشی و خوش بگذره

سلام مرسی . و باز هم ممنون آره دیگه متخصص ترانه ها و موزیک های عالی نشنیده تشخیص میده موزیک رو. این ترانه من رو یاد یکی از برادرهام که در سن بیست و چهار سالگی از دنیا رفت خیلی می ندازه ......

خیلی لطف کردی .

نوشته های پراکنده دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 10:00 http://thunderb.blogfa.com/

سلام
خوبی؟
ممنون اومدی
خدا رحمت کنه برادر گرامی شمارو. روحشون شاد

سلام
مرسی .

امیدوارم نفر اول بشی .

ویس سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 23:56

عکس فوق العاده ای است. البته شاید نقاشی باشه. به هر حال زیباست.

این یک نقاشیِ . البته قطعا" از روی یک عکس کشیده شده .
نوشتم در خود متن که خالق اثر کی هست .

باران یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 09:19

من پرس و جو کردم دیدم این ترانه که بعضی ها رو(اشاره مستقیم ندارم البته!!!) به یاد بچه گی هاشون انداخت اقل کم برا 70 سال پیش هست!!!!

.
.
سلااااااام
من برگشتم..

واقعا" که این تحقیقات رو در جهت مثبت به کار بگیرید واسه مملکت هم شاید مفید باشه والا


....
سلام ... به به یک جوجه ای چیزی بکشیم . نه نکشیم گناه داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد